searchicon

کپی شد

شهادت راهب در لیله الهریر

ابن سعيد عقيصا مى‏گويد: با على (عليه السّلام) به طرف صفين مى‏رفتيم، وقتى از كربلا گذشتيم فرمود: «اين‌جا محل شهادت حسين (عليه السّلام) و ياران اوست».

سپس ادامه دادیم تا به صومعه راهبى رسیدیم. مردم از تشنگى شكايت كردند و به على (عليه السّلام) گفتند: چرا تو از نزديكى فرات نرفتى و راهى را انتخاب كردى كه در آن آب نيست؟ على (عليه السّلام) نزديک صومعه راهب رفت و گفت: «آيا در اين نزديكى آب هست؟». راهب گفت: نه. پس لجام اسبش را برگرداند و در شنزارى فرود آمد و به همراهان دستور داد كه آن‌جا را حفر نمايند. آنان نيز كندند و به سنگ سفيدى رسيدند كه تعداد زیادی جمع شدند، اما نتوانستند آن را حركت دهند. حضرت فرمود: «كنار برويد، اين كار من است. سپس دست راستش را زير سنگ برد و آن‌را بيرون آورد و به زمين گذاشت و از زير آن آب زلالى بيرون آمد و يارانش خوردند و سير شدند و مشک‌هاى خود را پر كردند و سپس سنگ را به جاى خود گذاشت و شن‌ها را روى آن ريخت و مثل اول شد». راهب آمد و اسلام آورد و گفت: پدرم از زبان جدّش كه از حواريون عيسى (عليه السّلام) بود به من خبر داده بود كه در زير اين شن‌ها چشمه آبى پنهان است و فقط پيامبر و وصى او مى‏توانند آن را استخراج كنند.

آن‌گاه به على (عليه السّلام) گفت: مى‏توانم همراه تو باشم؟ حضرت فرمود: ملازم من باش و او را دعا كرد تا در «ليلة الهرير» شهيد شد. حضرت با دست خود او را دفن كرد و فرمود: «مثل اين‌كه مكان او را در بهشت و درجه‏اش را كه خدا گرامى داشته‌است، مى‏بينم».[1]

 

[1]. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص 222 و 223؛ محرمى، غلام‌حسن، جلوه‏هاى اعجاز معصومين (عليهم السلام)، ص 178 و 179.