کپی شد
شیوههای بحث و تدریس آیهالله سید علی سیستانی
درس و بحث آیةالله سیستانی با سبک تدریس بسیاری از استادان حوزه و صاحبان کرسی درس خارج متفاوت است. در زمینه بحثهای اصولی میتوان به این ویژگیهای حوزه ایشان، اشاره کرد:
- مطرح نمودن پیشینه تاریخی مباحث و آشنایی با ریشههای آن.
- پیوند میان دیدگاههای حوزوی و اندیشههای معاصر: بهعنوان نمونه؛ ایشان در بحث خود پیرامون «معنای حرفی» و در بیان فرق میان «معنای حرفی» و «معنای اسمی» و این که آیا این تفاوت ذاتی است یا اعتباری؟ رویکرد صاحب کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیدهاست، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است، گذاشته که میگوید: اندیشه انسان در آنِ واحد میتواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند؛ یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» میشود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» مینامند.
- اهتمام به بحثهای اصولی کاربردی در فقه: طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند و گاه چنان در بحثهای اصولی فرو میروند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهرهای نمیافزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن و اینکه آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحثهای مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد.
در برابر این رویکرد فراگیر، کسانی که درسهای ایشان را دیدهاند، فهمیدهاند که ایشان به مباحث اصولی کاربردی در استنباط ، نظیر مباحث «اصول عملیه»، «تعادل و تراجیح» و «عام و خاص»، تمام تلاش خود را چنان به کار میبندد که پایههای علمی استواری برای آن بنا کند. اما در بحثهای دیگر، تنها به همان اندازه که در دیگر مباحث علمی سودمند افتد یا ثمرهای در فقه داشته باشد، بسنده میکند.
- نوآوری و ابتکار: شاید بسیاری از استادان توانمند حوزه از روحیه نوآوری بیبهره باشند و تمام تلاش خود را به حاشیهنویسی بر آثار دیگران معطوف داشته، به جای پرداختن به جوهر و درونمایه مباحث، تنها به زیباسازی ظاهر آن بکوشند، بدین گونه که نخست آرا و دیدگاههای موجود را بیان نموده، سپس بر پارهای از آنها حاشیه بزنند و سرانجام نظری را که به باور خودشان درستتر است، انتخاب کنند. اما آیةالله سیستانی میکوشد تا متناسب با نیاز بحث، مطلب را در قالب جدیدی ارائه دهد؛ مثلاً در بحث از «استعمال لفظ در چند معنا»، که اصولیها آن را به عنوان یک گزاره بیثمر عقلی فلسفی، از نگاه «امکان و استحاله» به بحث میکشند، وی آن را از نگاه «وقوع و عدم وقوع» که قویترین دلیل امکان است، یا از جهت «ظهور یا عدم ظهور لفظ در چند معنا» مطرح نموده است.
5ـ بررسی تطبیقی مکاتب: در میان اساتید معروف است که بحثهای علمی خود را تنها در مرزهای یک مکتب یا یک گرایش خاص به پیش میبرند، اما سید استاد مباحث خود را همواره با اندیشههای مکتب مشهد و افکار مکتب قم و دیدگاههای مکتب نجف اشرف تطبیق داده، از یک سو آرای عالِم مشهد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی را مطرح کرده، از سوی دیگر نظریات آیةالله بروجردی را به مثابه زبان گویای مکتب قم، متعرّض شده و سرانجام دیدگاههای آیةالله خوئی و شیخ حسین حلّی را به عنوان نظریهپردازان مکتب نجف اشرف، به میان کشیده است. این گرایش چند وجهی گوشههایی تازه از بحث را در برابر ما می گشاید و دیدگاه روشن و نمایانی از واقعیتهای علمی را پیش روی ما مینهد.[1]
[1]. اقتباس از سایت رسمی دفتر حضرت آیت الله سیدعلی حسینی سیستانی.