Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

سیرۀ اخلاقی امام سجاد (زین العابدین) (علیه السّلام) (2)

در این نوشتار به بعضی دیگر از سیره های اخلاقی امام زین العابدین اشاره می شود:

  1. شجاعت امام سجاد (علیه السّلام): امام چهارم همچون سایر امامان (علیهم السلام)، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سخنان کوبنده آن حضرت در برابر ستمگران خودکامه اى همچون عبیداللّه، یزید و عبدالملک، بهترین گواه قوّت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعۀ کربلا و دوران امامت آن امام همام است.

آن حضرت در برابر عبیداللّه که او را تهدید به قتل کرده بود، فرمود: «آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، کرامت ما است؟».[1]

همچنین در برابر یزید فرمود: «اى پسر معاویه و هند و صخر! تو مى دانى که جدّم على بن ابى طالب (علیهما السّلام) در روز بدر، احد و احزاب پرچمدار اسلام بود؛ ولى پدر و جدّ تو پرچمدار کافران بودند».[2]

در برابر عبدالملک نیز که آن حضرت را احضار کرد و گفت: من که قاتل پدر شما نیستم، پس چرا با ما رفت و آمد نمى کنید؟،

امام فرمود: «قاتل پدرم هر چند به زندگى دنیوى او خاتمه داد؛ لیکن آخرت خویش را با این جنایت، تباه ساخت؛ اگر تو هم دوست دارى مانند او باشى، باش!».[3]

اتخاذ چنین موضع قاطع و بیان چنین سخنان عتاب آمیز در برابر این حاکمان قلدر و مستبدّ، در کاخ و محلّ حکومت آنان، شجاعتى فوق تصور مى طلبد. بعلاوه خطبۀ آتشین آن حضرت در کاخ یزید که به افشاگری جنایت ها، ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید، نیز نشان از اوج قدرت روحی و شجاعت آن حضرت دارد.

  1. زهد امام سجّاد (علیه السلام): آن حضرت به اصحاب خود سفارش می فرمود: «ای یاران من، برادران من، مواظب خانه آخرت باشید. من سفارش دنیا را به شما نمی کنم؛ زیرا شما بر آن حریص هستید و به آن چنگ زده اید. آیا نشنیده اید که حضرت عیسی (علیه السلام) به حواریون می گفت: دنیا پل است، از روی آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید! چه کسی روی موج آب خانه می سازد؟ موج دریا این دنیا است، به آن دلبستگی نداشته باشید».[4]
  2. سیاست امام سجّاد (علیه السلام): او در مدت سی و پنج سال پاسدار شیعه بود. مورخان معتقدند که تدبیر امام سجّاد، مدینه و بسیاری از شیعیان را از دست کسانی چون یزید و عبدالملک مروان نجات داد. در توضیح این مطلب باید گفت: دوران آن حضرت با دوران دیگر معصومان (علیهم السلام) تفاوت زیادی داشت. در زمان آن حضرت، وقوع جریان کربلا و شهادت مظلومانه امام حسین (علیه السلام) و یارانش و شدّت ظلمی که بر آنان روا شد، فضای عادی جامعه را تبدیل به یک فضای سنگین کرد که غبار آن ظلم، صفحه اجتماع آن روز را تیره و تاریک کرد. بعلاوه ایجاد جوّ رعب و وحشت از طرف حکومت اموی، تحت کنترل گرفتن شدید زندگی امام، قرار گرفتن مرکز خلافت در منطقه ای که کاملا از اهل بیت بیگانه بودند، اعلام علنی حکومت اموی، بر جدائی از معنویت و مقدسات، فساد و بد اخلاقی کارگزاران حاکمیت جو سیاسی دوران آن امام را بسیار سخت و سنگین کرده بود. غیر از این چند عامل مهم که فضای سیاسی جامعه را مسدود می کرد، امام سجاد (علیه السلام) با سه مشکل مهم دیگر نیز روبرو بود:

الف. یاران آن امام  بسیار بسیار اندک بودند. امام صادق (علیه السلام) شرائط آن روز را با این بیان ترسیم فرموده است: «همه مردم از امام سجاد برگشته و او را تنها گذاشتند غیر از سه نفر؛ ابو خالد کابلی و یحیی بن ام طویل و جبیر بن مطعم».[5]

همچنین امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «که در تمام مکه و مدینه 20 نفر محب واقعی نسبت به اهل بیت دیده نمی‌شود!».[6]

ب. انحطاط اخلاقی مردم و جامعه زمان حضرت سجاد (علیه السلام). شرائط به گونه ای بوده که در مکه و مدینه به راحتی در ملاء عام غناء و شراب استفاده می شد. جلسات مختلط زنان و مردان برای لهو و لعب برگزار می شد.[7]

ج. ناآگاهی مردم از احکام قطعی شریعت، به‌گونه ای که وقتی عمر بن عبدالعزیز به حج می رفت، دید حاجیان در روز عید قربان از مناسک حج بی اطلاع هستند. نماز این مردمان هم به همین شکل دارای نقصان های جدی بوده که در تاریخ ضبط شده است.[8]

نتیجه اینکه آن حضرت در این فضای سنگین توانست با سیاستی دقیق وظایف رهبری خویش را به صورت کامل انجام دهد.

[1] . «اءبـِالْقـَتْلِ تُهَدِّدُنى؟ اَما عَلِمْتَ اَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتُنا الشَّهادَةُ»؛ ابن اعثم كوفى‏، احمد بن على، الفتوح، ج 5، ص 123.

[2] . طبرى، حسن بن على، كامل البهائى، ترجمه به عربی: فاخر، محمد شعاع، ج 2، ص 234.

[3] . ابن حمزه طوسى، محمد بن على‏، الثاقب في المناقب، محقق / مصحح: علوان، نبيل رضا، ص 365؛ قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله‏، الخرائج و الجرائح، محقق / مصحح: مؤسسة الإمام المهدى (عليه السلام)، ج 1، ص 255.

[4]. صدوق‏ٌ، محمد بن على‏، خصال، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 65.

[5]. ‏مفيد، محمد بن محمد، اختصاص، ص 64 و 205.‏

[6]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 4، ص 104.

[7]. شريف قرشى‏، باقر، حياة الإمام زين العابدين (عليه السلام)، ج 2، ص 4ه9؛ ابن عبد ربه أندلسی، شهاب الدین، العقد الفرید، ج 7، ص 12. ‏

[8]. سيوطي، عبد الرحمن بن ابی بکر، تاريخ الخلفاء، تحقیق: صالح، ابراهیم،  ص 113.