کپی شد
سیرۀ تبلیغی حضرت زینب (س)
مقدمه:
هر انقلابی دو چهره دارد؛ چهره اول، جهاد و مبارزه و خون دادن و چهره دوم، پیام رسانی.[1] چهره اول انقلاب امام حسین (ع) توسط خود آن حضرت و اصحاب با وفایش ترسیم شد و چهره دوم آن، توسط امام سجاد (ع)، حضرت زینب (س) و اسرای اهل بیت شکل گرفت. اگر جهاد حسین بن علی (ع)، خوب جنگیدن و خوب شهیدشدن بود، جهاد خواهرش، خوب تبلیغکردن و خوب سخنگفتن و ابلاغ پیام شهیدان بود. اگر رسالت حسین (ع) به این بود که تن به ذلت و بیداد ندهد، رسالت زینب (س) هم به این بود كه در شهرها و سرزمینها بگردد و وقایع عاشورا را بازگوید.[2] رسالت حضرت زینب (س) در واقع گفتوگوی امام حسین (ع) با نسلها و تاریخ آینده است؛ زیرا حضرت زینب (س) با سیره تبلیغی خود توانست صدای امام حسین (ع) و فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را به مردم دنیا بازگو کند و اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ بازنمی گفت، کربلا در تاریخ میماند. این است که رسالت زینب دشوار و سنگین است. رسالت زینب پیامی است به همه انسانها، به همه کسانی که بر مرگ حسین میگریند و به همه کسانی که در آستان حسین سر خضوع و ایمان فرود میآورند.[3]
با این مقدمه، به سیرۀ تبلیغی و پیام رسانی حضرت زینب (س) پرداخته می شود:
1. اولین نکته ظریف در دعوت و سیره تبلیغی حضرت زینب (س)، آن است که آن حضرت همواره خطبه ها و سخنان خود را علاوه بر بیان شیوا و رسا، به آیات کتاب خدا و سنت های الاهی، احادیث جدش پیامبر (ص) و پدرش امام علی (ع) مستند میکند؛ به عنوان نمونه: در خطبهها خطاب به شاهان و سران دستگاه یزید به این آیه قرآن استناد میکند: «سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند».[4]
نمونه دیگر: در خطبه شام، به این سنت الاهی؛ یعنی پیروزی نهایی حق بر باطل اشاره میکند و میفرماید: «ای یزید! هر چه میتوانی در راه دشمنی با ما، از راه مکر و حیله وارد شو، هر اندازه میتوانی سعی و کوشش خود را در راه خصومت با ما به کارگیر، همه طرح و نقشههای خود را به اجرا گذار، اما این را بدان، به خدا قسم که نمیتوانی نام ما را از خاطرهها و صحنه تاریخ محو کنی و نمیتوانی فروغ وحی را خاموش سازی و هرگز نمیتوانی طومار حیات و افتخارات ما را در هم بپیچی و نیز نخواهی توانست ننگ و عار همیشگی را از دامن خویش بزدایی».[5] زینب (س) در واقع به نبرد حق و باطل اشاره میکند که چگونه علیرغم همه دسایس و خدعهها، حقیقت در نهایت پیروز و ماندگار خواهد شد و حضرت زینب (س) این مهم را به سنتهای گریزناپذیر الاهی مستند میکند.
2. حضرت زینب (س) در شیوه تبلیغی خود، به ویژه در خطبههایش میکوشد ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت، پرده از نفاق امویان برداشته و با استنادهای تاریخی خود خاندان اموی را رسوا کند و ادعاهای پوچ و بیاساس آنها را در تاریخ برملا سازد. حضرت زینب (س)، تباهی، فساد و فسق آن خاندان را که به نوعی تداوم روحیهها و هویت جاهلی است آشکار میکند. او در بخشی از خطبه مهم خود در شام میفرماید: «چگونه میتوان از فرزند کسی که جگرهای پاکان و برگزیدگان را به دندان گرفته و گوشتش از خون شهیدان روییده است، امید داشت؟! چگونه امید فروکش کردن و کندی سرعت بغض ورزیدن با اهل بیت (ع) را از کسی میتوان داشت که با نظر دشمنی و انتقامجویی به ما مینگرد؟».[6]
حضرت زینب (س) با احاطه کامل بر جریانهای سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهی بخشی مردم و رسوا کردن این خاندان است. او این رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و كفر دانسته و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشنگری میکند. از نگاه حضرت زینب (س) حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین (ع) و اسارت خاندان نبوی (ص) همگی جز محصول عقدهگشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست؛ زیرا این خاندان ضربههای مهلکی از آموزهای نظام اسلام خوردهاند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شدهاند. زینب (س) بهدرستی به این نکته اشاره میکند که تمام حوادث تاریخ اسلام و ظلم و ستمها و شهادتها و آزارها، حاصل کینهها و حقارتهای خاندان اموی است.
3. از دیگر نکات مهم در سیرۀ تبلیغی حضرت زینب (س)، قدرت بیان و استدلال آن حضرت است که در سخنوری، بلاغت و رسایی، بسیار شبیه و همانند سخنان امام علی (ع) میباشد.[7] صراحت، شیوایی و تأثیرگذاری بر مخاطبان و شنوندگان از ویژگیهای یک خطابه است و خطیب و سخنور باید شجاعت بیان حقایق در هر مجلسی را داشته باشد. تغییر افکار عمومی کوفه و شام و مدینه و آگاهی آنها نسبت به فاجعهای که در کربلا اتفاق افتاد، و نیز آگاهی نسبت به فساد و تباهی خاندان اموی، مرهون روشنگریهای حضرت زینب (س) با بیان شیوا و رسا بود.
4. سیره تبلیغی حضرت زینب (س) علاوه بر خطبهها، واجد مواردی میباشد که از حیث روحی و روانی تأثیرگذار و به لحاظ تاریخی گویای حقایق مهمی است، از جمله این که اولین مجلس عزاداری برای شهدا را خود حضرت زینب (س) برقرار کرد. نیز دستور داد بر کجاوهها پارچههای سیاه بکشند و بدینگونه تأثیرات ظاهری حرکت تبلیغی خود را وسیعتر کرد. حضرت زینب (س)، بعد از شهادت امام حسین (ع) که لشکر عمر سعد و شمر پیرامون آن حضرت جمع شده بودند، از خیمه بیرون آمد و قلب سپاه را شکافت و خود را به پیكر برادر رساند، ایستاد و پیشانی خود را به خون امام رنگین کرد. آن گاه دستانش را بین دو کتف امام نهاد و نعش را که در اثر زخم شمشیرها و نیزها دریده شده بود از زمین بلند کرد و نگاهی به آسمان انداخت و گفت: «پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر!».[8]
در اینجا بلندکردن نعش امام حسین (ع) توسط خواهر، به معنای برافراشتن پرچم خونین نبرد حق، علیه باطل است و علمدار ادامه این نهضت، حضرت زینب (س) است.
در کوفه، وضع کاروان اسیران، زنان کوفه را بر آن داشت تا برای کودکان نان و طعام بیاورند، اما حضرت زینب (س) دستور داد کودکان علیرغم تشنگی و گرسنگی از پذیرش نان و طعام بپرهیزند. حضرت زینب (س) خطاب به کوفیان گفت: «ای کوفیان! بر ما اهل بیت صدقه روا نیست».[9] این جمله در میان زنان کوفه دهان به دهان گشت و آنان دریافتند که این، کاروان اهل بیت پیامبر (س) است نه خارجیان. در اثر این روشنگری، ابنزیاد مجبور شد کاروان را زودتر به کاخ برساند و از گردش بیشتر در کوچههای کوفه جلوگیری کند.
سیره تبلیغی حضرت زینب (س)، در طول تاریخ تشیع یک عمل اسطورهای شد، و باعث شد که نهضت حسینی (ع)، فراموش نشود و پیام های این نهضت به گوش جهانیان تا روز قیامت برسد. بنابراین، می توان گفت: نام امام حسین (ع) و قیام آن حضرت، بدون نام زینب (س) و سیرۀ تبلیغی و پیام رسانی آن جناب، کامل نیست.[10]
[1]. شریعتی، علی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار شماره 19، ص 189، قلم، چاپ دهم، تهران، 1381ش.
[2]. الهی، حسن، عقیله بنیهاشم، ص 122، نهار، تهران، 1375ش.
[3]. حسین وارث آدم، همان، ص 193.
[4]. روم، 10، «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ».
[5]. عقیله بنیهاشم، ص 216.
[6]. دبیر حاج سید جوادی، سیدحسن، زینب حماسهای بر فراز تاریخ، ص 164، نوید، تهران، 1360ش.
[7]. عقیله بنیهاشم، ص 196و 197.
[8]. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ص 866.
[9]. بحار الانوار، ج 45، ص 114.