searchicon

کپی شد

شهادت جعفر طیّار

در سال‌ هشتم‌ هجرت‌ هنگامی‌ كه‌ حارث‌ بن‌ عُمَیر أزدی‌، فرستاده پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نزد پادشاه‌ بُصری‌’، به‌ دست‌ شُرَحبیل‌ بن‌ عمرو یا عُمیر ازدی‌ غسّانی‌ در روستای‌ مُوْتَه‌ كشته‌ شد،[1] پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار غمگین‌ شد و سپاهی‌ سه‌ هزار نفری‌ تدارک دید كه‌ بعدها به‌ سپاه‌ امرا معروف‌ شد و فرماندهی‌ آن‌ را به‌ ترتیب‌ بر عهده سه‌ تن‌ از صحابه‌، كه‌ یكی‌ از آنها جعفر بن‌ ابی‌طالب‌ بود، قرار داد تا در صورت‌ شهادت‌ یكی‌، دیگری‌ فرماندهی‌ را بر عهده‌ گیرد.[2] بر اساس‌ برخی‌ روایات، نخستین‌ فرمانده‌ سپاه‌ امرا جعفر بن‌ ابی‌طالب‌ بود[3] و بنا به‌ روایت‌های‌ دیگر، او دومین‌ فرمانده‌ و جانشین‌ زید بود.[4]

سپاه‌ سه‌ هزار نفری‌ مسلمانان‌ در جمادی‌الاولی‌ سال‌ هشتم‌ در روستای‌ مُوْتَه‌ در سرزمین‌ بَلقاء به‌ مصاف‌ سپاه‌ دویست‌ هزار (یا صد هزار) نفری‌ رومیان‌ به‌ سركردگی‌ هِرقل‌ و عرب‌های‌ شام‌ به‌ فرماندهی‌ شرحبیل ‌بن‌ عمرو رفت‌. در گرماگرم‌ نبرد، جعفر‌ از اسب‌ خود پیاده‌ شد و آن گاه‌ پیاده‌ جنگید تا به‌ شهادت‌ رسید.[5] در باره چگونگی‌ شهادت‌ جعفر روایات‌ مختلف‌ است‌.[6]

در این‌ نبرد هر دو دست‌ جعفر‌ قطع‌ شد، ولی‌ نگذاشت‌ پرچم‌ روی‌ زمین‌ بیفتد؛ از این‌رو، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: كه‌ خداوند به‌ جعفر، به‌ جای‌ دست‌هایش‌، دو بال‌ از یاقوت‌ داده‌ است‌ و او با فرشتگان‌ در بهشت‌ به‌ هر جا كه‌ می‌خواهد پرواز می‌كند[7] و به‌ همین‌ سبب‌، او را جعفر طیّار و نیز ذوالجناحین‌ خوانده‌اند.[8]

در همان‌ روز شهادت‌ جعفر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق‌ وحی‌ از شهادت‌ او آگاه‌ و بسیار غمگین‌ شد و آن گاه‌ مردم‌ مدینه‌ را جمع‌ كرد و واقعه موته‌ و چگونگی‌ كشته‌ شدن‌ سه‌ سردار سپاه‌، از جمله‌ جعفر بن‌ ابی‌طالب‌، را به‌ اطلاع‌ آنان‌ رساند و سپس‌ برای‌ آنان‌ آمرزش‌ خواست‌ و آنان‌ را شهید خواند.[9]

جعفر‌ در هنگام‌ شهادت‌، بنا بر قول‌ مشهور، حدود 41 سال‌ داشت‌.[10] پس‌ از شهادتش‌، همسرش‌ اسماء بنت‌ عمیس‌ و حسان‌بن‌ ثابت‌ و كعب‌بن‌ مالک، اشعاری‌ در سوگ وی‌ سرودند.[11]


[1]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج‌ 15، ص‌ 61؛ نویری‌، احمدبن‌ عبدالوهاب‌، ج‌ 16، ص‌ 277.

[2]. واقدی‌، محمد بن عمر، مغازى، ج‌ 2، ص‌ 755ـ756؛ ابن‌هشام‌، عبد الملک، السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 15.

[3]. ر.ک: یعقوبی‌، ج 2، ص 65؛ ابن‌ ابی‌الحدید، ج‌ 15، ص‌ 62.

[4]. ر.ک: ابن‌هشام‌، عبد الملک، السیرة النبویه، ج 4، ص 15.

[5]. مغازى، ج‌ 2، ص‌ 756ـ761؛ السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 15ـ20.

[6].  همان‌، ج‌ 4، ص‌ 20؛ مغازى‌، ج‌ 2، ص‌ 761.

[7]. همان‌، ج ‌2، ص ‌762 و 767؛ السیرة النبویه‌، ج‌ 4، ص‌ 20؛ بلاذری، احمدبن‌ یحیی،‌ انساب‌ الاشراف، تحقیق: محمودی‌، محمدباقر، ص‌ 43.

[8]. ر.ک: السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 151؛ انساب‌ الاشراف، تحقیق: محمودی‌، محمدباقر، ص‌ 43.

[9]. مغازى، ج‌ 2، ص‌ 762 و 766؛ السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 22.

[10]. ر.ک: عبد الله، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین‌، ج‌ 1، ص‌ 245؛ ابن‌قدامه‌، عبد الله، التبیین‌ فی‌ انساب‌ القرشیین‌، ص‌ 115.

[11]. عودی‌، ستار، جعفربن ابیطالب، دانشنامه جهان اسلام، شماره 4695 .