کپی شد
سیرۀ سیاسی امام حسن عسکری (علیه السلام)
امام عسكرى (ع) علی رغم تمامى محدوديت ها و كنترل هايى كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مىآمد، يک سلسله فعاليت هاى سرّى سياسى را رهبرى مىكرد كه با گزينش شيوههاى بسيار ظريف پنهان کارى، از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار، بدور مىماند. در اين زمينه نمونههاى فراوانى به چشم مىخورد كه به دو مورد اشاره می شود:
1 – «عثمان بن سعيد عَمرى» كه از نزديک ترين و صميمىترين ياران امام بود، زير پوشش روغن فروشى، فعاليت مىكرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكرى (ع) اموال و وجوهى را كه مىخواستند به امام تحويل دهند، به او مىرساندند و او آنها را در ظرف ها و مشک هاى روغن قرار داده و به حضور امام مىرساند.
2 – «داود بن اسود»، خدمتگزار امام كه مأمور هيزم كشى و گرم كردن حمام خانه حضرت عسكرى (ع) بود، مىگويد: امام عسکری به من فرمود: اين چوب را بگير و نزد «عثمان بن سعيد» ببر و به او بده، من چوب را گرفته روانه شدم، در راه به يک نفر سقّا برخوردم، قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حيوان را كنار بزنم. من چوب را بلند كرده و به قاطر زدم. چوب شكست، وقتى محل شكستگى آن را نگاه كردم، چشمم به نامه هايى افتاد كه در داخل چوب بود! به سرعت چوب را زير بغل گرفته و برگشتم در حالی که سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت.
وقتى به در خانه امام رسيدم، «عيسى» خدمتگزار امام، كنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت مىگويد: چرا قاطر را زدى و چوب را شكستى؟ گفتم: نمىدانستم داخل چوب چيست؟ امام فرمود: چرا كارى مىكنى كه مجبور به عذر خواهى شوى؟ مبادا بعد از اين چنين كارى كنى، اگر شنيدى كسى به ما ناسزا هم مىگويد، راه خود را بگير و برو و با او مشاجره نكن. ما در شهر بد و ديار بدى به سر مىبريم، تو فقط كار خود را بكن و بدان گزارش كارهايت به ما مىرسد.
اين قضيه نشان مىدهد كه امام، اسناد، نامهها و نوشته هايى را كه سرّى بوده، در ميان چوب، جاسازى كرده و براى «عثمان بن سعيد»، كه شخص بسيار مورد اعتماد و رازدارى بوده، فرستاده است و اين كار را به عهده مأمور حمام كه كارش هيزم آوردن و چوب شكستن و امثال اينها بوده و طبعاً سؤ ظن كسى را جلب نمىكرده واگذار كرده است، ولى بر اثر بى احتياطى او، نزديک بوده اين راز فاش شود![1]