searchicon

کپی شد

سیره عبادی امام رضا (علیه السلام)

یکى از برجسته‏ترین فضایل امام رضا (علیه السّلام)، سیره عبادی آن حضرت در طول حیات مبارکش است.

این فضیلت چنان در زندگی آن حضرت مشهود بود که وقتی مأمون، رجاء بن ابى ضحّاک را براى آوردن امام به خراسان، به مدینه فرستاد و او از مدینه تا مرو همراه آن حضرت بود، وی درباره عبادت امام رضا (علیه السّلام) چنین روایت مى‏کند: «به خدا سوگند، من هرگز کسى را باتقوا‏تر از ایشان ندیدم. در همه حال به یاد پروردگار بود و ترس او از خدا از همه بیشتر بود. سپس شروع می کند به ذکر تمام جزئیات عبادت آن حضرت از نماز و سجده و اذکار و روزه و …».[1]

سیره عبادی امام رضا (علیه السّلام) را می توان در چند فراز، مطرح کرد:

1. نماز:

عبد السّلام بن صالح هروى روایت می­گوید: من در سرخس به درِ خانه‏اى که علىّ بن موسى (علیهما السّلام) را در آن محدود کرده بودند رفتم، از نگهبان درخواست ملاقات کردم، گفت: ممکن نیست. پرسیدم چرا؟ گفت: براى این که ایشان در شبانه روز هزار رکعت نماز مى‏خواند و تنها ساعتى در اوّل روز، قبل از زوال و هنگام زردى آفتاب، نماز نمى‏گزارد، ولى از جاى خود حرکت نمى‏کند و مشغول ذکر است و با خداى خود مناجات مى‏کند. عبد السّلام گفت: من از وی خواستم که براى من در همین اوقات، اذن ملاقات بگیرد که من نزد ایشان شرفیاب شوم. نگهبان اذن گرفت و من به خدمت آن حضرت رفتم در حالی که ایشان در جایگاه نماز خویش نشسته و به فکر فرو رفته بود… .[2]

از منظر حضرت رضا (علیه‌السلام) هیچ عملی برتر و با ارزش­تر از نماز نیست؛ لذا آن را در اول وقت اقامه می‌فرمود.

ابراهیم بن موسى مى‏گوید: امام رضا (علیه السّلام)… براى بدرقه عدّه‏اى از طالبیین[3] بیرون آمد. در این هنگام وقت نماز فرا رسید و حضرت، به سوى قصرى که در آن جا بود، روانه شد و در زیر درختى نزدیک آن قصر نشست و من هم با او بودم و غیر از ما کسى نبود. امام رو به من کرد و فرمود: اذان بگو. گفتم: اجازه مى‏دهید همراهان ما نیز بیایند؟ فرمود: خدا تو را بیامرزد، نماز اوّل وقت را بدون عذر تأخیر نینداز و همیشه اوّل وقت، نماز را بپادار. برخاستم، اذان گفتم و نماز خواندیم… .[4]

امام هشتم (علیه‌السلام) به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‌داد، حتی در مهم­ترین جلسات سیاسی و علمی، به نماز اول وقت اهمیّت می‌داد. نقل شده است: به دستور مأمون، دانشمندان برجسته از فرقه‌های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می‌شدند و امام رضا (علیه‌السلام) با آنها بحث و مناظره می‌کرد. در یکی از این مجالس،[5] «عمران صابئی» که از دانشمندان بزرگ فرقه صابئی[6] بود، حاضر شد و درباره توحید با امام رضا (علیه‌السلام) وارد گفت­وگو گردید. در آن جلسه امام سؤال های او را با حوصله، متانت و استدلال های قطعی پاسخ داد و او را به سوی توحید متمایل کرد. هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود، حضرت رضا (علیه‌السلام) احساس کرد که وقت اذان ظهر و هنگام نماز است، بنابراین به مأمون فرمود: وقت نماز فرا رسیده است.

عمران صابئی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم بهره هایی برده بود با التماس گفت: آقای من! گفت­وگو و پاسخ های خویش را قطع مکن، زیرا دل من آماده پذیرش سخنان شما است، امّا آن حضرت تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می‌خوانیم و دوباره به گفت­وگو ادامه خواهیم داد. در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند. حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفت­وگو ادامه داد و پاسخ­های روشن گرانه خویش را ارائه نمود.[7]

2. سجده:

یکی از کنیزان امام رضا (علیه السلام) در توصیف حضرت می گوید: امام رضا (علیه السلام) نماز صبح را در اول وقت ادا مى‏کرد. سپس سر خود را بر سجده می گذاشت و تا هنگامى که آفتاب بلند می شد سر مبارک خود را از سجده برنمی داشت.[8]

تمیم بن عبد اللَّه قرشى از ابو الصّلت هروى نقل می کند که وقتى که علىّ بن موسى الرضا (علیهما السّلام) (در راه خروج از نیشابور به سوى طوس) به جانب مأمون رهسپار شد،… به خانه حمید بن قحطبه وارد شد و به بقعه‏اى که قبر هارون در آن جا بود رفت، و با دست مبارکش بر کنار قبر هارون خطّى کشید و فرمود: این مکان محلّ قبر من است، و در این جا دفن خواهم شد،… سپس رو به قبله کرده و چند رکعت نماز خواند و دعاهایى کرد و چون از دعا فارغ شد به سجده رفت و سجده را بسیار طول داد، و من شمردم که پانصد بار در آن سجده خدا را تسبیح کرد، سپس برخاست.[9]

3. قرآن:

ابو على بیهقىّ از ابراهیم بن عبّاس نقل نموده که گفت: «… مأمون با سؤال از هر چیز، امام رضا (علیه السلام) را مرتّب امتحان مى‏کرد و آن حضرت پاسخ می داد، و تمام گفتار و جواب­ها و شواهد را از قرآن استخراج می‌نمود ، و هر سه شبانه روزى یک قرآن ختم مى‏کرد، و می فرمود: اگر بخواهم به کمتر از این زمان هم ختم کنم می­توانم، ولی به هیچ آیه‏اى نمی گذرم مگر این که در آن مى‏اندیشم که مراد چیست و در چه موردى نازل شده و زمان نزولش چه وقتى بوده است، از این جهت است که سه شبانه روز طول مى‏کشد.[10]

امام رضا (علیه‌السلام) شب­ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می‌خواند و چون به آیه ای می‌رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می‌گریست و از خداوند بهشت می‌طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می‌برد.[11] همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می‌دارد.[12]

4. روزه:

ابراهیم بن عباس‏ روایت نموده است: … حضرت رضا (علیه السلام) بسیار روزه می گرفت و روزه اول و وسط و آخر ماه از وى ترک نمی شد، و می‌فرمود: روزه داشتن در این سه روز، «صوم الدهر» است؛ یعنی مانند این است که انسان همیشه روزه دارد.[13]

رجاء بن ابى ضحّاک نقل می کند: «…آن حضرت اگر در شهرى ده روز اقامت می فرمود، روزه می گرفت و افطار نمى‏نمود (یعنی این مدت را بدون روزه نمی گذراند)، و چون شب می شد پیش از آن که افطار کند، ابتدا به نماز مغرب می پرداخت…».[14]



[1]. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ‏2، ص 180.

[2]. همان، ص 183.

[3]. به كسانى كه از نسل حضرت ابو طالب (عليه السلام) باشند، «طالبيين» مى‏گويند.

[4]. قطب راوندى‏، سعيد بن عبد الله، الخرائج و الجرائح (جلوه‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام)، مترجم: محرمى، غلام حسن، ص 267 و 268.

[5]. صدوق، محمد بن علی، التوحید، باب 65، ص 417 – 441.

[6]. در مورد صابئين اختلاف شديدى است و حداقلّ شش قول در كتب مختلف، اعمّ از فقه، حديث، دائرة المعارف و ملل و نحل وجود دارد:

1- ستاره‌پرست هستند، پس مانند سائر بت‌پرستان هستند و حكم عبدۀ اوثان را دارند. مرحوم على ابن ابراهيم در تفسيرش در ذيل آيۀ صابئين مى‌فرمايد: الصابئون قوم لا مجوس و لا يهود و لا نصارىٰ و لا مسلمين و هم يعبدون الكواكب و النجوم. ‌مرحوم شيخ طوسى در «مبسوط» همين معنى را مى‌گويد: و الصحيح فى الصابى أنّهم غير النصارىٰ لانّهم يعبدون الكواكب…پس به نظر شيخ طوسى و على بن ابراهيم اهل كتاب نيستند.

2- دين آنها شبيه نصارى است. خليل بن احمد (لغوى معروف) در كتاب العين در ريشۀ صبأ مى‌گويد: و صبأ فلان اى دان بدين الصابئين و هم قوم دينهم شبيه بدين النصارى الّا انّ قبلتهم نحو مهب الجنوب حيال منتصف النهار (مسيحى‌ها قبلۀ‌شان به سمت شمال است پس با مسيح در قبله تفاوت دارند) يزعمون انّهم على دين نوح (ريشه از نوح است و بعد تابع مسيح شده‌اند).

3- شاخه‌اى از نصارى هستند. ابن قدامه در مغنى، از احمد حنبل و از قول شافعى نقل مى‌كند كه شاخه‌اى از نصارى هستند. البتّه شافعى قول ديگرى هم دارد و مى‌گويد: احكام نصارىٰ بر آنها جارى نيست.

4- فرقه‌اى هستند كه ملائكه را عبادت مى‌كنند و زبور داود را قبول دارند و قبله هم دارند.

5- تابع يحيى بن زكريّا (علیهما السلام) هستند (قول مشهور)، و معتقدند كه كتابى بر يحيى (علیه السلام) نازل شده است. غالباً محلّ سكونت آنها در كنار ساحل نهرهاى بزرگ است؛ مانند كارون، دجله و فرات، به خصوص در كنار كارون در خرمشهر و آبادان، و به آنها در خوزستان «صُبّى» مى‌گويند. آنها علاقۀ خاصى به آب­هاى جارى دارند.

6- دو گروه هستند: گروهى به شريعت موسى يا عيسى (علیهما السلام) ايمان دارند و گروهى بت‌پرست هستند كه ملائکه يا كواكب را مى‌پرستند. اين قول را صاحب جواهر نقل كرده و بحث مبسوطى در مورد صابئين دارد.

آن چه كه امروز در بين صابئين مملكت ما معروف است، اين است كه آنها تابع يحيى بن زكريا (علیهما السلام) هستند و در كشور ما در قانون اساسى جزو اقليت‌هاى مذهبى عنوان نشده‌اند. ر.ک: مكارم شيرازى، ناصر، كتاب النكاح، محقق/ مصحح: حامدى، محمد رضا/ مكارم، مسعود، ج 4، ص 128 .

[7]. التوحید، ص 435.‏

[8]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ‏2، ص 179.

[9]. همان، ‏مترجم: مستفيد، حميدرضا / غفارى، على‏اكبر، ج ‏2، ص 302 و 303.

[10]. همان، ج ‏2، ص 419 و 420.

[11]. همان، ص 428.

[12]. ر.ک: همان، ص 286.

[13]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدى، ج ‏2، ص 63 و 64.

[14]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ‏2، ص 182.