searchicon

کپی شد

شیوه های مبارزاتی امام باقر (علیه السلام)

امام باقر(علیه السلام) برای احیای ارزش های دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزش ها، و به تناسب موقعیت، از راه ها و شیوه های زیر استفاده می کرد:

 تقیه

میزان اهتمام حضرت باقر(علیه السلام) به تقیه چنان بود که می فرمود: تقیه دین من و دین پدران من است. و کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد. [1]این امر به دلایل متعددی مانند: حفظ جان نیروهای خودی، حفظ توان اقتصادی خودی ها، اجرای برنامه های مهم تر، حفظ ارزش ها و … صورت می گرفت و امام با رعایت این اصل، حرکت سری خود در تداوم وظیفه امامت را طی می کرد .

نقل است که حمران نزد امام باقر (علیه السلام) آمد و گفت: علی بن ابی طالب و حسن و حسین(علیهم السلام) تا مرز شهادت و کشته شدن پیش رفتند، نظر شما چیست؟ حضرت فرمودند: ای حمران! خداوند پاک و بلند مرتبه، آن برنامه را بر آنان تقدیر و طرح ریزی و امضاء و حتمی نمود و سپس آن را اجرا کرد. پس با مقدم شدن علم آن به سوی آنان از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، علی و حسن و حسین (علیهم السلام) قیام کردند. و هر کس از ما سکوت کرد، از روی علم بود.

ترسیم وظایف حاکم اسلامی

امام می کوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ مثلا می فرمود: «بنی الاسلام علی خمسة اشیاء: علی الصلاة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایة، اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت».

زراره پرسید: کدام افضل است؟ فرمود: «الولایة افضل لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن». «ولایت برتر است؛ چون کلید آنهاست و والی (امام) راهنمایی کننده برآنهاست».[2]

نهی از همکاری با حکومت طاغوت

امام همواره مؤمنان را از همکاری با حکومت طاغوت نهی می کرد و به هر طریق ممکن، این پیام خود را به گوش امت می رساند .

 شخصی از امام باقر (علیه السلام) سؤال کرد:

من از زمان حجّاج پيوسته تا كنون فرماندار بوده‌‏ام، براى من توبه ميسّر است؟ امام جوابى نداد، و من دوباره پرسيدم، در پاسخ فرمود:

نه، تا به هر صاحب حقى، حق او را بپردازى.[3]

یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم می گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمی دانم. گفتم: گاهی به شام می روم و بر ابراهیم بن ولید وارد می شوم . فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد: محبت دنیا در دلت راه می یابد، مرگ را فراموش می کنی، و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی می شوی».

عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من عیال وارم و هدفم از رفتن به آن جا، انجام تجارت است. فرمود: «ای بنده خدا! من نمی خواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه می خواهم گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک گناه فریضه و واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل».[4]

زمانی هم که مردم برای تبریک گفتن به والی جدید مدینه، به خانه اش می رفتند، فرمود: خانه والی، دری از درهای آتش است.

همچنین آن حضرت فرمود: ناقه صالح را یک نفر پی کرد، ولی چون توده مردم به آن راضی شدند، عذاب به همه آنها رسید، پس هرگاه امام عادلی ظاهر شد، هر کس راضی به حکم او باشد، و او را در عدلش یاری کند، یاور او خواهد بود. زمانی که امام ستم­گری ظاهر شود هر کس به حکم او راضی باشد، و او را بر ستمکاریش یاری کند، یاور او خواهد بود.

در جای دیگری آن حضرت می فرمودند: خداوند عزیز و جلیل فرموده است: هر کسی را که در اسلام به ولایت پیشوای ستم­گری که از جانب خدا نیست، گردن نهند، عذاب خواهم کرد، هرچند آن فرد در کارهای خویش نیک و پرهیزکار باشد. و از هر کسی که در قلمرو اسلام به حاکمیت هر امام عادلی – که از جانب خدا است –  تن دهد قطعاً درمی گذرم، هر چند آن فرد در کارهای خویش ستمکار و بدکار باشد.

مبارزه رو در رو

امام باقر(علیه السلام) از یک سو قیام های ضد حکومتی مانند قیام زید، مختار، کمیت و … را تأیید می کرد و از سوی دیگر، در موقعیت های مناسب، خود با خلفا به رویارویی جدی می پرداخت.

آن حضرت می فرمود: هر کس به سوی سلطان ستم گری برود، و او را به تقوای الهی فرمان دهد، و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس ومانند اعمال آنان را خواهد داشت .

همچنین آن حضرت مشروعیت حاکمان جور را زیر سؤال می برد و راه را بر قیام علیه آنان هموار می ساخت . امام (علیه السلام) می‌فرماید:  پیشوایان ستمگر و پیروان آنها از دین خدا برکنار شده اند.[5]

 


[1]. محدث عاملى‏، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج ‏16، ص 204، ناشر، آل البيت‏ قم،‏ چاپ اول، 1409 ق‏ ‏.

[2]. شيخ كلينى،‏ الكافي،‏ ج ‏2، ص ،18، ناشر، اسلاميه، تهران،‏ چاپ، دوم، 1362 ش‏.

[3]. همان،‏ ج ‏2، ص 331.

[4]. كمره‏اى، محمد باقر، ‏آداب معاشرت، ( ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار)، ج ‏2، ص 239، ناشر: اسلاميه‏، چاپ، اول‏، تهران، 1364 ش.

[5]. جهت اطلاعات بیشتر به سایت حوزه نت مراجعه شود.