searchicon

کپی شد

شرائط تحقق غیبت

در امر غیبت شرایطی معتبر دانسته شده است که با حصول مجموع آنها عنوان غیبت تحقق پیدا می کند؛ مثلا:

1. فردی که از او غیبت می شود در جمع حاضر نباشد.

2. آن سخن عیب و نقص محسوب شود.

3. این عیب از عیوب پنهان باشد.

4. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد.

5. گوینده قصد مذمت و تنقیص داشته باشد.[1]

دربارۀ این شرط باید گفت که در بسیاری موارد از اعلام عیب فرد (غیبت) قصد مذمت و تنقیص نیست، بلکه این عمل برای کسب یک اجماع کلی برای هدایت فرد به مسیر خیر و صلاح است؛ مانند شورای پزشکی که در مورد بیماری یا عیوب مخفی یک فرد گفت و گو می کنند،[2] تا بتوانند راهی جهت بهبود وضعیت جسمانی بیمار بیابند، در نتیجه با وجود چنین شرطی ما مجوز برای غیبت در احکام شرعی داریم. لکن آنچه مهم است، این است که در این حالت حتماً شرایط امر به معروف و نهی از منکر لحاظ شده و طبق آن عمل شود.[3]


[1] نک: نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 293 ؛ شهید ثانی، جامع المقاصد، چاپ آل البیت، ج 4، ص 27.

شیخ انصاری در کتاب مکاسب می گوید: از مجموع آنچه در بحث غیبت (در تحقق عنوان غیبت) مطرح است، اعم از روایات و اقوال فقها، این جمع بندی را می شود کرد؛ الف: اگر چیزی که پشت سر دیگری گفته می شود نقص نباشد، در این صورت غیبت نیست، اگر چه غیبت شونده به خیال خود معتقد باشد غیبت است. ب: و اگر _ چیزی که پشت سر غیبت شونده گفته می شود _ به حسب حال او شرعا یا عرفا نقص باشد، در صورتی که برای شنونده مخفی باشد ، به طوری که غیبت شونده از برملا شدن پیش دیگران استنکاف داشته باشد،  و به علاوه غیبت کننده هم اراده کند که او را ناقص نشان دهد، این گونه سخن گفتن قدر متیقن در زمره ی غیبت به شمار می آید. ج: و اگر غیبت کننده – در مورد مذکور – تنقیص طرف را اراده نکرده باشد، در این جا هم ظاهرا حرام است؛ زیرا در واقع کاشف عیب مؤمن است. علی ای حال از حیث عقل و نقل، در این که آشکار نمودن آنچه موجب خواری و مهانت مؤمن می شود، اجمالاً حرام است، اشکالی وجود ندارد. د: اگر سخنی که پشت سر دیگری گفته می شود، نقصی باشد که برای شنونده روشن باشد، در این صورت چنانچه غیبت کننده قصد مذمت نکند، و ضمناً آن وصف هم از اوصافی که اشعار به نکوهش دارند نباشد، ظاهراً غیبت به حساب نمی آید؛ زیرا غیبت شونده نه از جهت اظهار، و نه از حیث مذمت متکلم، و نه از حیث اشعار، اکراهی ندارد. و اگر از اوصافی باشد که اشعار به مذمت دارند، یا متکلم قصد سرزنش طرف را داشته باشد، در این صورت بی شک حرام است. و حتی صورت قبلی اش هم به خاطر حرمت اذیت و شماتت و …مؤمن حرام است. در هر صورت از نظر شیخ انصاری قصد تنقیص در مفهمو م غیبت دخالت ندارد یعنی حتی اگر غیبت کننده قصد تنقیص ندشته باشد غیبت صدق می کند (شیخ انصاری، مکاسب محرمه، ج 1،ص 278- 286). اما در نظر امام خمینی ره قصد تنقیص در مفهوم غیبت دخالت دارد بنابراین اگر کسی قصدش از بیان عیب دیگری تنقیص وی نباشد غیبت صدق نمی کند و موضوعا از غیبت خارج است. (امام خمینی، مکاسب المحرمة، ج1، ص 402 409 ، نرم افزاز جامع الفقه).

[2] جامع السعادات، ج 2، ص 321.

[3].  اقتباس ازسوال 714 (سایت اسلام کوئست: 756).