کپی شد
شانس و قضا و قدر
در میان مردم شانس عموماً از رویدادی تعبیر می شود که علت آن معلوم نبوده، لذا وقوع آن رویداد به شانس نسبت داده می شود. پس اگر مقصود از شانس تحقق پدیده ای بدون علت است، بی شک در فلسفۀ اسلامی و بر اساس دلایل قطعی مردود است.[1]
اگر چه ما این علل را نمی شناسیم، ولی اگر پرده از روی علل برداشته شود خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد.
خوش شانسی و بدشانسی بیشتر از آنچه معلول علت های ناشناخته باشد، دستاورد تفکر و اندیشۀ هر شخص دربارۀ خویشتن است و کسی که به هر دلیل خود را بدشانس می داند، طبیعتا عملی متناسب با آن بروز می دهد.
البته، گاهی در میان مردم، شانس به مقدرات الاهی اطلاق می گردد؛ مثلاً به کسی که وضع مالی خوبی دارد و معمولاً در کارهای اقتصادی سود می کند می گویند خوش شانس است. برای تحلیل این مطلب باید با نگاهی گسترده تر به عوامل پدیده ها نگریست و علاوه بر فعالیت های ظاهری شخص به شرایط روحی و معنوی فرد و حتی تأثیر نسل های گذشته و تأثیر دعا و نفرین دیگران در زندگی فرد و دیگر عوامل آشکار و پنهان در همواری یا ناهمواری زندگی توجه نمود، اگر منظور از شانس این معنا باشد، ریشه در روایات و آیات دارد و از نظر دین این مسئله قابل قبول است.[2]
قرآن کریم می فرماید: “خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد …”.[3]
امام علی (ع) می فرماید: “خداوند روزی ها را مقدر فرمود و آنها را زیاد و کم به صورت عادلانه تقسیم نمود، تا از این طریق سپاس گذاری و شکیبایی توانگر و تهی دست را به آزمایش گذارد”.[4]
[1]. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ص 80 – 83[نیاز به تکمیل]
[2]. برای آگاهی بیشتر، نک: نقش انسان در بدست آوردن روزی، سؤال 109 (سایت اسلام کوئست: 967).
[3]. نحل، 71، “و الله فضل بعضکم علی بعضٍ فی الرزق”.
[4]. نهج البلاغه، خ91.