searchicon

کپی شد

سیرۀ اخلاقی امام علی النقی الهادی (علیه السلام)

پیشوایان معصوم (ع) به تعبیر امام هادی (ع): معدن رحمت، گنجینه‌داران دانش، نهایت بردباری و حلم، بنیان‌های کرامت و ریشه‌های نیکان، خلاصه و برگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغ‌های تاریکی ها، پرچم های پرهیزگاری، نمونه های برتر و حجت های خدا بر جهانیان هستند.[1]

پیشوای دهم (ع) یکی از پیشتازان دانش و تقوا و کمال است، که وجودش مظهر فضائل اخلاقی و کمالات نفسانی و الگوی حق جویان و ستم ستیزان است. امام هادی (ع)، هر چند پیوسته تحت نظر حکومت های جور بود و سعی می شد آن حضرت با پایگاه های مردمی و افراد جامعه تماس نداشته باشد، با این حال آن مقدار از فضائل اخلاقی که از او بروز کرده، دانشمندان و شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهل بیت (ع) را به تحسین و تمجید آن وجود الاهی واداشته است.

«ابوعبد الله جنیدی» می گوید: «سوگند به خدا، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده های الهی است».[2]

«ابن حجر» در شرح حال آن حضرت می نویسد: « او در دانش و بخشش وارث پدرش بود.».[3]

«متوکل» خلیفه عباسی، در نامه ای که برای امام (ع) می نویسد، خاطر نشان می کند: «امیرالمؤمنین عارف به مقام شما است و حق خویشاوندی را نسبت به شما رعایت می کند و طبق آن­چه مصلحت شما و خانواده تان می باشد عمل می کند».[4]

در این جا به منظور سرمشق گرفتن از اخلاق کریمه و رفتار سازنده آن حضرت، نمونه هایی را یادآور می شویم:

الف: انس با معبود:

پیشوایان معصوم (ع) در بالاترین درجه مقام شناخت حق تعالی قرار داشتند و همین درک و بینش عمیق، آنان را به ارتباط و انس همیشگی با خدا واداشته و شعله های آتش عشق به معبود و وصال به حق بر جانشان شرر می افکند و آرامش را از آنان سلب می کرد.

امام هادی (ع) شب هنگام به پروردگارش روی می آورد و شب را با حالت خشوع به رکوع و سجده سپری می کرد و بین پیشانی نورانی اش و زمین، جز سنگ ریزه و خاک، حائلی وجود نداشت و پیوسته این دعا را تکرار می نمود:

«خدای من! گنهکاری بر تو وارد شده و تهیدستی به تو روی آورده است، تلاشش را بی نتیجه مگردان و او را مورد عنایت و رحمت خویش قرار داده و از لغزشش درگذر».[5]

پارسایی و انس با پروردگار، آن­چنان نمودی در زندگی امام نقی (ع) داشت، که برخی از شرح حال نویسان در مقام بیان برجستگی ها و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداخته اند:

«ابن کثیر» می نویسد: «او عابدی وارسته و زاهد بود».[6]

یافعی می گوید: «او کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود».[7]

ابن عباد حنبلی، نیز می گوید: «فقیه، پیشوا و اهل عبادت و بندگی بود».[8]

ب: جود و سخاوت:

امام هادی (ع) همچون پدر و اجداد بزرگوارش کانون سخاوت و کرم بود و گاهی مقدار انفاق به حدی از فزونی می رسید که دانشمندی مانند «ابن شهرآشوب»، پس از نقل آن می گوید: «این مقدار انفاق، معجزه ای است که جز پادشاهان از عهده کسی ساخته نیست و تا کنون این مقدار انفاق را از کسی نشنیده ایم».[9]

اسحاق جلاب می گوید: «برای ابوالحسن (امام هادی) (ع) گوسفندان زیادی خریدم، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش به جای وسیعی برد که من آن­جا را نمی شناختم، سپس تمامی آن گوسفندان را بین کسانی که آن حضرت دستور می داد، توزیع کردم».[10]

ج:  حلم و بردباری:

امام هادی (ع) همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می کرد، با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می کرد.

بريحه عباسى كه مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین شریفین (مكه و مدينه) بود، از امام هادی (ع) نزد متوکل سعایت کرد و برای او نوشت: اگر به مكه و مدينه نیاز داری، «علی بن محمد» (امام هادی) (ع) را از این دو شهر بیرون ببر؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند».

بر اثر سعایت های پی درپی «بریحه»، متوکل، امام (ع) را از کنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا (ص) تبعید کرد. هنگامی که امام (ع) از «مدینه» به سمت «سامراء» در حرکت بود، «بریحه» نیز او را همراهی کرد. در بین راه «بریحه» رو به امام (ع) کرد و گفت: «تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهای محکم و استوار سوگند می خورم که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمامی درختانت را در مدینه آتش می زنم و بردگان و خدمتکارانت را می کشم و چشمه های مزارعت را کور خواهم کرد و بدان که این کارها را خواهم کرد».

امام (ع) متوجه او شد و فرمود: «نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و چون شکایت تو را بر خدا عرضه کردم، پس نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد».

«بریحه» چون این سخن را از امام (ع) شنید، به دامن آن حضرت افتاد و تضرع و لابه کرد و از او تقاضای بخشش نمود. امام (ع) فرمود: تو را بخشیدم.[11]

بدون شک، ارتباط با چنین چهره هایی و پیروی از دستورها و رفتارشان، تنها راه دست یابی به کمال انسانیت و سعادت دو جهان است.[12]


[1]. شيخ صدوق‏، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 609، جامعه مدرسين‏، چاپ دوم، قم‏، 1404ق‏، «و معدن الرحمة، و خزان العلم، و منتهی الحلم و اصول الکرم. . . و عناصر الابرار. . . و صفوة المرسلین. . . ائمة الهدی و مصابیح الدجی و الاعلام التقی. . . و المثل الاعلی. . . و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخرة و الاولی، (فرازهایی از زیارت جامعه کبیره)».

[2]. مآثر الکبراء، ج 3، ص 96، به نقل از: «ائمتنا» ج 2، ص 252.

[3]. ابن حجر عسقلانی، الصواعق المحرقة، ص 207، «و کان وارث ابیه علماً و سخاءً».

[4]. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج ‏2، ص 309،  كنگره شيخ مفيد، چاپ اوّل، قم‏، 1413ق‏. ‏

[5]. ائمتنا، ج 2، ص 257، به نقل از: «سیرة الأمام العاشر، علی الهادی»، ص 55، «الهی مسیء قد ورد، و فقیر قد قصد، لا تخیب مسعاه و ارحمه و اغفر له خطاه».

[6]. ابن كثير دمشقى‏، عماد الدين، البداية و النهاية، ج ‏11، ص 15، دار الفكر، بيروت‏، بى تا، «کان عابداً زاهداً».

[7]. عطاردى، عزيز الله، مسند الإمام الهادي أبى الحسن على بن محمد عليهما السلام‏، ص 59، آستان قدس رضوى‏، مشهد، 1410ق‏، «کان متعبداً، فقیهاً، اماماً».

[8]. همان، ص 60، «کان فقیهاً، اماماً، متعبداً».

[9]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابى‏طالب، ج 4، ص 409، علامه‏، قم‏، 1379ق‏، مقدار انفاق امام (ع)، نود هزار دینار بوده که به سه نفر از یاران خود هر کدام سی هزار دینار داده است.

[10]. كلينى، محمد بن یعقوب، كافی‏، ج 1، ص 498 و 499، اسلاميه‏، چاپ دوم، تهران‏، 1362ش‏. ‏

[11]. مسعودى، على بن حسين، اثبات الوصیّة، نجفى، محمدجواد، ص 435 و 436، اسلاميه، چاپ دوم‏، تهران‏، 1362ش.

[12]. برگرفته از سایت حوزه نت.