کپی شد
شیخ طوسی
فهرست
چکیده مقاله شیخ طوسی
در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال 385 ق، چهار سال پس از وفات شيخ صدوق، محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، فقیه، مفسّر، محدّث بزرگ قرن پنجم هجری پا به عرصه گیتی نهاد. او در طوس به دنیا آمد و در وطن خود، علوم مقدّماتی را فراگرفت و در سال 408 ق، در بیست و سه سالگی به بغداد رفت. نام آن بزرگوار؛ محمد، کنیهاش ابوجعفر و دارای القاب زیادی مانند فقیه الشیعه، فقیه الامامیه و شیخ الشیعه است. همچنین از او با لقب عالم هم یاد کرده اند.
خاندان وى تا چند نسل همه از علما و فقها بوده اند. نام پدر او حسن بن علی طوسی از اهالی شهر طوس خراسان است، اما متأسفانه پس از جست وجوهای مفصل، نام مادر بزرگوار وی، در هیچ یک از منابع تاریخی و رجالی یافت نشد. همسر او؛ دختر شیخ مسعود بن ورام از زنان دانشمند زمان خود بود.
شیخ طوسی، یک فرزند پسر و دو دختر داشت. پسر ایشان شیخ ابوعلی حسن بن محمد بن حسن معروف به مفید ثانی یا شیخ ابوعلی طوسی، از دانشمندان سرشناس و از چهره های درخشان و مورد اعتماد بود. دو دخترش نیز هر دو از دانشمندان فاضل عصر خود بوده و روایاتی را از پدر و برادر خود نقل کرده اند.
او در زندگی پر برکت خود با رنج فراوان توانست به بزرگ ترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد و از بزرگ ترین مفسران، فقها، متکلمان، و محدثان شیعه شود.
مهمترین و تأثیرگذارترین استادان شیخ طوسی، دو نفر؛ یعنی شیخ مفید (متوفی ۴۱۳ ق) و سید مرتضی متوفی۴۳۶ ق) در فقه و کلام بودند.
مهم ترین ویژگی شخصیت اخلاقی و اندیشمند جهان تشیع؛ شیخ طوسی، خلوص و تقوا بود. علاّمه حلّى در کتاب خلاصه خود مىگويد: «رئيس و شيخ گرانقدر مذهب اماميه، مورد وثوق، معروف، صدوق، آگاه و عالم به اخبار و رجال و فقه و اصول و فروع و جامع كمالات نفسانى در علم و عمل بوده است».
اثرات و اقدامات تاریخی شیخ طوسی را، به طور کلی می توان به چهار بخش تقسیم کرد:
1. هجرت از بغداد به نجف برای حفظ حوزه علمیه شیعه.
2. اثرات علمی و کتاب ها.
3. تربیت شاگردان.
4. اقدام به تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف.
شماره شاگردان وی از فقها و مجتهدین و علما شیعه، به بیش از سیصد تن می رسد.
شیخ طوسی در ۲۲ محرّم سال ۴۶۰ قمری در غری (نجف) درگذشت. البته برخی هم سال وفات او را آخر محرّم سال ۴۵۸ قمری و یا سال ۴۶۱ قمری نیز نوشتهاند.
زندگی نامه شیخ طوسی
محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، فقیه، مفسّر و محدّث بزرگ قرن پنجم هجری است. او در طوس به دنیا آمد و در همان جا علوم مقدّماتی را فراگرفت و در سال 408 قمری در بیست و سه سالگی به بغداد رفت. بغداد در آن روزگار، مرکز علمی جهان اسلام و پایتخت حکومت اسلامی بوده و شیخ مفید، زعامت مذهب جعفری را در آن زمان بر عهده داشت.
شیخ طوسی، مدت پنج سال؛ یعنی تا زمان وفات شیخ مفید در سال 413 قمری از محضر آن زعیم عالیقدر بهره جست. پس از انتقال زعامت دینی و ریاست مذهب شیعه به سیّد مرتضی، شیخ طوسی، بیست و سه سال، تا زمان درگذشت سیّد مرتضی در سال 436 قمری از مکتب علمی او استفاده کرد و از شاگردان خاص او بود؛ چنانکه سیّد مرتضی، بیش از دیگر شاگردان، به او عنایت داشت و در هر ماه برای وی، شهریه قابل توجهی؛ (12 دینار) تعیین نمود.[1]
همچنین شیخ طوسی، از کتابخانه سیّد مرتضی و کتابخانه شاپور در محله کرخ بغداد، بهره برده است. کتابخانه خصوصی سیّد مرتضی از بزرگ ترین کتابخانه های معروف شخصی عصر شناخته می شد و همه اصول مؤلفات قدیم و جدید شیعه در آن گرد آمده بود. گویا خداوند متعال، استفاده او از دو کتابخانه سیّد مرتضی و شاپور را قبل از آنکه طعمه حریق شوند، به او الهام نمود تا در آن فرصت، بهترین کتاب ها را انتخاب نموده و به کمک آنها، دو کتاب گرانبهای تهذیب و استبصار، که از کتاب های چهارگانه حدیث شیعه هستند را به نگارش درآورد. دو کتابی که از زمان حیات مؤلف تاکنون، نزد فقیهان شیعه، محور استنباط احکام شرعی بوده است.
وی پس از درگذشت سیّد مرتضی، زعامت شیعیان را به عهده گرفت. او دوازده سال در بغداد به تدریس، تألیف و پاسخگویی به پرسش ها و شبهات اعتقادی و فقهی همت گماشت. تا اینکه طغرل[2] در سال 447 قمری به بغداد آمد و شیعیان را مورد حمله قرار داد. در این حادثه منزل، کتابخانه و محفل درس شیخ نیز سوخت. سرانجام در اثر نزاع های شدید میان اهل سنّت و شیعه و دگرگونی اوضاع سیاسی و حوادث یادشده شیخ طوسی، به نجف مهاجرت کرد. نجف در آن روزگار، منطقه کوچکی بود که در آن گروهی از شیعیان در جوار مزار حضرت علی (علیه السّلام) گرد آمده بودند. شیخ طوسی در نجف، یکی از قدیمی ترین حوزه های دینی شیعه را بنیان گذاری کرد و درآن جا افزون بر تربیت شاگردان، آثاری تألیف نمود.[3] برگرفته از سایت راسخون.
نسب و خاندان شیخ طوسی
خاندان شیخ طوسى تا چند نسل همه از علما و فقها بوده اند. نام پدر او حسن بن علی طوسی از اهالی شهر طوس خراسان است، اما نام مادر بزرگوار وی، در هیچ یک از منابع تاریخی و رجالی یافت نشد.
شیخ طوسی[4] نام و نسب خود را این گونه بیان می کند: من محمد بن حسن بن علی طوسی هستم. نجاشی[5] نیز نام و نسب وی را این گونه درج کرده است؛ محمد بن حسن بن علی، ملقّب به شیخ الطائفه، کنیهاش ابوجعفر، فقیه، محدّث و متکلم امامی قرن پنجم. برگرفته از سایت ویکی فقه (دانشنامه حوزوی).
ولادت شیخ طوسی
در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال 385 ق، چهار سال پس از وفات شيخ صدوق، محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، فقیه، مفسّر و محدّث بزرگ قرن پنجم هجری قمری در شهر طوس و در خانه ای کوچک ولی سرشار از نور ایمان، پا به عرصه دنیا نهاد که بزرگی و عظمت از چهره اش می بارید. محمد در کنار پدر و مادر با ایمان خود، مراحل رشد و شکوفایی را پشت سرگذاشت و به فراگیری علوم اسلامی علاقه مند شد. او تا سال 408 قمری در زادگاه خود شهر طوس ماند و در طول این مدت، مقدمات علوم متداول آن عصر را فراگرفت و در بهار جوانی از دانشجویان فاضل گردید.[6]
اسامی و القاب مشهور شیخ طوسی
نام آن بزرگوار؛ محمد، کنیهاش ابوجعفر و دارای القاب زیادی است. مورخان و تراجم نگاران اهل سنّت، از او با عناوینی مانند: «فقیه الشیعه»،[7] «فقیه الامامیه»[8] و «شیخ الشیعه و عالمهم»[9] یاد کرده اند. اما در میان امامیه؛ مشهورترین لقب او شیخالطائفه است، البته عنوان شیخ الطائفه درمیان امامیه، قبلاً به صفوانی[10] اطلاق میشد.[11] نجاشی که از معاصران شیخ طوسی بوده، از او با این عنوان یاد نکرده و فقط با عناوین «جلیل فی اصحابنا، ثقه، عین، من تلامذه شیخنا ابی عبدالله» از او نام برده است؛[12] بنابراین، این عنوان پس از وفات طوسی یا دست کم پس از هجرت او از بغداد به نجف، به وی اطلاق شده است. در قرون بعدی، عنوان شیخ در میان امامیه به طوسی اختصاص یافت.[13] قزوینی رازی[14] در قرن ششم، طوسی را «فقیه عالم و مفسر و مقری و متکلم» خوانده است. وی از طوسی با عنوان «شیخ کبیر» یاد کرده است. علامه حلی[15] از طوسی با عناوین «شیخ الامامیه» و «رئیس الطائفه» یاد نموده و بحرانی، به نقل از برخی مشایخ خود، از وی با عناوین «شیخ الطائفه، رئیس المذهب، امام فی الفقه و الحدیث» نام برده است.[16]
خانواده شیخ طوسی
آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) تمام خوبی ها را در ایمان و دینداری می دانند و هسته مرکزی ایمان و دینداری در ولایت مداری نسبت به معصومان (علیهم السلام) خلاصه میشود. از طرفی بهترین هدف برای یک خانواده دیندار، باید تربیت انسان های ولایت مدار باشد.
قرآن در این زمینه می فرماید: «و کسانی که می گویند: پروردگارا، به ما زنان و فرزندانی مرحمت فرما كه مايه چشم روشنی ما باشند و ما را پيشوای اهل تقوا قرار ده».[17]
با نگاهی به خانواده شیخ طوسی روشن می شود که ایشان دارای خانواده ای با اخلاص، با کرامت و بزرگوار بوده است.
او فرزندانی بسیار عالی تربیت نمود، تا آنجاکه حتی دخترانش هم از فضلا و عالمان عصر خود بوده اند.[18]
همسر شیخ طوسی
همسر شیخ طوسی؛ دختر شیخ مسعود بن ورام از زنان دانشمند زمان خود بود. او فنون و ادب و علوم اسلامی مخصوصاً حدیث را از محضر پدر و همسرش (شیخ طوسی) فراگرفت و از همسر خود اجازه نقل حدیث داشت.[19]
برگرفته از سایت راسخون.
فرزندان شیخ طوسی
مرحوم شیخ طوسی، یک فرزند پسر و دو دختر داشت. پسر ایشان شیخ ابوعلی حسن بن محمد بن حسن معروف به مفید ثانی و شیخ ابوعلی طوسی، از دانشمندان سرشناس و از چهره های درخشان و مورد اعتماد بود. مفید ثانی استادی کامل و عالمی متبحر و محدثی مورد اطمینان بود. او در عین فقاهت به علم رجال و شناخت اخبار و راویان حدیث مهارت داشت و از آثار نفیس پدر و خرمن علومش خوشه های فراوان چید و سال ها زحمت کشید تا خود به مقام استادی نائل آمده و به مفید ثانی معروف شد و پس از پدر سال ها کرسی درس او را با حضور اعلام متعدد ادامه داد. ابوعلی پس از رحلت پدر بزرگوارش به جای او نشست و با سرمایه علمی و عملی، به ادامه کار پدر پرداخت. بسیاری از شاگردان شیخ طوسی پس از رحلت وی از فرزندش کسب فیض کرده اند. اغلب علمای بزرگ و فضلای بعد از او از شاگردان مکتب وی بوده و از او اجازه روایت و یا درجه اجتهاد دارند. بیشتر سال های عمر او در نجف اشرف به تدریس و تربیت طلاب و فضلا سپری شد و آثاری به نام شرح النهایة، امالی، و المرشد ( الی سبیل المتعبد ) و اجازات نیز دارد. اکثر علما و صاحبان تراجم از شرح حال و ترجمه ای که در خور شأن او باشد غفلت نموده اند و تاریخ دقیقی از وفات او به دست نمی آید. علی الظاهر در اوایل قرن ششم حدود 515 قمری وفات نموده و ظاهراً در نجف مدفون است.
از مرحوم شیخ طوسی، دو دختر نیز بجا ماند که هر دو از دانشمندان فاضل عصر خود بوده اند و روایاتی را از پدر و برادر خود نقل کرده اند. آنها فنون ادب و فقه و حدیث را از محضر پدر و برادرشان، فراگرفتند و در این رشته ها ترقى شایانى كردند. این دو دختر از علماى عصر خود، از جمله پدر یا برادرشان داراى اجازه بودند. دختر بزرگ شیخ، همسر محمد بن احمد بن شهریار، متولى و خازن حریم امیر مؤمنان على (علیه السلام) بود. شیخ ابوطالب حمزه، فرزند آن دو و نوه شیخ طوسى است. دختر كوچک وی نیز ازدواج كرد، که ابن ادریس؛ صاحب كتاب السرائر، و سید بن طاووس، از نوادگان او هستند.
اقتباس از مرکز اطلاع رسانی سایت حوزه نت؛ سایت راسخون؛ سایت امام مبین.
تحصیل و تجارب شیخ طوسی
شیخ طوسی از جمله کسانی است که در زندگی پر برکت خود رنج و مشقت های بسیاری را متحمل شد و تحت شرایط سخت اجتماعی و سیاسی توانست به بزرگ ترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد. او از بزرگ ترین مفسران، فقها، متکلمان، و محدثان شیعه است.[20]
در زمان شیخ طوسی، بغداد کانون مباحث علمی و تبادل آزاد عقاید بین دانشمندان شیعه و سنی بوده است. بزرگ ترین و سرآمد همه آنها، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) بوده است. هنگامی که شیخ طوسی وارد بغداد شد، در محضر شیخ مفید شروع به فراگیری علم از جانب ایشان کرد و در اندک زمانی توجه استاد را به خود جلب کرد و کم کم بر دیگر شاگردان استاد برتری یافت. استعداد و تلاش های پیگیر او در رسیدن به هدف عالی از طریق علم و دانش موجب شد تا لیاقت او توسط دیگران نیز درک شود و عهده دار دو پست مهم و حساس شود؛ یکی ریاست علمی و دینی جامعه شیعه، آن هم در بغداد، مرکز مخالفان و در میان دانشمندان بزرگ شیعه و سنی؛ دیگری تصاحب کرسی علم کلام از جانب خلیفه وقت که مقامی بس بالا بود و به راحتی نمی شد به آن رسید. این مقام کسی بوده که سرآمد تمام دانشمندان آن عصر بوده است و شیخ طوسی به همگان نشان داد که لیاقت این مقام را دارد و آن را به حق به دست آورد. ارزش این مقام چنان بالا بود که حتی تا سال ها بعد از شیخ طوسی، جایگاه او حفظ شد و نه تنها کسی نتوانست بعد از ایشان در آثار گرانقدر او شبهه ای ایجاد کند، بلکه خودشان نیز این آثار را صحیح ترین منبع می دانستند و خود نیز از آن ها به عنوان بهترین مرجع استفاده می کردند. همچنین تا سال ها بعد از شیخ، کسی نتوانست شخصیت علمی و فتاوای ایشان را تحت تاثیر قرار دهد.[21]
شیخ طوسی در دوران جوانی خود به درجه اجتهاد رسید و کتاب تهذیب الاحکام را که از کتب معروف و مورد توجه شیعه است، در این دوره و با پیشنهاد استاد فرزانه خود، شیخ مفید تألیف کرد. این کتاب خود دلیل و سند محکمی بر اجتهاد او در عنفوان جوانی است.[22]
بسیاری از محققان، شیخ را تدوین کننده اساسنامه تشیع در فرهنگ و تمدن اسلامی می دانند. علامه حلی در این باره می گوید: شیخ طوسی پیشوای دانشمندان شیعه و رئیس طایفه امامیه صاحب نظر در علوم اخبار، رجال، فقه، اصول، کلام و ادب بوده است. همه فضیلت ها منسوب به او است و در تمامی فنون اسلام کتاب نوشته است. او عقاید شیعه را در اصول و فروع آن دسته بندی و اصلاح کرده است.[23]
شیخ طوسی، پس از سید مرتضی زمام پیشوایی را در دست گرفت و بزرگترین دانشمند عصر خود شناخته شد. شیوه بدیع او در علم کلام، دانشجویان بسیاری را از سراسر مملکت اسلامی تشویق به فراگیری می کرد و آن ها را از دورترین نقاط به سمت خود جذب می کرد. حتی دیگر دانشمندان و فقیهان نیز مسائل و مشکلات پیش آمده را نزد شیخ می بردند تا ایشان صحت و سقم مطالب را تشخیص دهند و یا راه حلی را از ایشان جویا شوند. شاگردان شیخ نیز روز به روز افزون تر می شدند، تا جایی که سیصد تن از علما و مجتهدان شیعه افتخار شاگردی و درک محضر ایشان را داشتند. شمار دیگری از شاگردان ایشان، که از مذاهب چهارگانه سنی بودند، از شمار خارج بود.
از ورود شیخ طوسی به بغداد مدت چهل سال می گذشت که حمله طغرل سلجوقی اتفاق افتاد و شیخ برای حفظ موقعیت خود و نابود نشدن زحمات چندین ساله اش ناچار به ترک بغداد شد و قدم به سرزمین مقدس نجف گذاشت. شیخ که کتابخانه و دست نوشته های خود را در آتش سوزی از دست داده بود، از مدت باقی مانده عمر خود حداکثر استفاده را کرد و با جدیت بیشتری به تدریس و تحقیق در علوم اسلامی پرداخت؛ از این رو دانش پژوهان بسیاری را به سمت خود جذب کرد و به طور گسترده شروع به تشکیل یک دانشگاه کرد. از آن جایی که تا آن زمان هیچ منبع و پایگاه علمی در جهان اسلام شناخته نشده بود، این دانشگاه با استقبال گسترده دانشجویان سراسر مملکت اسلامی رو به رو شد. وجود یک پایگاه علمی در نجف و وجود استاد بزرگی چون شیخ طوسی چنان بر اهمیت آنجا افزود که هنوز بعد از گذشت 10 قرن استحکام و پایداری آن قابل مشاهده است. این پایگاه اولین دانشگاه علمی شیعه است که تا کنون در نوع خود نظیری نداشته است. آنچه که بیان شد، نشانگر شمه ای از تحصیل و تجارب علمی شیخ طوسی است.[24]
کلیه مطالب اقتباس از پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).
اساتید شیخ طوسی
مهمترین و تأثیرگذارترین استادان شیخ طوسی، دو نفر؛ یعنی شیخ مفید (متوفی ۴۱۳ ق) و سید مرتضی متوفی۴۳۶ ق) در فقه و کلام بودند. شیخ پس از ذکر آثار متعددی از مفید، می نویسد: همۀ این کتاب ها را بارها از او شنیده و از آن میان، بعضی را خود بر او خوانده است و برخی را دیگران بر او خواندهاند و او شنیده است.[25] همچنین پس از یادکرد آثار بسیاری از سید مرتضی، می نویسد: بیشتر این کتاب ها را بر او خوانده و برخی از آنها را نیز در حالی که بر او خوانده می شده بارها شنیده است.[26]
اما اساتید وی پیش از عزیمت به بغداد عبارتنداز:
۱. ابوحازم عمر بن احمد نیشابوری (متوفی ۴۱۷ ق، از علمای شافعیمذهب نیشابور).
۲. ابوزکریا محمد بن سلیمان حمرانی / خولانی (متوفی پس از ۴۲۳ ق).
۳. ابومحمد عبدالحمید بن محمد مقری نیشابوری (متوفی ۴۲۷ ق، ساکن طوس یا نیشابور).[27]
استادان و مشایخ طوسی در بغداد غیر از شیخ مفید و سید مرتضی که به آنها اشاره شد، عبارت بودند از:
۱. احمد بن ابراهیم قزوینی.
2. ابوعبدالله احمد بن عبدالواحد بن عُبدون معروف به ابن حاشر (متوفی ۴۲۳ ق).
3. ابوالحسن احمد بن محمد ابن صلت اهوازی (متوفی ۴۰۹ ق).
4. ابوالحسین جعفر بن حسین ابن حسکۀ قمی.
5. ابوعلی حسن بن احمد ابن شاذان بزاز (متوفی ۴۲۶ ق).
6. شریف ابومحمد حسن بن احمد محمدی علوی (زنده در ۴۲۵ ق).
7. ابوعلی حسن بن محمد ابن اشناس (متوفی ۴۳۹ ق).
8. ابومحمد حسن بن محمد سامرائی معروف به ابن فحام (متوفی ۴۰۸ ق).
9. حسین بن ابراهیم قزوینی.
10. ابوعبدالله حسین بن ابراهیم ابنحناط قمی.
۱1. ابوعبدالله حسین بن احمد بغدادی معروف به ابن قادسی (متوفی ۴۴۷ ق).
۱2. حسین بن اسماعیل.[28]
۱3. ابوعبدالله حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری (متوفی ۴۱۱ ق).
۱4. ابوعبدالله حمویۀ بن علی بصری.
۱5. ابوعمر عبدالواحد بن محمد ابن مهدی فارسی (متوفی ۴۱۰ ق).
۱6. ابوالحسن علی بن احمد معروف به ابن حمّامی (متوفی ۴۱۷ ق).
۱7. ابوالحسین علی بن احمد ابن ابی جید قمی.
18. ابوالقاسم علی بن شبل وکیل.
19. ابوالقاسم علی بن محسّن تنوخی (متوفی ۴۴۷ ق).
۲0. ابوالحسین علی بن محمد ابن بشران معدل (متوفی ۴۱۵ ق).
۲1. ابوالحسن محمد بن احمد ابن شاذان قمی.
۲2. ابوالفتح محمد بن احمد بن ابی الفوارس (متوفی ۴۱۲ ق).
۲3. ابوالحسین محمد بن محمد حسینی معروف به عبیدلی نسابه (متوفی ۴۳۷ ق).
۲4. ابوالحسن محمد بن محمد ابن مَخلَد حنفی (متوفی ۴۱۹ ق).
۲5. ابومنصور احمد بن حسین سُکّری (متوفی ۴۵۰ ق).
۲6. ابوالفتح هلال بن محمد معروف به حفار (متوفی ۴۱۴ ق).
۲7. ابوالحسن محمد بن حسین ابن صقال.
28. ابوطالب حسین بن علی ابن غرور.
29. ابوعبدالله اخو سروره.[29]
از مهمترین اساتید وی در حدیث – که او بیش از همه متون حدیثی را از ایشان اخذ کرده – این اشخاص بودهاند:
۱. محمد بن محمد بن نعمان، معروف به شیخ مفید.
۲. حسین بن عبیدالله غضائری.[30]
۳. احمد بن عبدالواحد بن عُبدون.[31]
۴. ابن ابی جید قمی.[32]
۵. از دیگر اساتید وی در حدیث؛ شریف حسن بن احمد محمدی، محمد بن حسین بزوفری و هلال حفّار بوده اند.[33]
برخی از استادان او از عامه و سنی مذهب هستند، از جمله:
۱. ابوحازم عمر بن احمد نیشابوری، از علمای شافعی مذهب نیشابور.
۲. ابوعلی حسن بن احمد ابن شاذان بزاز، متکلم حنفی مذهب که شیخ طوسی مسئلة «فی النقض علی ابنشادان فی مسئلة الغار» را در رد او یا پدرش نوشته است.[34]
۳. ابوالحسن محمد بن محمد ابن مخلد حنفی.
فرازهای زندگی شیخ طوسی
زندگی هر انسانی، سفری آکنده از درس ها، تجربه ها، دشواری ها، دلشکستگی ها، غم ها، خوشی ها، پیروزی ها و شکست ها است. جاده زندگی همیشه هموار نیست، انسان در طول سفر زندگی با چالش ها و دست اندازهای متعددی مواجه می شود. این موانع جرأت، قدرت، ضعف و ایمان را محک می زنند. گاهی برخی از موانع، موهبت هایی هستند که به شکل مانع، نمایان می شوند و شخص در آن هنگام از حقیقت آگاهی ندارد.
شیخ طوسی از جمله کسانی است که در زندگی پر برکت خود رنج و مشقت های بسیاری را متحمل شده است و تحت شرایط سخت اجتماعی و سیاسی توانست به بزرگ ترین مقام و جایگاه زمان خود برسد و از بزرگ ترین مفسران، فقها، متکلمان، و محدثان شیعه شود.[35]
شیخ طوسی (ره) از جمله شخصیت هایی است که از همه موانع به عنوان یک موهبت استفاده کرد و خدمات فراوانی به اسلام و مسلمانان نمود؛ به عنوان مثال هنگامی که شهر بغداد با همه امکاناتی که در اختیارش گذاشته بود، برای او نا امن و شیخ مجبور شد آنجا را رها کرده به نجف که روستایی بیش نبود مهاجرت کند، این مهاجرت اجباری موجب شد تا وی حوزه پر برکت نجف را پی ریزی نماید.[36]
وفات شیخ طوسی
بر اساس نقل مشهور شیخ طوسی در ۲۲ محرّم سال ۴۶۰ قمری در غَرِیّ[37] (نجف) درگذشت. البته برخی هم سال وفات او را آخر محرّم سال ۴۵۸ قمری[38] و سال ۴۶۱ قمری[39] نیز نوشتهاند. حسین بن مهدی سلیقی و محمد بن عبدالواحد عین زربی و ابوالحسن لؤلؤی او را در همان شب غسل دادند و در خانۀ خود او به خاک سپردند.[40]
طبق وصیت شیخ، این خانه به مسجد تبدیل شد. مسجد شیخ طوسی (که جامع الشیخ الطوسی نیز نامیده میشود) امروزه از مشهورترین مساجد نجف است. این مسجد که در محله مشراق قرار دارد، تا به حال چندین بار بازسازی، مرمت و تعمیر اساسی شده است. این مسجد محل تدریس استادان حوزه علمیه نجف است.[41]
ویژگی های شخصیتی شیخ طوسی
درباره ویژگی های شخصیتی شیخ طوسی تنها به سخنان برخی از بزرگان اشاره می کنیم: نجاشى كه از اساتيد وی بوده در كتاب رجالش درباره شيخ الطائفه مىگويد: «او از علماى اماميه و مورد اعتماد و از چهره هاى سرشناس زمان ما است. وی از شاگردان استاد ما ابو عبد اللّه مفید بوده و آثارى چند تأليف كرده است».[42]
علاّمه حلّى در خلاصه خود مى گويد: «رئيس و شيخ گرانقدر مذهب اماميه، مورد وثوق، معروف، صدوق، آگاه و عالم به اخبار و رجال و فقه و اصول و فروع و جامع كمالات نفسانى در علم و عمل بوده است».[43]
شيخ عبد الجليل قزوينى می گوید: «فضل و زهد او اظهر من الشمس است».[44]
شیخ از نظر ابعاد مختلف علمی؛ مانند بعد فقهى، اصولى، حديثى، كلامى، رجالى و ادبى در بالاترین جایگاه قرار دارد. وى در تمام علوم اسلامى و قرآنى، فقه، اصول، كلام، رجال، حديث، تفسير و ادبيات، متبحّر و صاحب نظر بود.
درباره جنبه ادبی شیخ باید گفت: با اينكه شيخ عرب نبود؛ ولي با استعداد سرشار و ذوق و قريحه مالامال خود، جايگاه با شكوهى در ادبيات عرب احراز نمود كه جلوه نمايان آن را مى توان در اثر گرانمايه تفسير شريف تبيان باز يافت.
اقتباس از سایت دانشنامه اسلامی (ویکی اهل البیت).
فلسفه اسامی، القاب و شهرت شیخ طوسی
القابی؛ مانند فقیه الشیعه،[45] فقیه الامامیه[46] و شیخ الشیعه و عالمهم[47] از طرف بزرگان و علمای اهل سنت بر ایشان اطلاق شده است. با توجه به معانی این واژه ها دریافت می شود که علمای اهل سنت به واسطه عظمت علمی آن شخصیت بزرگوار و برای تجلیل از مقام شامخ وی، از او با این عناوین یاد کرده اند.
اما در میان امامیه؛ مشهورترین لقب او شیخ الطائفه است. نجاشی که از معاصران شیخ طوسی بوده، از او با این عنوان یاد نکرده و فقط با عناوین «جلیل فی اصحابنا، ثقة، عین، من تلامذه شیخنا ابیعبدالله»، از او نام برده است.[48] بنابراین، این عنوان پس از هجرت او از بغداد به نجف یا دست کم پس از وفات طوسی، به وی اطلاق شده است. در قرون بعدی، عنوان شیخ در میان امامیه به طوسی اختصاص یافت.[49] کلمه «شیخ» در اینجا می تواند به معنای بزرگ، رئیس، پیشوا و معلم باشد.[50] منظور از طایفه نیز گروه شیعیان است. شیخ طوسی را به جهت خدمات مهمی که برای مذهب شیعه در زمینه های مختلف علوم اسلامی انجام داده است، شیخ الطائفه لقب دادند.
یکی دیگر از القاب ایشان، «شیخ الامامیه» و «رئیس الطائفه» است.[51] علت اطلاق این القاب به او نیز به واسطه عظمت و ریاست علمی او است.
کسوت و پیشه شیخ طوسی
همان گونه که در باب زندگی نامه وی بزرگان نوشته اند، او؛ متکلِّم، فقیه، مفسّر و محدّث بزرگ قرن پنجم هجری است، معلوم می شود وی شخصیتی علمی است که کار و پیشه او تنها تحصیل، تدریس، تحقیق، پژوهش و نوشتن بوده است. البته ایشان چندین سال پس از رحلت سیّد مرتضی علم الهدی در 436 ق، زعامت علمی حوزه بغداد و بعد از آن حوزه نجف، که خود مؤسس آن بود را بر عهده داشته است.[52]
اخلاق و صفات شیخ طوسی
مهم ترین ویژگی شخصیت اخلاقی و اندیشمند جهان تشیع؛ شیخ طوسی، خلوص و تقوا بود. همین ویژگی، به او صفا و معنویتی خاص بخشیده بود و تزکیه نفس از او شخصیتی محبوب همگان ساخته بود؛ به گونه ای که همه به پیشوای مذهبی خویش عشق می ورزیدند و به توصیه و اندرزهای وی به طور کامل گوش می دادند و عمل می کردند. شیخ طوسی از بزرگ مردانی بود که با وجود پربرکتش، صفای باطنش، صداقت گفتارش و دستان پرعاطفه و گرمش، به قلب ها گرمی می بخشید و نیروی پایداری و معنویت به جان ها عطا می کرد. او به حق سرچشمه ایمان و جلوه ای از مردانگی و تقوای الهی بود. در سیمای نورانی اش نور عشق و ایمان خانه داشت و در نیایش های شبانه اش با حضرت حق، روح تعبد و پاکی جلوه گر بود. او فقیه روشنی بود که با تمام وجود در راه بیداری شیعیان آن زمان سخت می کوشید. او بزرگ مردی است که در کلام استوار و اطمینان بخش و پرمعنویتش، امید به زندگی توأم با طهارت نفس را به همگان می آموخت.
پایگاه اطلاع رسانی سایت حوزه نت.
کرامات شیخ طوسی
یکی از کرامت هایی که برای شیخ طوسی نقل شده است؛کرامتی است که در این جا به آن اشاره می شود: «در مقدمه کتاب «النهایه» شیخ آمده است: گروهی از بزرگان شیعه؛ مانند حمدانی قزوینی، عبدالجبار بن عبداللّه مقری رازی و حسن بن بابویه، در بغداد این کتاب را با مباحثه می کردند. در ضمن مباحثه هر کدام از آنها ایراداتی به ترتیب ابواب و فصول آن و همچنین اشکالات سندی و مانند آن به کتاب وارد می کردند و در غیاب شیخ به او معترض بودند. البته این جریان در زمانی اتفاق افتاد که شیخ طوسی به نجف مهاجرت کرده بود.
در نهایت همه علماء جمع شده، قرار بر این گذاشتند که به نجف اشرف مشرف شده و سه روز، روزه بگیرند و غسل کنند و شب جمعه در حرم حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بمانند و مشغول عبادت شوند، تا شاید از طرف حضرت علی (علیه السلام) مطلب برای همه روشن گردد.
پس دسته جمعی به نجف اشرف رفته و پس از سه روز روزه و عبادت، شب جمعه در حرم به علی (علیه السلام) متوسل شدند. اوآخر شب به خواب رفته و همگی آنها حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب دیدند. آن حضرت به آنها فرموده بود: در فقه اهل بیت (علیهم السلام)، کتابی که سزاوار اعتماد و اقتداء و رجوع کردن به آن باشد؛ مانند کتاب النهایه تصنیف نشده؛ یعنی کتاب نهایه از تمام کتب فقهی شیعه معتبرتر است. علت آن هم این است که مصنف او با قصد خلوص برای خدا و بدون هیچ گونه غرض دیگری آن را نوشته است. پس آن کتاب، از هر جهت بی نیاز کننده شما از کتاب های دیگر است، در صحت آن شک نکنید و به آن عمل کنید.
آنها وقتی از خواب بیدار شدند، هر یک اظهار نمودند خوابی دیدهاند که دلیل بر صحت کتاب نهایه است، ولی قرار گذاشتند که هیچکدام خوابشان را نقل نکنند، بلکه روی کاغذی بنویسند و بعد تطبیق نمایند تا چگونگی خواب ها معلوم شود. وقتی همه آنچه را در خواب دیده بودند روی کاغذ نوشتند، دیدند خواب همه یکی بوده، حتی عبارت ها نیز با هم هیچ فرقی نداشته است؛ برای همین، همگی خوشحال به منزل شیخ طوسی آمدند که داستان را به شیخ خبر دهند. وقتی وارد منزل شدند، شیخ به محض این که آنها را دید، فرمود: حرف و گفته مرا درباره کتاب قبول نکردید، تا از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تعریف و مدح آن را شنیدید؟[53]
اثرات و اقدامات تاریخی شیخ طوسی
اثرات و اقدامات تاریخی شیخ طوسی را، به طور کلی می توان در چهار بخش مورد بحث قرار داد:
1. اقدام او در هجرت نمودن از بغداد به نجف برای حفظ حوزه علمیه شیعه و علما از ظلم ظالمین.
2. اثرات علمی ایشان و کتاب هایی که در علوم مختلف تألیف نموده است.
3. تربیت شاگردان برجسته و بزرگی که ادامه دهنده راه پربار شیخ بعد از او بوده اند.
4. اقدام تاریخی شیخ طوسی در تأسیس حوزه علمیه و پربار نجف اشرف.
به طور کلی می توان گفت: آثار و اقدامات تاریخی شیخ طوسی، شامل امور علمی، فرهنگی، و بخشی هم سیاسی می شود، که هر کدام باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.
تأسیس حوزه علمیه نجف توسط شیخ طوسی
شهر نجف قبل از هجرت شیخ طوسی، سرزمینی بود که برخی از علویان و شیعیان خاص امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خود جای داده بود، ولی با هجرت شیخ طوسی، دانشجویان علوم اسلامی نجف اشرف را به مرکز شیعه و دانشگاه بزرگ شیعه امامیه تبدیل کردند و پس از آن، هزاران دانشجو و متفکر شیعی در این دانشگاه پرورش یافته به نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام) همت گماردند.
اگر چه پیش از شیخ طوسی نیز حلقه های بحث و درس در جوار مرقد امیرالمؤمنین (علیه السلام) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.[54]
درباره تأسیس حوزه علمیه نجف دو نظر اساسی وجود دارد:
گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در سال ۴۴۸ قمری از بغداد به نجف، وی حوزه علمیه را بنا نهاد.
عده ای دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقه های بحث و درس در جوار مرقد امیرالمؤمنین (علیه السلام) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است. این عده شواهدی را در اثبات مدعای خود ذکر میکنند؛ از جمله:
بنا به گزارش ابن طاووس،[55] به هنگام دیدار عضدالدوله دیلمی از نجف در سال ۳۷۱ قمری، ۱۷۰۰ فقیه در این شهر بودهاند.
نجاشی[56] به ملاقات خود با دانشمندان شیعه، از جمله محدّث بزرگ، هبةاللّه بن احمد کاتب، مشهور به ابن برنِیّة، اشاره کرده است. وی[57] همچنین اظهار کرده که در سال ۴۰۰ ق در نجف از ابن خُمریِ کوفی اجازه روایت دریافت داشته است. او[58] در شرح حال ابوالحسین اسحاق بن حسن عَقرائیِ تمّار گفته که او را مجاور کوفه؛ (یعنی نجف) دیده که کتاب کلینی را از خود وی روایت میکرده است.
حضور شخصیت های دینی و علمی دیگر در نجف؛ مانند شیخ صدوق و شنیدن حدیث از محمد بن علی بن فضل دهقان[59] و نیز اقامت برخی نقبای شیعیان؛ مانند ابن سدره و اسکان تعدادی از خاندان های اهل علم، مثل آل طحّان، در نجف[60] در زمره مستندات وجود حرکت علمی در نجف، پیش از شیخ الطائفه طوسی، ذکر شده است.[61]
با این همه، گروه دیگر، ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، معتقدند اقدام اساسی برای تشکیل جامعه علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزه علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است.[62]
این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف (۴۴۸ ـ ۴۶۰ قمری) مقارن است. اندکی پس از ورود طغرل بیک سلجوقی به بغداد، درسال ۴۴۹ قمری، خانه و کتابخانه او را در حالیکه خود وی قبلا به نجف مهاجرت کرده بود، آتش زدند. مدتی بعد، شیخ فعالیت علمی خود را در این شهر آغاز کرد و حوزه بزرگ نجف با تلاش های او پا گرفت. شیخ توانست مراودات علمای شیعه و اوضاع تحصیلی در نجف را که تا آن زمان آشفته و نابسامان بود تحت نظم درآورد و حلقههای درسی را تشکل بخشد. عدهای اندکْ شمار از کسانی که همراه شیخ از بغداد به نجف رفته یا شهرتش را شنیده بودند، به او پیوستند و دیری نپایید که شهر نجف مرکزیت علمی و فکری تشیع را از آن خود کرد.
کتاب امالی یا المجالس شیخ گواهِ انضباطی است که او در حوزه نوتأسیس نجف، در انتقال علوم به شاگردانش برقرار کرده بود. (نخستین مجلس املا:[63] ۲۶ صفر سال ۴۵۶ ق در حرم امیرمؤمنان (علیه السلام) برگزار شده است.
اندیشه و مکتب شیخ طوسی
شیخ طوسی یکی از بزرگ ترین متفکران و اندیشمندان شیعه است که دارای اندیشه و مکتب مستقل در رشته های مختلف علمی؛ اعم از کلام، فقه، سیاست و …، می باشد. او ابتدا در بغداد نزد شیخ مفید و پس از آن مدت 23 سال نزد سید مرتضی علم فقه و اصول و کلام را تلمذ کرد. پس از رحلت سید مرتضی بر مسند زعامت شیعیان قرار گرفت. آوازه علم و دانش و تقوای او به خلیفه عباسی رسید طوری که القائم بامرالله خلیفه عباسی با همکاری آل بویه، تدریس کلام را در مرکز خلافت به وی واگذار کرد. در آن روزها این منصب عظمت ویژه ای داشت و آن را به بزرگ ترین دانشمند کشور واگذار می کردند. شیخ طوسی در بخش های اولیه کتاب «تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة» که در زمان شیخ مفید در 27 سالگی تألیف کرده، علم و قدرت تألیف و اجتهاد خویش را نشان داده است. این کتاب یکی از کتاب های چهارگانه ای است که مورد اعتماد و مراجعه شیعه بوده و در نقل حدیث به آن استناد می کنند.[64] او در باب فقه یکی از معدود فقهای صاحب روش و سبک فقهی است که سالیان متمادی، فقهای متأخر را به پرورش و تکامل روش های فقهی خویش واداشت و توانست در این راه به نوآوری ها و اصلاحاتی دست زند که از زوایای مختلف قابل بررسی است. در واقع، بدون کم کردن از محتوای عمیق و مبانی فقهی مستحکم وی به صراحت می توان گفت: تکامل و جاودانگی فقه شیعه در گرو روش های پایدار و بدیع وی در فقه بوده است.[65]
شیخ طوسی، پس از نگارش آثاری مانند؛ النهایه، تهذیب و الاستبصار، حدوداً در مرحله پایانی زندگی، فقه استدلالی، تفریعی و اجتهادی را ارائه می کند، فقه اجتهادی او نه تنها مورد بی مهری قرار نمی گیرد، بلکه فقیهان، حدود یک قرن پس از وی، بر پایه آرای او فتوا می دهند. نخستین کسی که به نقد و ایراد نظرات شیخ پرداخت؛ ابن ادریس حلی (متوفای 598 قمری) بود.[66]
گفتنی است شیخ طوسی علاوه بر شیوه اجتهادی، از فرع های فقهی اهل سنّت، بهره برده و به آرای آنان نظر داشته است. غرض شیخ، از افزودن فرع های فقهی اهل سنّت در فقه شیعی، نشان دادن برتری منابع اجتهادی شیعه و توان اجتهاد در آن است،[67] چنانکه در مقدمه کتاب مبسوط می گوید:
از گذشته، مخالفان ما از فقها، آنان که منتسب به علم فروع هستند، فقه امامیه را تحقیر می کنند و آنها را به اندک بودن فروع و مسائل نسبت می دهند و می گویند: فقهای امامیه، اهل پرهیز و انکار هستند و کسی که قیاس و اجتهاد را انکار کند، شیوه ای در تکثیر مسائل و تفریع اصول ندارد؛ زیرا عمده مسائل از دو طریق یاد شده به دست می آید. این امر، از عدم اطلاع ایشان از مذاهب امامیه و کمیِ تأمّل در اصول ما نشأت می گیرد. اگر ایشان به دقت به اخبار و فقه ما نظر می افکندند، در می یافتند که عمده مسائلی که از آن یاد کرده اند، در اخبار ما موجود است و درباره آنها، نصی از ائمه (علیهم السّلام) به انحاء گوناگون (تلویحی، تصریحی، خصوصی و عمومی) در دست داریم. آنها بیاناتشان همچون اقوال پیامبر (صلی الله علیه و آله) حجت است. اما تفریعات فقهی بسیاری که ایشان در آثار خویش آورده اند، همگی در اصول ما قرار دارد و در مذاهب ما راه حلی دارد. البته در طریقه امامیه فروع از طریق قیاس حاصل نمی گردد، بلکه بر اساس شیوه ای که افاده علم می کند و علم بدان واجب است، به دست می آید، که از آن جمله: «بناء بر اصل» و «برائت ذمه» است.[68]
کوشش شیخ طوسی، در راستای فرع سازی و گسترش مسائل فقهی، افق جدیدی در فقه گشود و پایه های پیشرفت آن را فراهم نمود؛ چنانکه او در آثار فقهی خود، به ویژه کتاب مبسوط، تلاش نمود تا مباحث فقهی را از قلمرو محدود پیشین بیرون آورد تا فقیه به امر تفریع و تطبیق قواعد عام بپردازد و احکام پدیده ها و فرض های گوناگون را به برکت داده های مستقیم نصوص، بررسی نماید. البته این تحول فقهی، در دستاوردهای علمی شیخ مفید، سید مرتضی، ابن ابی عقیل و ابن جنید ریشه داشت (در واقع مکتب فقهی شیخ بر بنای مکتب فقهی ایشان استوار شده است).[69]
نتیجه اینکه شیخ طوسی نیز مانند استادانش موضعی انتقادی در مواجهه با نص گرایان عصر خود دارد. آنچنان که وی اندیشه های شیخ صدوق به عنوان یکی از نص گرایان برجسته جهان تشیع که قائل بود طریق متکلمان و احتجاجات ایشان مورد رضایت معصومان (علیهم السلام) نیست و تنها احتجاجی معتبر است که مفاد سخن معصوم باشد را مردود می داند و بیان می دارد که هر کس به حرام بودن استدلال و روش متکلمان حکم کند، با نص قرآن مخالفت کرده است. او ذیل آیه شریفه «اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم! درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته بدانيم)، بالا مىبريم. پروردگار تو، حكيم و دانا است»،[70] احتجاج با کفار و دشمنان را مورد تصویب و تأیید و تشویق کتاب الهی می داند.[71] وی همچنین ذیل آیه شریفه «و هنگامى كه به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد! مىگويند: نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم، پيروى مىنماييم. آيا اگر پدران آنها، چيزى نمىفهميدند و هدايت نيافتند (باز از آنها پيروى خواهند كرد)؟!»،[72] اظهار می دارد توبیخی که خداوند در این آیه در ارتباط با پیروی و تقلید از گذشتگان متوجه ایشان کرده، نشان از فساد و بطلان تقلید است و همچنین نشان از بطلان گمان اصحاب معارف در باب ضروری بودن دانش و اعتقادات، و تنها راه گریز از این دو فساد، عقل و نظر ورزی است.[73]
شیخ بر آن است که آن معارف ضروری نیست و اکتسابی است و تنها راه تحصیل آن نظر است و نهایت نظر تفکر عقلانی است. وی برای اثبات این دیدگاه خود به دعوت انبیا و احتجاج ایشان با مشرکان و کافران اشاره می کند و اظهار می دارد که اگر چنانکه اصحاب معارف معتقدند، معارف ضروری بود این کارها همگی بیهوده و بلا وجه بود و نه ارسال رسل و نه سخن گفتن ایشان با پیروانشان معنایی محصل داشت. شیخ طوسی عقل را مجموعه علوم نظری و عملی ای می داند که به شناسایی واقعیات و انجام واجبات و پرهیز از قبایج منجر می شود. هرچند تاکید وی در مواضع متعددی از آثارش بیشتر بر عقل عملی است، اما طبق آنچه از نوشته های او به دست می آید، وی از عقل نظری و علومی که از آن استفاده می شود، غافل نیست. عقل نظری به دنبال کشف حقایق نظری و شناخت واقعیات است؛ از این رو آنچه مربوط به حوزه های خداشناسی و جهان شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی است توسط آن مورد بررسی قرار می گیرد. در عقل عملی نیز آنچه متعلق شناختش شایست و ناشایست افعال بشری است، محل توجه است؛ از این رو برخی آن را قوه ای دانسته اند که انسان را به کاری شایسته تحریک می کند.[74]
سخن پایانی اینکه علی رغم تفکیکی که بزرگان مکتب بغداد میان حیطه عمل عقل و نقل معتقدند، باز هم ایشان بر آنند که حجت عقل در مرتبه ای برتر و مقدم بر حجت سمعی قرار دارد و تکالیف سمعی مبتنی بر تکالیف عقلی است. ایشان معتقدند فهم صدق دعوت پیامبران (علیهم السلام) جز از طریق اثبات عقلانی برخی امور مورد ادعای شرع ممکن نیست. او به تقدم علم توحید و عدل بر پذیرش صدق پیامبران (علیهم السلام) قائل است و این امور را مبتنی بر حجت عقل می داند؛ از این رو طریق عقل را بر طریق شرع مقدم می شمارد. البته تفاوت هایی در میان برخی از بزرگان این مکتب وجود دارد. برای مثال شیخ طوسی با استاد خود، شیخ مفید در می پیچد و مبنای او را در تقدم شرع بر عقل در برخی مسائل اعتقادی مردود دانسته است. شیخ مفید اولین واجب الهی را معرفت خدا می داند و معتقد است که خداوند معرفت خویش را واجب کرده و راهی به سوی معرفت او جز از طریق پیامبر و شرع وجود ندارد.[75] آنچه بیان شد، اشاره کوتاهی به اندیشه و مکتب علمی شیخ طوسی بود.
اقتباس از نشریه کتاب دین ماه شماره 184؛ از طریق سایت راسخون.
آثار علمی شیخ طوسی
شیخ طوسی آثار بسیار زیادی را در حوزه های گوناگون علوم دینی تألیف و تصنیف کرد. قزوینی رازی[76] آثار وی را بیش از دویست جلد در فنون گوناگون علمی برشمرده است. همچنین فهرستی از آثار شیخ را در الفهرست خود او،[77] فهرست نجاشی[78] و معالمالعلماء ابنشهرآشوب[79] میتوان دید.[80]
اما فهرست موضوعی آثار طوسی بدین قرار است:
الف. آثار وی در تفسیر قرآن:
۱. التبیان فی تفسیر القرآن.[81]
۲. المسائل الرحبیه.[82]
ب. آثار حدیثی:
۱. تهذیب الاحکام.[83]
۲. الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار.[84]
۳. والمجالس که اینک به الأمالی معروف است.[85]
ج. آثار کلامی:
۱. تلخیصالشافی (الشافی في الإمامة از سید مرتضی).[86]
۲. المفصح فی الامامة.[87]
۳. کتاب الغیبة.[88]
۴. الاقتصاد فی ما یجب علی العباد.[89]
۵. النقض علی ابنشاذان فی مسئلة الغار.[90]
۶. مقدمة فی المدخل الی علم الکلام.[91]
۷. ریاضة العقول که شرح کتاب پیشین است.[92]
۸. کتاب ما یعلّل و ما لا یعلّل.[93]
۹. المسائل فی الفرق بین النبی و الامام.[94]
۱۰. المسائل الرازیة فی الوعید.[95]
۱۱. کتاب ما لا یسع المکلّف الإخلال به.[96]
۱۲. تمهید الاصول.[97]
۱۳. کتاب الکافی که ناتمام است.[98]
۱۴. تعلیق ما لا یسع.[99] [۱۴۸]
۱۵. مسألة فی وجوب الجزیة علی الیهود و المنتمین الی الجبابرة.[100]
د. اثر فقهی فتوایی:
النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی.[101]
هـ. آثار فقهی استدلالی:
۱. المبسوط.[102]
۲. الایجاز فی الفرائض.[103]
۳. الجُمَل و العقود.[104]
۴. المسائل الجنبلانیه.[105]
۵. المسائل الحائریه.[106]
۶. المسائل الحلبیه.[107]
۷. مسألة فی تحریم الفقاع.[108]
۸. مسئلة مواقیت الصلاة.[109]
و. اثر وی در فقه مقایسه ای:
مسائل الخلاف.[110]
ز. آثار وی در اصول فقه (آثار اصولی):
۱. العُدّه.[111]
۲. مسألة فی العمل بخبر الواحد.[112]
ح. آثار رجالی:
۱. کتاب الرجال.[113]
۲. اختیار الرجال کشّی.[114]
ط. اثری در کتابشناسی:
فهرست کتب الشیعة و اصولهم و أسماء المصنفین.[115]
ی. آثار وی در ادعیه:
۱. مختصر فی عمل یوم و لیله.[116]
۲. مصباح المتهجد.[117]
۳. مختصر المصباح المتهجد.[118]
۴. هدایة المسترشد و بصیرة المتعبد.[119]
۵. مناسک الحج مجرد العمل و الادعیه.[120]
ک. آثار تاریخی شیخ طوسی:
۱. مقتل الحسین .[121]
۲. مختصر اخبار المختار.[122]
ل. آثار وی در علوم متفرقه:
۱. انس الوحید.[123]
۲. المسائل الالیاسیه.[124]
۳. مسائل ابنالبراج.[125]
۴. المسائل الجبریه.[126]
۵. المسائل الدمشقیه.[127]
۶. المسائل القمیه.[128]
۷. مسألة فی الاحوال.[129]
اقتباس از سایت دانشنامه حورزوی ویکیفقه.
شاگردان شیخ طوسی
شماره شاگردان وی از فقها و مجتهدین و علما شیعه، به بیش از سیصد تن می رسد و همزمان با شاگردان شیعه مذهب او، چند صد نفر از علمای اهل سنت نیز از محضر او استفاده می كردند. البته اسامی بیشتر آنها در دست نیست. برخی از شاگردان برجسته او عبارتند از:
1. آدم بن یونس بن ابی مهاجر نسیفی.
2. ابو بکر احمد بن حسین بن احمد خزاعی نیشابوری.
3. ابو طالب اسحاق بن محمد بن حسن بن حسین بن محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی.
4. ابو ابراهیم اسماعیل.
5. ابو الخیر برکة بن محمد بن برکة اسدی.
6. ابو صلاح تقی بن نجم الدین حلبی.
7. ابو ابراهیم جعفر بن علی بن جعفر حسینی.
8. حسن بن حسین بن بابویه قمی، معروف به حسکا.
9. ابو محمد حسن بن عبدالعزیز بن حسن جبهانی / جهبانی.
10. ابو علی حسن بن محمد بن حسن طوسی (فرزند شیخ طوسی).
11. حسین بن فتح واعظ جرجانی.
12. ابو عبدالله حسین بن مظفر بن علی بن حسین حمدانی.
13. ابو الوضاح ذوالفقار بن محمد بن معبد حسینی مروزی.
14. ابو محمد زید بن علی بن حسین حسینی.
15. زین بن داعی حسینی.
16. سعد الدین بن برّاج.
17. ابو الحسن سلیمان بن حسن بن سلمان صهرشتی.
18. شهر آشوب سروی مازندرانی.
19. صاعد بن ربیعة بن ابی غانم.
20. عبدالجبار بن عبدالله عبدالرحمان بن علی مقری رازی معروف به مفید.
21. عبدالرحمان بن احمد حسینی خزاعی نیشابوری، معروف به مفید.
22. ابو القاسم عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه.
23. علی بن عبدالصمد تمیمی سبزواری.
24. غازی بن احمد بن ابی منصور سامانی.
25. کردی بن عکبربن کردی فارسی.
26. جمال الدین محمد بن ابی قاسم طبری آملی.
27. ابو عبدالله محمد بن احمد بن شهریار.
28. محمد بن حسن بن علی فتال، مؤلف روضة الواعظین.
29. ابو صلت محمد بن عبدالقادر بن محمد.
30. ابو الفتح محمد بن علی کراچکی.
31. ابو جعفر محمد بن علی بن حسن حلبی.
32. ابو عبدالله محمد بن هبه الله طرابلسی.
33. ابو الحسن مطهر بن ابی القاسم علی بن ابی فضل محمد حسینی دیباجی.
34. منتهی بن ابی زید بن کیابکی حسینی جرجانی.
35. ابو سعید منصور بن حسین آبی.
36. ابو ابراهیم ناصر بن رضا بن محمد بن عبدالله علوی حسینی.[130]
لیست اقدامات تاریخی شیخ طوسی
1. تدوین کننده اساسنامه تشیع در فرهنگ و تمدن اسلامی.[131]
2. پیشوایی و زعامت شیعیان پس از سید مرتضی.
3. ایجاد شیوه ای بدیع در علم کلام.
4. هجرت از بغداد به نجف برای حفظ حوزه علمیه شیعه.
5. خلق آثار علمی مانند: تهذيب، استبصار، مبسوط، نهايه و خلاف.
3. تربیت شاگردان عالم و وارسته.
4. تأسیس حوزه علمیه.
موافقان و مخالفان شیخ طوسی
شیخ طوسی از بزرگترین عالمان دینی و رهبر مجتهدان اسلام و امام بنیان گذاران جوامع علمی و سرآمد فقیهان شیعه دوازده امامی است که شیوه اجتهاد مطلق در فقه و اصول را رائج کرد و استنباط را بر پایه فقه جعفری (علیه السلام)، به کمال رساند.[132] وجه تمایز شیخ طائفه با بسیاری از عالمان، در جامعیت او است. طبیعی است که چنین شخصیتی دارای موافقان و مخالفانی باشد.
موافقان ایشان شامل موافقان مکتب و اندیشه علمی ایشان در زمان حیات او و نیز همه مجتهدانی که سال های طولانی بعد از رحلت آن بزرگوار همچنان تابع فتاوای ایشان بوده و خود را مانند یک فرد مقلِّد در برابر او به حساب می آوردند، می شود. دانشمندان شیعه امامیه، سالیان متمادی پس از درگذشت شیخ، همه آرای او را مسلّم دانسته و از فتاوای شیخ پیروی می کرده اند و اظهارنظر درباره فتاوای او، تألیف کتاب و صدور فتوا در برابر آرای وی را اهانت به او تلقی می کردند.[133] با وجود مخالفت های ابن ادریس، علمای دیگر، حتی محقّق حلّی و خواهر زاده اش علامه حلّی، همگی از آرای شیخ طوسی پیروی کرده و همان وضع گذشته را در پیش گرفتند.[134]
مخالفان ایشان دو گروه هستند:
1. اولین گروه از مخالفان شیخ کسانی هستند که در زمان حیات او قصد کشتن و از بین بردن او را داشتند. در سال 447 قمری طغرل بیک سلجوقی به بغداد آمد و شیعیان را مورد حمله قرار داد. گفتنی است کتابخانه ای که توسّط ابونصر شاپوربن اردشیر، وزیر بهاء الدوله دیلمی در 381 قمری، در یکی از محلات کرخ ساخته شد و از مراکز مهم علمی بغداد به شمار می رفت، با ورود طغرل به بغداد، با آتش سوزی محلات کرخ، در آتش سوخت. در این حادثه منزل، کتابخانه و محفل درس شیخ طوسی نیز سوخت.[135]
شیخ برای حفظ موقعیت خود و نابود نشدن زحمات چندین ساله اش ناچار به ترک بغداد شد و قدم به سرزمین مقدس نجف گذاشت.[136]
2. دومین گروه از مخالفان شیخ؛ مخالفان آرای فقهی او هستند، کسانی که به مخالفت و ردّ نظرات او پرداختند. اولین کسی که با نظرات وی مخالفت کرد، ابن ادریس حلّی (متوفّای 598 قمری) بود. ابن ادریس، علمای بین شیخ و عصر خویش را مقلّد می نامد.[137]
میراث شیخ طوسی
او از جمله شخصیت هایی است که آثار و میراث گران بهای فراوانی؛ مانند تأسیس حوزه علمیه نجف، تربیت شاگردان عالم و تألیف کتاب های علمی از خود به یادگار گذاشته که هر کدام جای بحث مفصل دارد و البته باید در جای خود مورد بحث و تحقیق عالمانه قرار گیرد.
اثرات در دوره شیخ طوسی
او در زمان خود تحولی شگرف در باب فقه و کلام اسلامی، تفسیر و … به وجود آورد. اندیشه سیاسی شیخ طوسی در تبیین حوزه اختیارات حکومت از زاویه فقه و کلام، بسیار مؤثر و قوی است. وی همچنین در این زمینه برای رهروان خود تکالیفی ارائه کرده و بعضی از موارد در حیطه حکومتی دولت نامطلوب، به تعبیر فقهای شیعه، «حکومت جائر»، راهکارهایی را برای مردم و فقهای دین مطرح کرده است.[138]
آنچه که مسلم است ایشان در همه زمینه هایی که کار کرده، تأثیرگذار بوده است.
اثرات شیخ طوسی بعد از او
آنچه از آثار؛ مانند حوزه علمیه نجف، کتاب ها و … از وی باقی مانده نشانی از اثرات بعد از او می باشد. وقتی گفته می شود، مجتهدان و علما، سال های طولانی بعد از رحلت آن بزرگوار همچنان تابع فتاوای ایشان بوده اند، این همان اثری است که او بر آیندگانِ بعد از خود گذاشته است. این تأثیرگذاری تا جایی پیش رفته است که یکی از شاگردان آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (صاحب کتاب کفایه الاصول) نقل می کند: مرحوم آخوند در تدریس مبحث وضو، معتقد بود، مسح پا، باید پنج انگشت را فرا گیرد، اما در رساله عملیه و در مقام فتوا، یک انگشت را کافی می دانست. من به ایشان گفتم: چرا شما برخلاف آنچه در مجلس درس، پافشاری داشتید، فتوا می دهید؟ ایشان در پاسخ گفتند: چون شیخ طائفه، یک انگشت را کافی دانسته، من جرأت نمی کنم برخلاف شیخ، فتوا بدهم. لابد شیخ را دلیلی بوده که اکتفا به یک انگشت را جایز دانسته است.[139]
کتابنامه مقاله شیخ طوسی
- قرآن کریم.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی؛ معالم العلماء؛ چاپ تحقیق: آل بحرالعلوم، سید محمد صادق، نجف ۱۳۸۰ ق.
- ابن طاووس، عبد الکریم؛ فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) فی النجف؛ ناشر: منشورات الرضی، قم، بی تا.
- ابناثیر، علی بن ابی الكرم؛ الکامل فی التاریخ؛ بیروت، ۱۳۹۹ ق.
- ابنکثیر، اسماعیل؛ البدایة و النهایه، تحقیق: شیری، علی، بیروت، ۱۴۰۸ ق.
- انصاری قمی، محمد رضا؛ امالی شیخ طوسی؛ کیهان اندیشه، شماره 56، مهر و آبان 1373 ش.
- انصاری، محمد اقبال؛ شیخ الطائفه ابوجعفر الطوسی حیاته و مؤلفاته، در الذکری الالفیة للشیخ الطوسی، ج 2 (یادنامه شیخ طوسی)، ناشر: علیگره، هند.
- آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه؛ ناشر: اسماعیلیان، قم، بی تا.
- بحرالعلوم طباطبایی، سید محمد مهدی؛ رجال السید بحر العلوم (المعروف بالفوائد الرجالیه)؛ تحقیق: آل بحر العلوم، محمّد صادق و آل بحر العلوم، حسین، ناشر: مكتبه الصادق، 1363 ش.
- بحرالعلوم، محمد؛ الدراسة و تاریخها فی النجف؛ تحقیق: خلیلی، جعفر، ناشر: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۷ ق / ۱۹۸۷ م.
- بحرانی، یوسف بن احمد؛ لؤلؤة البحرین؛ تحقیق: بحرالعلوم، سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۹۶۹ م.
- پایگاه موسسه فرهنگی و هنری نور سایت راسخون.
- پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).
- جعفر بن حسن محقق حلی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ تحقیق: جمعی از فضلاء، ناشر: انتشارات مؤسسه سید الشهداء، قم، ۱۳۶۴ش.
- جواد بغدادی، مصطفی؛ «نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة»،مجله البیان، سال ۱، ش ۵، شوال ۱۳۶۵ ق.
- حلی، حسن بن یوسف؛ خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال؛ تحقیق: قیومی، جواد، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1417 ق
- حلی، حسن بن یوسف؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ ناشر: نا مشخص، مشهد، ۱۴۱۲ ق.
- حلى، حسن بن يوسف؛ رجال العلامة الحلي؛ ناشر: دار الذخائر، قم، 1411 ق.
- خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانشنامه قرآن؛ ناشر: نشر گلشن، چاپ اول، بی جا، بی تا.
- خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث؛ ناشر: مرکز نشر آثار شیعه، چاپ چهارم، قم، 1410 ق.
- دانشنامه جهان اسلام؛ بنیاد دائرة المعارف اسلامی؛ برگرفته از مقاله «حوزه علمیه نجف»، شماره ۶۶۳۸.
- ذهبی، محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام؛ تحقیق: معروف، بشار عواد، بیروت، ۱۴۲۴ ق / ۲۰۰۳ م.
- رضایی، عبدالرحمن؛ شیخ طوسی فرزانه ای از تبار پاکان، در اندیشه های کلامی شیخ طوسی؛ ناشر: آستان قدس رضوی، مشهد، 1378 ش.
- روند اجتهاد در عصر شیخ طوسی، مجله حوزه.
- سایت امام مبین.
- سایت دانشنامه اسلامی (ویکی اهل البیت).
- سایت ویکی فقه (دانشنامه حوزوی).
- شمسالدین، محمدرضا؛ بهجة الراغبین؛ تحقیق: حدرج، رضا محمد، بیروت، ۱۴۲۴ ق / ۲۰۰۳ م.
- صدر حاج سید جوادی، احمد؛ دایرة المعارف تشیع؛ ناشر: نشر شهید سعید محبی، چاپ اول، تهران، 1375 ش.
- طباطبایی، محمد محیط؛ هزاره شیخ طوسی؛ در یادنامه شیخ طوسی، ناشر: انتشارات دانشگاه فردوسی، مشهد، 1345 ش.
- طباطبایی، مهدی؛ پژوهشی در فقه شیخ طوسی؛ بخش اول، نشریه فقه اهل بیت (علیهم السّلام)، سال ششم، شماره 23.
- طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسی ها، دفتر دوم.
- طوسی، محمد بن حسن؛ المبسوط في فقه الإمامية؛ ناشر: انتشارات مرتضوى، چاپ سوم، تهران، 1387 ق.
- طوسی، محمد بن حسن؛ النهایة و نکتها؛ مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1417 ق.
- طوسی، محمد بن حسن؛ النهایه؛ مقدمه و ترجمه: سبزواری، سید محمد باقر، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران، 1333 ش.
- طوسی، محمد بن حسن؛ فهرست کتب الشیعه و اصولهم؛ تحقیق: طباطبایی، سید عبدالعزیز، ناشر: ستاره، قم، ۱۴۲۰ ق.
- طوسی، محمد بن حسن؛ مقدمه و تعلیق:بحر العلوم، حسین، ناشر: انتشارات محبين، قم، بی تا.
- طوسى، خواجه نصير الدين؛ شرح الاشارات و التنبيهات مع المحاكمات؛ ناشر: نشر البلاغة، چاپ اول، قم، 1375 ش.
- طوسى، محمد بن حسن؛ التبيان في تفسير القرآن؛ ناشر: دار احياء التراث العربي، بيروت، بی تا.
- طوسى، محمد بن حسن؛ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى؛ ناشر: دارالكتاب العربي، چاپ دوم، بيروت، 1400 ق.
- عسقلانی، ابنحجر؛ لسان المیزان فی تفسیر القرآن؛ ناشر: موسسه الاعلمی، بیروت ۱۹۷۱ م.
- علوی، احمد؛ راهنمای مصور سفر زیارتی عراق؛ ناشر: نشر معروف، چاپ پنجم، قم، ۱۳۹۰ ش.
- عیسی فر، احمد؛ زنان نامدار شیعه؛ ناشر: رایحه عترت، تهران، ایران، ۱۳۸۱ ش.
- غروی، سيد محمد؛ الحوزه العلمية فی النجف الاشرف؛ ناشر: دارالاضواء، چاپ اول، بيروت، 1414 ق / ۱۹۹۴ م.
- فرهنگ فارسی معین.
- قزوینی رازی، عبدالجلیل؛ نقض؛ تحقیق: محدث ارموی، سید جلالالدین؛ تهران، ۱۳۵۸ ش.
- كلينى، محمد بن یعقوب؛ كافی؛ ترجمه: كمره اى؛ ناشر: انتشارات اسوه، چاپ سوم، قم، 1375 ش.
- گرجی، ابوالقاسم؛ شیخ طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسیها، دفتر دوم، دانشکده الهیات، تابستان 1349 ش.
- لغت نامه دهخدا.
- مجلسى، محمد باقر؛ مهدى موعود (علیه السلام)؛ ترجمه: دوانى، علی؛ ناشر: انتشارات اسلاميه، چاپ 28، تهران، 1378 ش.
- مرکز اطلاع رسانی سایت حوزه نت.
- مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.
- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النكت في مقدمات الأصول من علم الكلام، محقق:حسینی جلالی، محمد رضا و میر شریفی، علی، ناشر:کنگره شیخ مفید، قم، بی تا.
- مقدسى، محمد بن أحمد؛ أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم؛ ترجمه: منزوى، علی نقى؛ ناشر: شركت مؤلفان و مترجمان ايران، چاپ اول، تهران، 1361 ش.
- موسوی خوانساری اصفهانی، سید محمد باقر؛ روضات الجنات؛ تعلیق و تحقیق: روضاتی، سید محمد علی؛ ناشر: نشر نفائس مخطوطات اصفهان، ایران، تهران، ۱۳۸۲ ق.
- موسویان، سید محمد رضا؛ اندیشه سیاسی شیخ طوسی؛ ناشر: نشر بوستان کتاب، چاپ اول، قم، 1380 ش.
- نجاشی، احمد بن علی؛ فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)؛ تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ناشر: مركز اطلاعات و مدارك اسلامی، قم، ۱۳۸۶ ش
- نجاشى، احمد بن على؛ رجال النجاشي (فهرست أسماء مصنفی الشیعة)؛ ناشر: انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1407 ق.
[1]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 249؛ طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه: آقا بزرگ تهرانی، ص 6 – 9؛ انصاری، محمد اقبال، شیخ الطائفه ابوجعفر الطوسی حیاته و مؤلفاته، الذکری الالفیة للشیخ الطوسی، ج 2 (یادنامه شیخ طوسی)، ص 490 – 492؛ رضایی، عبدالرحمن، شیخ طوسی، فرزانه ای از تبار پاکان، در اندیشه های کلامی شیخ طوسی، ج 1، ص 64؛ طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، در یادنامه شیخ طوسی، ج 3، ص 43.
[2]. طُغرُل بیک (رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکائیل بن سلجوق) (متوفی ۷ رمضان ۴۵۵ ق)؛ یکی از ترکمان ها و پادشاه سلجوقی بود.
[3]. طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه آقابزرگ، ص 9 – 11؛ انصاری قمی، محمد رضا، امالی شیخ طوسی، کیهان اندیشه، شماره 56، ص 154، مهر و آبان 1373 ش؛ طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، در یادنامه شیخ طوسی، ج 3، ص 35.
[4]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، تحقیق: طباطبایی، سید عبدالعزیز، ج ۱، ص ۴۴۷.
[5]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص ۴۰۳.
[6]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 249؛ بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، تحقیق: بحرالعلوم، سید محمد صادق بحرالعلوم، ج ۱، ص ۲۹۷ و ۲۹۸؛ با اندکی تصرف.
[7]. ابنکثیر، اسماعیل، البدایة و النهایه، تحقیق: شیری، علی، ج ۱۲، ص ۱۱۹.
[8]. ابناثیر، علی بن ابی الكرم، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۶۳۷.
[9]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق: معروف، بشار عواد، ج ۱۰، ص ۱۲۲.
[10]. او محمد بن احمد بن عبد الله بن قضاعه بن صفوان بن مهران جمال است كه مردى ثقه و فقيه و فاضل بوده؛ كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ترجمه: كمره اى، ج 2، ص 829؛ وى از بزرگان دانشمندان امامیه است. او شاگرد على بن ابراهيم قمى و استاد شيخ مفيد و احمد بن على بن نوح و هارون بن موسى تلّعكبرى است. صفوانى روزى در مجلس سلطان سيف الدوله حمدانى با قاضى موصل كه مرد سنى متعصبى بود، مناظره كرد و چون قاضى به دلیل آوردن از وى فرو ماند و از در انكار در آمد، با وى مباهله نمود (طرفين در باره يک ديگر، نفرين كردند كه هر كدام راه باطل ميروند، دچار عذاب الهى شود. سپس دست به هم دادند و مباهله كردند و از يک ديگر جدا شدند)؛ قاضى درجا تب كرد و همان دستى كه به صفوانى داده بود ورم كرد و سياه شد و روز بعد به هلاكت رسيد. اين امر موجب زیاد شدن اعتبار صفوانى در نزد سلطان و سايرين گشت.
ابن نديم در فهرست می گويد: «صفوانى درس نخوانده بود و چيز نمىنوشت. من او را در سنه 346 ق ملاقات كردم. مردى بلند قد، تنومند و خوش لباس بود».
شيخ طوسى نيز در فهرست می نويسد: صفوانى دانشمندى حافظ، و داراى علمى بسيار و نيكو زبان بود.
گويند: درس نخوانده بود و چيز نمی نوشت، با اين وصف كتاب هایى چند از وى در دست است كه او املا كرده و ديگرى نوشته است؛ مجلسى، محمد باقر، مهدى موعود (علیه السلام)، ترجمه: دوانى، علی، ص 268.
[11]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص ۳۹۳.
[12]. همان، ج ۱، ص 40۳.
[13]. جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق: جمعی از فضلاء، ج ۱، ص ۳۳؛ حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج ۱، ص ۹.
[14]. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش: محدث ارموی، سید جلالالدین، ج ۱، ص ۲۱۰.
[15]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 249.
[16] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، تحقیق: بحرالعلوم، سید محمد صادق بحرالعلوم، ج ۱، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.
[17]. فرقان، 74؛ «والذین یقولون رَبَنَا هَبْ لَنَا مِنْ اَزْوَاجِنَا وَ ذُرِيَتِنَا قُرَةَ اَعْينٍُ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَقِينَ إِمَامًا».
[18]. حوزه نت.
[19]. عیسی فر، احمد، زنان نامدار شیعه. آدرس نیاز به تکمیل دارد.
[20]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن، ج 2، ص 145.
[21]. طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، ج 1، ص 197.
[22]. آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 504.
[23]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 148.
[24]. صدر حاج سید جوادی، احمد، دایرة المعارف تشیع، ج 10، ص 169 – 177.
[25]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، تحقیق: طباطبایی، سید عبدالعزیز، ج ۱، ص ۴۴۷.
[26]. همان، ج۱، ص۲۹۰.
[27]. بحرالعلوم طباطبایی، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم (المعروف بالفوائد الرجالیه)، تحقیق: آل بحر العلوم، محمّد صادق و آل بحر العلوم، حسین، ج ۱، ص ۳۷۹ و ۳۸۰.
[28]. رجال السید بحر العلوم (المعروف بالفوائد الرجالیه)، ج ۱، ص ۳93.
[29]. همان، ج۱، ص ۳۷۸ – ۴۱۲.
[30]. همان، ج۱، ص 394.
[31]. همان، ج۱، ص 58 و 122 و 273 و 297.
[32]. همان، ج۱، ص 163 و 193 و 234.
[33]. همان، ج۱، ص 33.
[34]. همان، ج۱، ص 385.
[35]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن، ج 2، ص 145.
[36]. غروی، سيد محمد، الحوزه العلميه فی النجف الاشرف، ص 19.
[37]. نام موضعی در کوفه که بدن مبارک امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) را در آنجا به خاک سپردند؛ یکی از نام های شهر نجف است؛ لغت نامه دهخدا، واژه غری؛ غرى نام باستانى جائي است كه امروز شهر نجف در 84 كیلو متری جنوب كربلا و 67 كیلومتری جنوب غربى حله است؛ مقدسى، محمد بن أحمد، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ترجمه: منزوى، علی نقى، ج 1، ص 165.
[38]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱۴.
[39]. عسقلانی، ابنحجر، لسان المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۳۵.
[40]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ج ۱، ص ۲۴۹ و ۲۵۰.
[41]. بحرالعلوم طباطبایی، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم (المعروف بالفوائد الرجالیه)، تحقیق: آل بحر العلوم، محمّد صادق و آل بحر العلوم، حسین، ج 3، ص 239؛ علوی، احمد، راهنمای مصور سفر زیارتی عراق، ص ۱۵۰.
[42]. نجاشى،احمد بن على، رجال النجاشي (فهرست اسماء مصنّفی الشیعة)، ج 1، ص 403.
[43]. حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، ص 148.
[44]. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش: محدث ارموی، سید جلالالدین، ج ۱، ص ۲۱۰.
[45]. ابنکثیر، اسماعیل، البدایة و النهایه، تحقیق: شیری، علی، ج ۱۲، ص ۱۱۹.
[46]. ابناثیر، علی بن ابی الكرم، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۶۳۷.
[47]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج ۱۰، ص ۱۲۲.
[48]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص 403.
[49]. جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، تحقیق: جمعی از فضلاء، ج 1، ص 33.
[50]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۶، ص ۱۶۳.
[51] بحرانی، یوسف بن احمد، لؤلؤة البحرین، تحقیق: بحرالعلوم، سید محمد صادق بحرالعلوم، ج ۱، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.
[52]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 249؛ طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه: آقا بزرگ تهرانی، ص 6 – 9؛ انصاری، محمد اقبال، شیخ الطائفه ابوجعفر الطوسی حیاته و مؤلفاته، در الذکری الالفیة للشیخ الطوسی، ج 2 (یادنامه شیخ طوسی)، ص 490 – 492؛ رضایی، عبدالرحمن، شیخ طوسی، فرزانه ای از تبار پاکان، در اندیشه های کلامی شیخ طوسی، ج 1، ص 64؛ طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، در یادنامه شیخ طوسی، ج 3، ص 43.
[53]. طوسى، محمد بن حسن، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوى، ص 11.
[54]. بحرالعلوم، محمد، الدراسة و تاریخها فی النجف، تحقیق: خلیلی، جعفر، ج ۱، ص ۱۱؛ شمسالدین، محمدرضا، بهجة الراغبین، تحقیق: حدرج، رضا محمد، ج ۱، ص ۶۷ و ۶۸.
[55]. ابن طاووس، سيد عبدالكريم، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) فی النجف، ج ۱، ص ۱۳۲ و ۱۳۳.
[56]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص ۴۴۰.
[57]. همان، ج ۱، ص ۶۸.
[58]. همان، ج ۱، ص 74.
[59]. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ، ج ۱۶، ص ۳۳۷.
[60]. فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) فی النجف، ج ۱، ص 148؛ الدراسة و تاریخها فی النجف، ج ۱، ص 13و 14.
[61]. غروی، سيد محمد، الحوزه العلمية فی النجف الاشرف، ، ج ۱، ص ۱۹ ـ ۳۰.
[62]. جواد بغدادی، مصطفی، «نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة»، ج۱، ص ۱۳۳.
[63]. املاء؛ یعنی بیان کردن مطلبی تا دیگری بنویسد. فرهنگ فارسی معین، واژه املاء. جمع املاء امالی است و در اصطلاح کتابی را گویند که استاد تقریر کند و شاگردان بنویسند. عالمان و استادان قدیم در محل درس جلوس می کردند و شاگردان در اطراف آنان با قلم و کاغذ می نشستند و آنچه را استادان تقریر می کردند، می نوشتند و حاصل این نوشته ها را امالی می گفته اند. این شیوه ٔ فقیهان و محدثان و دیگر اهل ادب و علم بوده است؛ لغت نامه دهخدا، واژه املاء. نکته قابل بیان این است که در قدیم درس هایی که توسط استاد گفته می شد و شاگردان می نوشتند (املاء)، به نام استاد نوشته می شد، ولی امروزه به همین املاء؛ تقریر گفته می شود و به نام شاگردی که آن را نوشته می باشد و به نام او هم به چاپ می رسد.
[64]. موسویان، سید محمد رضا، اندیشه سیاسی شیخ طوسی، ص 18 – 25.
[65]. طباطبایی، مهدی، پژوهشی در فقه شیخ طوسی ، بخش اول، نشریه فقه اهل بیت (علیهم السّلام)، سال ششم، شماره 23، ص 219.
[66]. طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ج 1، ص 14.
[67]. روند اجتهاد در عصر شیخ طوسی، مجله حوزه، ص 42.
[68]. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط في فقه الإمامية، ج 1، ص 1 و 2.
[69]. روند اجتهاد در عصر شیخ طوسی، مجله حوزه، ص 44.
[70].«وَ تِلکَ حُجَّتُنا آتَیناها اِبراهیمَ عَلی قومِهِ نَرفَعُ درجاتٍ مَن نَشاءٌ اِنَّ رَبَّک حَکیمٌ علیم»؛ انعام، 83.
[71]. شيخ طوسى، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن،ج 4، ص 191 و 192.
[72]. «وَ اِذا قیلَ لَهُم اتَّبِعُوا ما انزَلَ اللهُ قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَینا عَلَیهِ آباءَنا وَ لَو کانَ آباؤُهُم لا یَعقِلُونَ شَیئاً وَ لا یَهتَدون»؛ بقره، 170.
[73]. التبيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 77.
[74]. ر. ک. طوسى، نصير الدين، شرح الاشارات و التنبيهات مع المحاكمات، ج2، ص 353.
[75]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النكت في مقدمات الأصول من علم الكلام، محقق:حسینی جلالی، محمد رضا و میر شریفی، علی، ص 20 و 21.
[76]. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، تحقیق: محدث ارموی، سید جلالالدین، ، ج ۱، ص ۲۱۰.
[77]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعه و اصولهم، تحقیق: طباطبایی، سید عبدالعزیز، ج ۱، ص ۴۴۷ – 451.
[78]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، تحقیق: شبیری زنجانی، سید موسی، ج ۱، ص ۴03.
[79]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، معالم العلماء، تحقیق: آل بحرالعلوم، سید محمد صادق، ج ۱، ص ۱۱۴ و 115.
[80]. بحرالعلوم طباطبایی، سید محمد مهدی، رجال السید بحر العلوم (المعروف بالفوائد الرجالیه)، تحقیق: آل بحر العلوم، محمّد صادق و آل بحر العلوم، حسین، ج 3، ص 228 – 233؛ علوی، احمد، راهنمای مصور سفر زیارتی عراق، ص ۱۵۰.
[81]. فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱۴.
[82]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، تحقیق: طباطبایی، سید عبدالعزیز، ج ۱، ص ۴50؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[83]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴47؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱۴.
[84]. همان.
[85]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴51، معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[86]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴47؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱۴.
[87]. همان.
[88]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450 و ۴51؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[89]. همان.
[90]. همان.
[91]. همان.
[92]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[93]. فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03.
[94]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[95]. همان.
[96]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03.
[97]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03.
[98]. معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5؛ فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 451.
[99]. همان.
[100]. همان.
[101]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 447؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱4.
[102]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 448؛ همان.
[103]. فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[104]. همان.
[105]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[106]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 451.
[107]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[108]. همان.
[109]. همان.
[110]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱4.
[111]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[112]. همان.
[113]. همان.
[114]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴51؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[115]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج ۱، ص ۴03؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[116]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[117]. همان.
[118]. همان.
[119]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[120]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[121]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴48؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[122]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[123]. همان.
[124]. همان.
[125]. همان.
[126]. معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[127]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 450.
[128]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص 451؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[129]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج ۱، ص ۴۴8؛ نقض، ج ۱، ص ۲97؛ معالم العلماء، ج ۱، ص ۱۱5.
[130]. طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ج 1، ص 45 – 48.
[131]. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تحقیق: قیومی، جواد، ص 14.
[132]. گرجی، ابوالقاسم، شیخ طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسی ها، دفتر دوم، ص 27.
[133]. همان، ص 26.
[134]. طوسی، محمد بن حسن، النهایه، مقدمه و ترجمه: سبزواری، سید محمد باقر، ص 8.
[135]. طوسی، محمد بن حسن، النهایة و نکتها، مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ج 1، ص 9 – 11؛ طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، در یادنامه شیخ طوسی، به اهتمام واعظ زاده خراسانی، محمد، ج 3، ص 35؛ پایگاه موسسه فرهنگی و هنری نور سایت راسخون.
[136]. صدر حاج سید جوادی، احمد؛ دایرة المعارف تشیع، ج 10، ص 169 – 177.
[137].شیخ طوسی و العدة فی اصول الفقه، مقالات و بررسی ها، دفتر دوم، ص 26.
[138]. طوسی، محمد بن حسن، مقدمه و تعلیق: بحر العلوم، حسین، ج 1، ص 200.
[139]. طوسی، محمد بن حسن، النهایه، مقدمه و ترجمه: سبزواری، سید محمد باقر، ص 11.