searchicon

کپی شد

شب یلدا در مناطق مختلف ایران 4

  1. شب یلدا مازندران: شب یلدا در مازندران به زبان محلی «چله‌شو» گفته می‌شود و دارای آیین و رسوم خاصی است. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و با خوردن هندوانه، ماست، میوه و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می کنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. آجیل و شب چره که شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک می‌شود، از تنقلات این شب است. برخی از خانواده ها در شب یلدا، پس از خوردن شام، برای شب نشینی شب یلدا به خانهً خویشاوند بزرگتر می روند.

اهالی روستاهای مازندران در این شب طولانی سرد و احیانا برفی، در کنار بخاری‌های هیزمی و کرسی‌های گرم،[1] در کنار هم نشسته و تبادل نظر می کنند. در این شب بیشتر شب‌چره‌ها؛ مثل حلوا، کیک، شیرینی و گندم برشته حاصل سلیقه و هنر زنان و دختران خانه است که بنا به سلیقه زنان خانه، شاخه‌ای از گل یا سبزه در سفره چله‌شو قرار داده می‌شود. پیران این دیار اعتقاد دارند که در این شب، زمین نفس می‌کشد و از این به بعد روزها بلند شده و شب‌ها کوتاه می‌شود.

در شب چله، سالخوردگان از خاطرات گذشته خویش می‌گویند؛ از سرماهای سخت زمستان‌های گذشته، از یخ بندان‌ها و از رویدادهایی که روی داده و دیده یا شنیده‌اند.

پرتقال، ازگیل، نخود برشته، کشمش، بادام شیرین، نارنگی، سیب، لیمو شیرین، خربزه، نی‌شکر و شیرینی ویژه مازندران که به آن «پشت‌زیگ» و «پیس‌گندل» می گویند، از میوه ها و آجیل های شب یلدا است.

در مازندران رسم بر این است که در شب چله، از سوی داماد برای عروس یا نامزد، خرجی می‌فرستند. در برخی روستاهای مازندران رسم بر این است که در شب چله، دارا و نادار، همه باید پلو خورش بخورند.[1]

در بابل این شب با افسانه‌ای کهن همراه است. آن‌ها بر این عقیده‌اند که شب یلدا در یک لحظه بخصوص که زمان آن معلوم نیست، تمام موجودات در پیشگاه خداوند سر تعظیم فرود می‌آورند؛ درختان خم می‌شوند، آب‌های رونده گل آلود می‌شود و تمام این‌ها در یک چشم به‌هم زدن صورت می‌گیرد و هر کس در آن لحظه هر آرزویی بکند، برآورده می‌شود.[2]

  1. شب یلدا در بوشهر: جشن یلدا در استان بوشهر با گرد هم آمدن و تا پاسی از شب، شب‌نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. خانواده‌ها در این شب گرد هم می‌آمدند و بزرگترها برای همه قصه تعریف می‌کردند. در بوشهر در این شب به شعرخوانی و داستان‌خوانی می پردازند. همچنین شب یلدا با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوه‌های گوناگون همراه است که همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. انار و هندوانه در شب چله بوشهر با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به‌شمار می‌روند.

در این شب، جوانان پای صحبت‌ها و قصه‌های بزرگسالان می‌نشینند و از لابه‌لای داستان‌ها و قصه‌هایی که از زبان این گنج‌های زندگی می‌شنوند، عبرت‌ها و درس‌های بی‌شماری برای خود می‌اندوزند.

از جمله رسوم بسیار زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز بسیار به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان، به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، مردمان شریف ایرانی و اهالی بوشهر در شب یلدا و دیگر شب‌های طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام می‌ورزند. [3]

  1. شب یلدا در سیستان و بلوچستان: شب آغاز زمستان، با نام «شب چله» در سیستان یا همان «شب یلدا» در فرهنگ ایرانیان نام برده می‌شود که در هر منطقه‌ای رسم و رسوم خاص خود را دارد. واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است، سیستانی‌ها با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و جشن بزرگی برپا می‌کردند. از این رو به دهمین ماه سال، دی (به معنای روز) می‌گفتند که ماه تولد خورشید است.

در این شب مردم از شیرینی‌هایی مانند سَتّو ، شیرینک دوشو، حلوا و انواع تخمه‌های هندوانه، خربزه، عناب و پسته را فراهم و شب را تا صبح سحر می‌کنند. اگر این شب‌ها با مراسم مذهبی هم‌زمان نشود، با دوهل و ساز و چوب بازی شب را به صبح می‌رسانند.

آیین شب یلدا از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب «چله‌بزرگ» و «چله‌ متوسط» و «چله کوچک» برگزار می ‌شود و خویشان و دوستان سفره‌ای از مهر را گشوده و از هر دری سخن می‌گویند. حافظ در شب یلدا در میان مردم سیستان  نقش بسزایی دارد. در شب یلدا در منطقه سیستان رسم بر این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل  می‌دهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگ مجلس، این جمله را می‌گوید: «ای حافظِ شیرازی / تو محرم هر رازی / بر ما نظر اندازی / قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری …» و تفألی به دیوان حافظ می‌زند.[4]

  1. شب یلدا در اردبیل: مردم اردبیل مانند مردم دیگر استان‌ها و شهرهای ایران در روز شمارشان، شب یلدا پایان فصل پاییز و آغاز «چله بزرگ» و زمستان است. فصل زمستان در اردبیل به سه دوره تقسیم می شود: 40 روز اول آن چله بزرگ؛ 20 روز بعد از آن چله كوچک و 30 روز آخر «بایرام آیی» (ماه عید) است. چهار روز آخر چله بزرگ «بویوک چیله» و سه روز اول چله کوچک «کیچیک چیله»؛ یعنی هفتم تا سیزدهم بهمن ماه که در بين آذری زبان‌ها به «خیدیر» معروف است.

به دلیل این‌که اکثر سال‌ها در ایام خیدیر در اردبيل برف سنگینی می‌بارید و سرمای زمستان به حد اعلای خود می رسید، در میان اهالی منطقه  گفته می‌شد: «خیدیر گلدی قیش گلدی، خیدیر چیخدی قیش چیخدی»، که اشاره به شدت بارش برف و سرمای شدید دارد و اهالی در مثل، سختی ایام خیدیر را با سختی کل زمستان برابر می‌دانستند. یکی از آیین‌های ویژه گرامی‌داشت چله تهیه «قووت» بود که با  آسیاب کردن گندم برشته و مخلوط کردن آن با بَزَرک، نخودچی، شکر و … تهیه می‌شد که بسیار خوشمزه و مقوی بود.

به اعتقاد مردم این استان چله كوچک سردترین روزهای سال است و موقع آمدن به چله بزرگ می‌گوید: « توهیچ كاری نكردی؛ من كودكان را در گهواره ،دست زنان را در كوزه آب و پای مردان را بر روی زمین منجمد خواهم كرد. چله بزرگ هم به او می‌گوید: عمرت كوتاه و پشت سرت بهار است. در اردبیل در شب یلدا از خوردنی‌هایی مانند؛ هندوانه (چیله قارپوزی)،‌ انار،‌ مركبات ،‌انواع آجیل، «قورقا» یا همان گندم برشته به همراه کشمش، سنجد، از تنقلات  اصلی شب چله در میان مردم اردبیل و نیارق در زمان حاضر است، استفاده می شود.[5]

30 شب یلدا در زنجان: شب یلدا در زنجان به عنوان شب چله معروف است. شب یلدا در این استان قدیم با صرف تنقلات و قصه‌گویی بزرگان خانواده همراه بوده است. یکی از آداب شب چله در بین مردم استان زنجان که از قدیم مرسوم بوده ارسال «خونچه» برای نوعروسان بوده است. «خوانچه» و یا به تلفظ آذربایجانی‌ها، «خونچا» به تحفه‌ای گفته می‌شود که خانواده داماد در شب یلدا برای خانواده تازه‌عروس می‌فرستد.

در استان زنجان پوست‌های میوه و امثال آن را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن می‌دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه، بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستان‌هایی از حماسه‌های ملی این سرزمین نظیر؛ «اصلی و کرم»، «بایاتی خواندن» و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت‌وگو مشغول می‌شوند.

آجیل یکی از ملزومات شب چله بوده و در سال‌های دور، تنقلات شب چله، به تخمه، پشمک، سنجد، قیسی، برگه زردآلو، بادام و گردو ختم می‌شد. در زمان‌های قدیم لبو فروشان لبو را بر روی دوش خود گرفته و با گشت در بین کوچه و بازار و عبارت «داغ چغندور واریم، گل آپار»؛ «لبوی داغ دارم بیا و ببر»، آن را به فروش می‌رساندند.

برپایی کرسی برای گرم کردن اعضای خانواده در سالیان قدیم و همچنین قرار دادن خرما، پنیر، گردو و کشمش بر روی آن و همچنین «آسما اوزوم»؛ (انگور آویزان)، به عنوان غذاهای اصلی جایگزین شام‌های پر خرج امروز بودند.

در سالیان پیش  که زمستان‌ها بسیار سخت بود و سرمای آن سوز بیشتری داشت و لوازم گرمایشی امروزی وجود نداشت، بانوان زنجانی برای گرما بخشیدن به شب چله در روزهای نخست پاییزی اقدام به تهیه نوعی سوخت سنتی به نام «کوندالا»[6] می‌کردند.[7]

[1] . در زمان‌های پیشین از بخاری‌های هیزمی استفاده می‌شده است، امّا امروزه با توجه به وجود گاز شهری و نفت کمتر کسی از بخاری هیزمی استفاده می‌کند مگر در ییلاقات، همچنین کرسی.

[1]. برگرفته از سایت برترین‌ها.

[2]. برگرفته از سایت ایلنا.

[3]. برگرفته از خبرگزاری پانا.

[4]. برگرفته از سایت نی‌زار.

[5]. برگرفته از سایت صراط النور.

[6]. «کوندالا» سوخت سنتی ترکیبی از زغال و خاکستر درخت مو بوده که با کمی آب ترکیب شده و شکل گلوله ای پیدا کرده و درطول زمستان مورد استفاده قرار می گرفته است. کوندالا به صورت گداخته در داخل یک سینی و در زیر کرسی قرار می گرفت و گرمای شادی آوری را به اتاق می‌بخشید. علت نام‌گذاری آن به کوندالا در واقع شکل گلوله‌ای آن بوده‌است و امروز نیز «کونده» همان معنای گرد و شکل گلوله‌ای را دارد.

[7]. برگرفته از سایت خبرگزاری فارس (استان زنجان).