کپی شد
شاه اسماعیل اول (سلطنت: ۹۰۷-۹۳۰ قمری)
شاه اسماعیل اول صفوی (892 – 930 قمری)، نخستین پادشاه سلسلۀ صفویه، ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینی؛ فرزند سلطان حیدر و نوادۀ دختری اوزون حسن آق قویونلو است.
اسماعیل در ۸۹۲ قمری/ ۱۴۸۷ میلادی، در اردبیل دیده به جهان گشود. وی پس از کشته شدن پدرش؛ سلطان حیدر (۸۹۳ قمری) در جنگ با یعقوب بیک آق قویونلو و متحدش فرخ یسار شروانشاه، با برادرانش در حصار استخر (فارس) زندانی شد. رستم بیک آق قویونلو در ۸۹۸ قمری، فرزندان حیدر را از زندان آزاد کرد و آنان را به تبریز فرا خواند. در پی کشته شدن سلطان علی برادر مهتر اسماعیل در نبرد با رستم بیک، طرفداران صفویه بر اسماعیل گرد آمدند و او را پنهانی به اردبیل، و از آنجا به رشت، و سپس به دعوت والی شیعی گیلان، کارکیا میرزاعلی به لاهیجان بردند. اسماعیل ۵ سال در آنجا ماند و با مراقبتهای شمس الدین لاهیجی که از فضلای آن دیار بود، فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعۀ امامیه را فرا گرفت. افزون بر این، در این مدت، زیر نظر ۷ تن از اعیان صوفیان لاهیجان، فنون جنگآوری آموخت.
درگذشت رستم بیک آق قویونلو در ۹۰۲ قمری/ ۱۴۹۷ میلادی، اتحاد و استقلال نیمه کارۀ ایران را بیش از پیش به سستی کشاند. در چنین احوالی اسماعیل در رأس مریدان خود در محرم ۹۰۵ قمری به قصد تسخیر ایالات ایران به حرکت در آمد. نخست به سوی فرخ یسار شروانشاه رفت و او را از پای درآورد. مدتی بعد در بهار ۹۰۷ قمری/ ۱۵۰۲ میلادی، الوند بیک آق قویونلو را نیز در نخجوان مغلوب و فراری ساخت. سپس وارد تبریز شد و در سن 15 سالگی به تخت سلطنت نشست و مذهب تشیع را آشکار ساخته و به نام امامان شیعه (علیهم السلام) خطبه خواند و منصب صدارت و وظیفۀ ترویج تشیع را به استاد پیشین خود؛ شمس الدین لاهیجی سپرد.
شاه اسماعیل از سال ۹۰۸ تا 920 قمری به لشکرکشیهای خود ادامه داد و به سرعت بر بخشهای بزرگ ایران؛ مانند خراسان، لرستان و خوزستان استیلا یافت. وی پس از فتح بغداد در ۹۱۴ قمری به نجف اشرف، کربلای معلا و سامرا رفت و به نوسازی و تعمیر قبه و بارگاه امامان همت گماشت.
فتح مرو در سال 916 قمری، از پیروزیهای مهم شاه اسماعیل به شمار میآید. در این جنگ، ایرانیان نه تنها انتقام خود را از تبار چنگیز گرفتند، بلکه دیگربار توران[1] در حیطۀ اقتدار فرهنگ آنان درآمد. در نتیجۀ این فتح نمایان، زمینۀ گسترش مناسبات دوستانه میان اسماعیل صفوی و ظهیرالدین محمد بابر؛ مؤسس گورکانیان هند فراهم شد و فرهنگ فارسی و مذهب شیعه در قلمرو سلاطین گورکانی هند رواج بیشتری یافت.
در دوم رجب ۹۲۰ قمری، پیکاری بین سلطان سلیم عثمانی و شاه اسماعیل در دشت چالدران درگرفت و یک روز بیشتر طول نکشید و به پیروزی دولت عثمانی انجامید، ولی دلاوری شاه اسماعیل و سپاهیانش سبب حیرت دشمن و موجب افتخار ایرانیان شد. سرانجام، اسماعیل با جمعی از نزدیکان، میدان نبرد را ترک کرد و به درگزین گریخت و سلیم پیروزمندانه وارد تبریز شد، ولی نتوانست در آنجا بماند و پس از ۸ روز تبریز را به سوی استانبول ترک کرد و همۀ هنرمندانی را که شاه اسماعیل از هرات به پایتخت آورده بود، به همراه گروهی از صنعتگران و اعیان تبریز از ایران به عثمانی برد.
پس از خروج سلیم از تبریز، شاه اسماعیل به پایتخت مراجعت کرد. او همواره به جبران شکست جنگ چالدران میاندیشید و از جمله تدبیرهایش آن بود که در ۹۲۱ قمری/ ۱۵۱۵میلادی، سفرای پادشاهان مجارستان و آلمان را به حضور پذیرفت و دول اروپایی را به اتحاد بر ضد عثمانی فراخواند، اما واقعیت آن بود که اسماعیل پس از جنگ چالدران نسبت به عثمانیان، روشی محتاطانه در پیش گرفت و در جنگهای سلطان سلیم با نورعلی؛ خلیفه حاکم ارزنجان و نیز علاءالدولۀ ذوالقدر حاکم مرعش که هر دو چشم به اسماعیل دوخته بودند، هیچ گونه مداخلهای نکرد. اسماعیل از آن پس در آخرین نامهای که پس از جنگ چالدران برای سلیم فرستاد، به وی پیشنهاد صلح و اتحاد برای «حمایت حدود اسلام» از «جسارت اهل کفر و عصیان» داد.
اسماعیل از آن پس کارها را به نزدیکان و امیران سپرده بود و خود بیشتر به رفاه و شکار میپرداخت. با آنکه خبر مرگ سلیم در ۹۲۶ قمری/ ۱۵۲۰ میلادی به اسماعیل آرامش روحی بخشید، ولی وی نیز چند سال بیشتر نزیست و در رجب ۹۳۰ قمری در حالی که هنوز به ۴۰ سالگی نرسیده بود، درگذشت. پیکر او را در جوار مدفن اجدادش در اردبیل به خاک سپردند.
شیوۀ کشورداری شاه اسماعیل و ترویج مذهب جعفری، محتملاً مانع تجزیه و تقسیم ایران آشوب زده میان دو امپراتوری نیرومند عثمانی و ازبک شد. وی برای تعدیل سیاستهای افراطی سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدری، علمای ایرانی و نیز جبل عامل، کوفه و بحرین را به تدوین کتابهای فقه جعفری دعوت کرد. «محقق کرکی» که در نشر فقه و اصول مذهب جعفری، شخصیت مهمی محسوب میشود، از جملۀ آنان بود.
از جمله کارهای شاه اسماعیل برای تجلیل از امامان شیعه، میتوان این موارد را ذکر کرد: ضرب سکه با نام ائمۀ اثناعشری (علیهم السلام)؛ قرار دادن نام ۱۲ امام معصوم (علیهم السلام) به عنوان سجع مهرشاهی؛ تعمیر و توسعۀ آرامگاه امامان (علیهم السلام) در شهرهای عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان برای مقبرۀ امام زادهها (علیهم السلام) در شهرهای ایران؛ و طرح آبرسانی از فرات به نجف.
شاه اسماعیل برای ترویج مذهب شیعه در کشوری که بیشتر مردم آن اهل تسنن بودند، گاه به خشونتهایی نیز دست میزد و این کار غالباً به دست قزلباشان و تبرّائیان[2] انجام میگرفت.
شاه اسماعیل کلیۀ وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی میسپرد که در اعتقادشان به تشیع جای ریب و ریا نبود و هم بسیاری از آنان پیشینۀ طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین رجال دیوانی او اینانند: امیر زکریای تبریزی، محمودخان دیلمی، قاضی شمسالدین لاهیجانی، امیر نجم رشتی، امیرنجم ثانی، میرسید شریف شیرازی و شمس الدین اصفهانی.
شاه اسماعیل به رسوم و آیینهای مذهبی و ملی بسیار علاقه داشت و به ایجاد آبادانی و بناهای یادبود، اشتیاق نشان میداد. مهمترین آثاری که از وی به یادگار مانده، اینهاست: ۴ بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسۀ هارونیه و بقعۀ امامزاده هارون در اصفهان (این دو بنا تماماً باقی مانده است)؛ بناهای یادبود در اوجان فارس و شیراز و سرانجام آبادانیها و ساختمانهای متعددی که در خوی و تبریز بنیاد کرد. شاه اسماعیل به فارسی و ترکی شعر میسرود و خطایی تخلص میکرد.[3]
[1]. توران؛ نام منطقهای در آسیای میانه؛ به معنای سرزمین تور به زبان پارسی میانه است، که از آن سوی آمودریا (جیحون) یعنی ماوراءالنهر، به خوارزم متصل بوده و از مشرق تا دریاچهٔ آرال امتداد دارد. ویکی پدیا، «توران».
[2]. تَبرائیان؛ گروهی از شیعه بودند که برای تبلیغ حکومت صفویه و ترویج مذهب تشیع، در زمان حکومت شاه اسماعیل اول و فرزندش شاه تهماسب بهوجود آمدند. تبرائیان در کوچهها و بازارها با صدای بلند به بیان محبت نسبت به علی بن ابیطالب (علیهما السلام) و فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و طعن و لعن مخالفان ولایت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) میپرداختند. برخی از علمای شیعه با کارها و روش آنها مخالف بودند. در دوران شاه اسماعیل دوم، این کار به شدت منع و مرتکبان این عمل به قتل میرسیدند. پس از شاه اسماعیل دوم، این عمل توسط دیگر سلاطین صفوی منع شد، ولی برخورد تندی انجام نمیگرفت. در دوران افشاریه، زندیه و قاجار نیز با این کار مقابله و از نظر حکومتی منع میشد، اما در بین مردم عادی این عمل به صورت مراسمهای خاصی انجام میگرفت. ویکی شیعه، «تبرائیان».
[3]. سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، «اسماعیل اول صفوی»؛ مجدی، محمد بن ابی طالب، زینت المجالس، ص ۹۷۶.