searchicon

کپی شد

شیعه و اصل عدل

یکی از سؤالاتی که در باره اصول دین، از دیدگاه شیعه مطرح است، این است که چرا از بین صفات خداوند تنها صفت عدل، جزو اصول دین شمرده شده است؟

در پاسخ به این پرسش دیدگاه های متعددی مطرح شده که به آن می پردازیم.

عدل یکی از صفات فعل خداوند است، با این وجود از نظر عدلیه (شیعه و معتزله) جزو اصول دین بوده و به دلایلی در ردیف توحید قرار گرفته است.

الف. مبحث عدل، در حل بسیاری از بحث­های کلامی، نقش دارد و قسمت زیادی از مباحث علم عقاید و مذاهب، بر این اصل استوار است. دیگر این که عدل و حکمت الهی پایه بسیاری از عقاید عدلیه را تشکیل می دهند و همه مردم با مسائل آن درگیر هستند. از این جهت شایسته است که به صورت اصلی مستقل مورد بحث قرار گیرد.

ب. دیگر این که اختلافی که از نخستین روزهای تدوین علم کلام، میان مسلمانان پیرامون عدل الهی پدید آمد و گروهی به شدت آن را انکار کردند، سبب شد که گروه عدلیه، عدل الهی را شعار مکتب خویش قرار دهند و از این راه از منکران لزوم عدل خدا، فاصله بگیرند.[1]

ج. عدل اگر چه از صفات خداوند است و در اصطلاح علم عقاید، لفظ توحید شامل عدل و دیگر صفات خداوند می شود، ولی از آن­جا که مسئله عدل از مسائل مهمی است که سبب جدایی اشاعره و عدلیه، شده، آثار زیادی بر آن بار می شود، به همین جهت عدل را به طور جداگانه، بحث کرده و جزو اصول عقاید آورده اند. مذاهب اصلی کلامی جهان اسلام به چهار دستۀ اشاعره، ماتریدیه، معتزله و شیعه تقسیم می شوند. معتزله و شیعه را چون قائل به عدل الاهی هستند «عدلیه» می خوانند.[2]

اعتقاد به عدل از شعب اعتقاد به حسن و قبح عقلی است.[3] عدلیه معتقدند که افعال، صرف نظر از انتساب تکوینی و تشریعی آنها به خدای متعال، متصف به حسن و قبح است و عقل انسان تا حدودی می تواند جهت حسن و قبح افعال را درک کند؛ یعنی خداوند کار قبیح انجام نمی دهد، این بدان معنا نیست که (العیاذ بالله) به خدا فرمان دهد و امر و نهی کند، بلکه به این معنا است که صدور کار قبیح از خداوند متعال، محال است. البته نظرات معتزله در این میان دارای ضعف هایی است که در جای خود باید بررسی شود، «ولی عقیده شیعه با تبعیت از معصومان (ع) همین است».[4] با این توضیح، عدل از صفات ثبوتیه کمالیه خداوند است؛[5] یعنی خداوند ظلم نمی کند و فعل قبیح و مخالف عقل سلیم انجام نمی دهد.[6] عدلیه به واسطه قاعده حسن و قبح عقلی، تعدادی از قواعد کلامی را ثابت کرده اند. از جمله: قاعده لطف، وجوب شکر منعم، و وجوب توجه در معجزه و بر همین اساس حسن وقبح عقلی،  مسئله جبر و اختیار را بنیان نهاده اند.[7]



[1]. سبحانی، جعفر، راه خداشناسی و شناخت صفات او، ص 494، مکتب الاسلام؛ مطهری، مرتضی، عدل الهی،ص 62، انتشارات صدرا.

[2]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 161، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1370.

[3]. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 2، ص 322، چاپ دوم، الدار الاسلامیة، بیروت، 1411ق.

[4]. آموزش عقاید، ص 162.

[5]. بدايه المعارف الالهيه في عقايد الاماميه، مظفر، محمدرضا، خرازي، سيدمحسن، متقي‌نژاد، مرتضي، ج 1، ص 112، ناشر: احسن الحديث، قم، ایران.

[6]. آل کاشف الغطاء، شیخ محمد حسین، أصل الشيعة و أصولها، ص 74، ناشر: مؤسسة الأعلمي.