Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

سیر شکل‌گیری و تحول قبرستان بقیع

با هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و ‌آله) به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات مسلمانان ضرورت یافت؛ از این رو، آن‌حضرت در پی بازدید از مناطق گوناگون مدینه، بقیع را که در فاصله‌ای‌ اندک از جنوب شرقی مسجد نبوی و در مسیر باب جبرئیل مسجد قرار داشت،[1]  برگزید و فرمود: «من به این مکان فرمان یافته‌ام.»[2]  از زمان این رویداد گزارشی در دست نیست، ولی با توجه به هنگام وفات اسعد بن زراره خزرجی در شوال سال اول قمری و دفن او در بقیع، شاید بتوان تعیین بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان را در سال اول قمری و پس از بنای مسجد و یا هم‌زمان با آن دانست.[3] برخی نویسندگان به قرینه مرثیه عمرو بن نعمان بیاضی، تاریخ دفن مردگان در بقیع را پیش از اسلام یاد کرده و گفته‌اند که با ظهور اسلام این آرامگاه به مسلمانان اختصاص یافت.[4]

در این دوره، بقیع پر از درختان غرقد بود؛ از این رو، اصحاب برای دفن مردگان خود برخی درختان را قطع می‌کردند.[5]  پس از دفن عثمان بن مظعون جمحی در ذی‌حجه سال دوم قمری و تأکید پیامبر بر مقام و جایگاه او،[6] مسلمانان برای دفن مردگان خود در بقیع ترغیب شدند. با وفات ابراهیم، فرزند پیامبر، در سال دهم قمری و دفن وی نزدیک قبر عثمان بن مظعون، اقبال اصحاب بیشتر شد و قبایل گوناگون مدینه نیز قسمت‌هایی از بقیع را برای دفن مردگان خود اختصاص دادند و درختان آن را قطع کردند. بدین‌سان، بقیع شکل قبرستانی با مقبره‌های خانوادگی یافت.[7] دفن فاطمه بنت اسد مادر علی (علیه‌السّلام)، عباس عموی پیامبر[8]  و نیز امامان شیعه (علیهم السلام)[9]  در خانه عقیل بن ابی‌طالب که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان هم‌چنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانه‌های خود دفن می‌کردند؛ با مرگ عثمان بن عفان، از دفن وی در بقیع ممانعت شد. به ناچار او در حش کوکب، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن شد.[10]  بر اساس گزارشی، معاویه در فرمانی به مروان بن حکم، او را مأمور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.[11] ابن عساکر که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده‌است[12] و ابن شبه این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به بنی‌امیه نسبت داده‌است.[13] این مکان بعدها به آرامگاه بنی‌امیه تبدیل شد. بر پایه گزارشی، هنگام وفات ابوسعید خدری در سال ۷۴ قمری[14] هنوز در بقیع که در آن هنگام افزون بر وسعت دوران پیامبر (صلی الله علیه و ‌آله)، حش کوکب هم به آن پیوسته بود، جای خالی یافت می‌شد؛ زیرا بر پایه وصیت ابوسعید، او را در دورترین نقطه بقیع که کسی دفن نشده بود، به خاک سپردند.[15]

 

[1]. امینی، محمدامبن، بقیع الغرقد، ص ۳۴.

[2]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۳۰۳؛ حاکم نیشابوری، أبوعبدالله، المستدرک، ج ۳، ص ۲۰۹.

[3]. الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۴۵۹؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۶۰۰.

[4]. کعکی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن، معالم مکة و المدینه، ص ۴۲۰.

[5]. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۰-۱۰۱.

[6]. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۵.

[7]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۱؛ منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۸۳.

[8]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۷.

[9]. همان، ج ۱، ص ۱۱۱؛ مسعودی، ابی‌الحسن بن علی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۸۵.

[10]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری تاریخ الرسل و الملوک، ج ۴، ص ۴۱۲؛ تاریخ المدینه، ج ۴، ص ۱۲۴۱.

[11]. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۷.

[12]. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج ۳۹، ص ۵۲۰.

[13]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۱۳.

[14]. ابن کثیر، ابی‌القداء، البدایة و النهایه، محقق:علی شیری، ج ۹، ص ۷؛ ابن‌العماد حنبلی، عبدالحی بن أحمد، شذرات‌ الذهب، ج ۱، ص ۳۱۱.

[15]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۹۵.