searchicon

کپی شد

شجاعت و شهامت حضرت زینب (س)

از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می باشد. امام علی (ع) می فرماید: «خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می باشد».[1]

سرّ شجاعت اولیای الاهی نیز در همین است. زینب (س) که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از شجاعت حیدری بهره مند است. او چون مردان بر سر دشمن فریاد می زند، توبیخشان می کند، تحقیرشان می کند، و از کسی هراسی به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی (روز عاشورا)، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته، فریاد می زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟. در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او، تحقیرش می کند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی می کند و می گوید: «سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد (ص) گرامی داشت، و از پلیدی ها پاک نمود. فقط فاسق رسوا می شود، و بدکار دروغ می گوید، و او غیر ما می باشد».[2]

و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی ها و بد زبانی های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می گوید: «اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با تو وا داشته، [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می دانم».[3] [4]



[1]. سید رضی، نهج البلاغة، صبحی صالح، خ 193، ص 303، هجرت، چاپ اوّل، قم، 1414ق‏، «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم».

[2]. بحار الانوار، ج 45، ص 115 و 154، «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد (صلی الله علیه و آله) وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا».

[3]. همان، ص 134، «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک».