کپی شد
سیر تحول و تطور تاریخی مکتب تفکیک
برخی[1] مکتب تفکیک را دارای سه دوره دانستهاند:
الف) دوره نخست، دوره مؤسسان و متقدمان؛ یعنی میرزا مهدی اصفهانی و شیخ محمود حلبی که فلسفه و اسلام را ناسازگار میدانستهاند، می باشد. برخی از مهمترین دیدگاههای دوره اول مکتب تفکیک بدین شرح است:
- عقل، عبارت از نور صریح و خارج از حقیقت انسان و معلوم و معقولات.
- یقین و قطع منطقی تنها علم حصولی را ایجاد میکند.
- ناتمام بودن روش برهانی برای معرفت الهی.
- تنافی گفتمان فلسفه و عرفان با اسلام اصیل.
- معرفت فطری، یکی از روشهای کسب معرفت.
- معرفت حسی، یکی دیگر از روشهای معتبر.
- عدم حجیت قطع و یقین، مگر اینکه از طریق کتاب و سنت باشد.
- جایگزینی عقل فلسفی با عقل فطری.
ب) دوره دوم، دوره کسانی از جمله مجتبی قزوینی، میرزا جواد تهرانی دانستهشده که با قلم محمدرضا حکیمی شناخته میشوند. دیدگاههای مهم این دوره عبارت است از:
- خالص ماندن شناختهای قرآنی و سرهفهمی معارف اسلامی، به عنوان هدف این جریان فکری.
- عدم تباین و تناقض میان دین، فلسفه و عرفان.
- توجه به جریانهای سهگانه وحی (دین و قرآن)، عقل (فلسفه و برهان) و کشف (ریاضت و عرفان) در تبیین دیدگاههای خود.
- عدم انکار واقعیتی به نام فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی.
- منابع دینشناسی نزد مکتب تفکیک، استناد و تعقل است.
- محدودیت توان عقل و عدم انحصار تعقل در روشهای فلسفی.
ج) دوره سوم، دورهای است که سید جعفر سیدان، آغازگر آن دانسته شدهاست. برخی از نظریات وی بدین شرح است:
- عقل عبارت است از ابزار ادراک.
- مکتب تفکیک، مکتب جداسازی مطالب وحیانی از افکار بشری است.
- عدم اختلاف مکتب تفکیک در مقام تعریف عقل و وحی با فلسفه.
- قابل بررسی بودن مسئله تأویل البطن در ارتباط با آیات شریفه قرآن.
- تفاوت اختلافات فقها با اختلافات فلاسفه؛ چرا که فلاسفه ادعای رسیدن به واقع را دارند، ولی فقها در جهت کشف حکم حرکت میکنند (حکم ظاهری).[2]
[1] . عبدالحسین خسروپناه در کتاب جریانشناسی فکری ایران معاصر.