searchicon

کپی شد

شکست ابرهه و سپاهیانش

هنوز سپاه ابرهه به کعبه نزدیک نشده بودند، که یک باره مشاهده کردند فوجی پرنده از سمت دریا پدیدار شده و بر بالای سرشان به پرواز درآمدند و آنان را از آسمان سنگ باران کردند. هر پرنده ای بر منقار و پاهای خود، چند عدد سنگریزه حمل کرده و هر یک از آن ها را بر سر یکی از سپاهیان ابرهه می انداخت و او را از هستی ساقط می کرد. سپاهیان ابرهه، مات و مبهوت شده و به یک دیگر پناهنده و سپس پراکنده می شدند و هر کدام به جانبی پناه می آوردند، ولی نمی توانستند از حملات بی امان پرندگان سنگ انداز رهایی یابند. در اندک مدتی، سپاهیان ابرهه متلاشی گردید و تعداد زیادی از آنان به هلاکت رسیدند و عده ای اندک موفق به فرار شده و به سوی یمن عقب نشینی کردند. ابرهه نیز از جمله فراریان بود که با بدن زخمی و خون آلود، به سوی یمن برگشت و در آن جا حالش وخیم تر شد و قلبش در سینه اش بشکافت و با سرافکندگی تمام به هلاکت رسید. بدین گونه صاحب کعبه از خانه خود محافظت کرد و گردنکشان و جباران را درس فراموش نشدنی آموخت و معجزه ای بزرگ را آشکار ساخت، تا دلیلی بر وحدانیت آفریننده جهان باشد.[1]



[1]. نک: مجلسی، بحارالانوار، ج 65، ص 230؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 64؛ (با استفاده از نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام).