کپی شد
سید رضی
باسمه تعالی
فهرست
چکیده مقاله سید رضی
محمد بن حسین بن موسی معروف به سید رضی در سال 359 قمری در خانوادهای بزرگ و خانهای روحانی در بغداد دیده به جهان گشود و نام زیبای «محمد» به خود گرفت.
وی از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبه بسیار والایی قرار دارد و جزو برجستهترین عالمان شیعه امامیه در طول تاریخ تشیع است.
پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان سرور آزادگان حسین بن علی (علیهما السّلام) بودند. پدر سید رضی، حسین ملقب به طاهر ذو المناقب، سرپرستی علویان بغداد را بر عهده داشت و متصدّی دادگاه مظالم و از امیران حج بودهاست.
وی دارای یک پسر معروف به شریف مرتضی ثانی، ملقب به لقب جدّش «طاهر ذا المناقب» بود.
سید رضی از همان اوایل كودكی با اشتیاق فراوان به تحصیل و فراگیری علوم رو آورد. وی علاوه بر جدّیت و پشتكار، از نبوغی ذاتی و خدادادی برخوردار بود كه پیشرفت علمی و ادبی او را سرعت میبخشید.
او در بیست سالگی از تحصیل بینیاز گشت و خود در صف استادان و محققان نامدار قرار گرفت.
سید رضی محضر بزرگانی مانند ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبری، ابومحمد هارون تلعكبری، ابو علی حسن بن احمد فارسی و قاضی عبدالجبار بغدادی تلمّذ نمود و در حین فراگیری و قبل از فارغ التحصیلی، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت كرد که نام برخی از آن وارستگان به قرار زیر است: سید عبدالله جرجانی، شیخ محمد حلوانی، شیخ جعفر دوریستی و شیخ طوسی.
او از شخصیتهایی است که در زندگی پربرکت خود، خدمات فراوانی به اسلام و مسلمانان، به ویژه شیعه اثنی عشری نمودهاست. وی کتاب های ارزشمندی به رشته تحریر در آوردهاست.
وی در ۶ محرم ۴۰۶ قمری درگذشت. وی را در محله کرخ بغداد در منزلش دفن کردند. درباره مکان دفن وی اقوال دیگری نیز وجود دارد.
سید در زندگی خود اقدامات و اثرات خوب و مؤثری داشته که از جمله آن عبارتند از: تأليف كتابهاى نفيس و با ارزش است، اوج هنرمندی سید رضی را میتوان در گردآوری کتاب نهج البلاغه یافت که مجموعهی گزیدهای از: خطبهها، کلامها، نامهها، وصیتنامهها، بخشنامهها، پیماننامه، دعاها و کلمات قصار و حکمتآمیز امیر مؤمنان علی(علیه السلام) است. وی در ماه رجب سال 400 قمری تألیف این کتاب را کامل نمود
جناب شریف رضی به دلیل جایگاه علمی و اجتماعی مورد اعتماد حکومت و آل بویه بود؛ برایناساس موقعیتهایی مانند نقابت علویون، امارت حج و دیوان مظالم به ایشان واگذار شد.
زندگی نامه سید رضی
محمد بن حسین؛ معروف به سید رضی، دارای حسب و نسب عالی است، از نظر منزلت علمی و اعتبار فقهی در مرتبت بسیار والایی قرار دارد و جزو برجستهترین عالمان شیعه امامیه در طول تاریخ تشیع است که خدمات برجستهای نیز دارد.
او يكی از بزرگان فقهای اماميه، جامع علوم معقول و منقول در عصر خويش بوده و در ادبيات و تفسير و شعر سرآمد اقران بوده است.
زندگینامه سید رضی، مربوط به ولادت، وفات، معرفی پدر، مادر، اجداد، همسر، فرزندان، و فرازهای مختلف زندگی ایشان است که در ادامه مقاله به آنها پرداخته میشود.
نسب و خاندان سید رضی
پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان سرور آزادگان حسین بن علی (علیهما السّلام) بودند. نسبت وی از جانب پدر با پنج واسطه به امام هفتم میرسد؛[1] ازاینرو گاهی شریف رضی را «موسوی» میخوانند و از طرف مادر نسبت وی با شش رابطه به امام زین العابدین (علیه السّلام) میرسد.[2]
پدر سید رضی، حسین ملقب به طاهر ذو المناقب،[3] سرپرستی طالبیان (علویان) بغداد را بر عهده داشت و متصدّی دادگاه مظالم و از امیرالحاج بود.[4] وی بهدلیل مقام و جایگاهش منصب سفارت خلفا و امیران را هم بر عهده داشت.[5] پدر سید رضی در سال 388 قمری، تمام مناصب خود حتی سرپرستی علویان بغداد[6] را به وی منتقل کرد.[7]
مادر سید رضی نیز فاطمه دختر أبی محمد الحسن بن احمد، معروف به ناصر صغیر بود،[8] بر اساس برخی گزارشها ناصر کبیر (اطروش) جد مادری شریف رضی است.[9]
در جلالت و عظمت شأن فاطمه مادر سید رضی همین بس كه گفتهمیشود: شیخ مفید كتاب «احكام النّساء» را برای او نوشته و در مقدمه كتاب از او به بانویی محترم و فاضله یاد كرده است.[10] برادرش سید مرتضی نیز از بزرگان شیعه بهشمار میرود.[11]
ولادت سید رضی
هنوز یک قرن از غیبت خورشید پرفروغ آسمان امامت و ولایت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نگذشته بود كه ستارهای از افق بغداد درخشیدن گرفت و نور امیدی بر دل عاشقان و منتظران نشاند.
سید رضی در سال 359 قمری در خانوادهای بزرگ در شهر بغداد[12] در محله شیعه نشین كرخ بغداد، در خانهای كه از گلهای عطرآگین ایمان و اخلاص و روشنایی علم و عمل آذینبندی شده بود، دیده به جهان گشود و نام زیبای «محمد» به خود گرفت. محمد كه بعدها به «شریف رضی» و «سید رضی» شهرت یافت از خاندانی برخاست كه همه از بزرگان دین و عالمان و عابدان و زاهدان و پرهیزكاران كم مانند روزگار بودند.
اسامی و القاب مشهور سید رضی و فلسفه آنها
نام کامل وی محمد بن حسین (ابی احمد[13]) بن موسی (الابرش[14]) بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن موسی بن جعفر بن محمد باقر بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام)، میباشد.[15]
ایشان ملقّب به القابی مانند سید رضی،[16] ذو الحسبین،[17] نقیب النقباء،[18] شریف رضی[19] و موسوی[20] بود که با کنیه اباالحسن نیز شناخته شده و شهرتش بیشتر به دلیل تألیف نهج البلاغه است.[21]
دلیل معروف شدن سید رضی به ذو الحسبین جایگاه و مقام پدر و مادرش است.[22]
خانواده سید رضی
همانگونه که آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام)، تمام خوبیها را در ایمان و دینداری دانسته و ایمان و دینداری را بر محور ولایتمداری نسبت به معصومان (علیهم السلام) میدانند، بهترین هدف برای یک خانواده دیندار، باید تربیت انسانهای ولایتمدار باشد. قرآن کریم نیز در این زمینه تأکید کردهاست.[23]
سید رضی در خانوادهای رشد نمود که اداره آن با پدر و مادری پاک و اهل ورع بود. همچنین دارای نسـبی بسیار شریف است که بهموجب آن ارتباط نزدیکی با امامان معصوم (علیهم السلام)، داشت. بهعلاوه اینکه وی دارای فرزندی اهل علم و تقوا بود، که همه اینها میتواند خود دلیل محکمی بر داشتن خانوادهای خوب و خداپسند باشد.
همسر سید رضی
پس از جستوجو در منابع تاریخی پیرامون نام و مشخصات فردی همسر یا همسران مرحوم سید رضی، هیچگونه مطلب و مدرکی در این زمینه یافت نشد.
فرزندان سید رضی
ظاهرا در منابع تاریخی تنها از یک فرزند ذکور برای سید رضی ذکر شده است.
ابواحمد عدنان پسر سید رضی، معروف به شریف مرتضی ثانی، به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از عمویش (سید مرتضی)، نقابت طالبیان در بغداد را بر عهده گرفت.[24]
تحصیل سید رضی
سید رضی از همان اوایل كودكی با اشتیاق فراوان به تحصیل و فراگیری علوم رو آورد. وی علاوه بر جدّیت و پشتكار، از نبوغی ذاتی و خدادادی برخوردار بود كه پیشرفت علمی و ادبی او را سرعت میبخشید. در حقیقت در قرن چهارم و پنجم هجری تفرقهها و تنشهای مذهبی تا حدودی از بین رفته بود. از این رو دو فرقه بزرگ و نیرومند تشیع و تسنن در جوّی مسالمت آمیز زندگی میكردند و روح تفاهم و همبستگی باعث شده بود كه دانشمندان هر دو فرقه بهطور آزاد به ارائه افكار و اشاعه مذهب بپردازند. سید رضی از این فرصت استثنایی بهرههای فراوان برد و علوم مختلف مانند قرائت قرآن، صرف و نحو، حدیث، كلام، بلاغت، فقه، اصول، تفسیر و فنون شعر و غیره را آموخت تا اینكه در بیست سالگی از تحصیل بینیاز گشت و خود در صف استادان و محققان نامدار قرار گرفت.[25]
در آغاز تحصیل سید رضی جریانی رخ دادهاست که عظمت وجودی ایشان را به اثبات میرساند. گروهی از مورخان و دانشمندان از جمله ابن ابی الحدید معتزلی نقل میكند: «شبی شیخ مفید؛ (استاد سید رضی و سید مرتضی) در عالم خواب میبیند، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را گرفته، نزد او آورد و پس از سلام، بهوی فرمود: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»؛ «ای شیخ! به این دو، علم فقه بیاموز!».
شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رؤیا متحیر و در شگفت ماند، تا اینكه ساعت درس فرا رسید و او بهطرف مسجد «براثا» واقع در محله شیعهنشین بغداد؛ «كَرخ» حركت كرد و تدریس خود را آغاز نمود. پس از پایان درس، بانویی با وقاری خاص، در حالیكه دست دو پسرش را گرفته بود و اطرافش را زنانی احاطه كردهبودند، وارد مسجد شد و سلام كرد. وقتی شیخ مفید او را شناخت، به احترام او از جا برخاست. پس از احترامات معمول، فاطمه، مادر كودكان، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»!
با رویداد این قضیه، مرجع بزرگ عالم تشیع، از خواب شب گذشته خود و این تعبیر صادق، در شگفت ماند و گریست. پس خواب خود را برای آن بانوی مخدره و كودكانش و حاضران نقل كرد و با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنان را بر عهده گرفت و در ارتقای آنان به درجات علمی و عملی همت بسیار گماشت و درهای علوم و معارف اسلامی را بهروی آنان گشود، تا آنكه هر دو برادر، سید رضی و سید مرتضی (رحمهما الله)، از نوابغ روز و عالمان دهر شدند.[26]
اساتید سید رضی
سید رضی در بیست سالگی از تحصیل بینیاز گشت و خود در صف استادان و محققان نامدار قرار گرفت.
وی از محضر بزرگانی تلمّذ نمود که در ذیل به اسامی ایشان اشاره میشود:
- ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبری (متوفی 393 قمری) فقیه، ادیب و نویسنده زبردست كه سید رضی قرآن را در دوران كودكی نزد وی آموخت.
- ابومحمد هارون تلعكبری (متوفی 385 قمری) فقیهی جلیلالقدر و صاحب كتاب جوامع در علوم دین.
- ابو علی حسن بن احمد فارسی، (متوفی 377 قمری) نامآور دانش و ادب و پیشوای علم نحو در عصر خود.
- عبدالرحیم بن محمد معروف به ابن نباته (متوفی 374 قمری) از خطبای بلندآوازه و نامدار شیعه، مشهور به خطیب مصری. سید رضی مقداری از فنون شعر را از وی آموخت.
- ابوسعید سیرافی (متوفی 368 قمری) دانشمند بزرگ و نحوی معروف كه مسند قضاوت بغداد را بهعهده داشت.[27]
- قاضی عبدالجبار بغدادی، متخصص علم حدیث و ادبیات.
- ابومحمد عبدالله بن محمد اسدی اكفانی (متوفی 405 قمری) عالم فاضل و پرهیزكار و مسندنشین قضاوت در بغداد.
- ابوالفتح عثمان بن جنّی (متوفی 392 قمری) ادیب ماهر در علم نحو و صرف.
- ابوالحسن علی بن عیسی (متوفی 420 قمری) شعرشناس و پیشوای علم لغت و ادبیات.
- ابوحفص عمر بن ابراهیم بن احمد الكنانی، محدّث ثقه كه سید رضی از او حدیث فرا گرفت.
- ابوالقاسم عیسی بن علی بن عیسی بن داوود بن جرّاح (متوفی 350 قمری) لغتشناس و محدث بزرگ و مورد اعتماد.
- ابوعبدالله مرزبانی (متوفی 384 قمری) محدث نامدار و صاحب چندین كتاب حدیث و مورد اعتماد شیخ صدوق (رحمه الله علیه).
- ابوبكر محمد بن موسی خوارزمی (متوفی 403 قمری) فقیهی سترگ و استاد حدیث كه سید رضی و دیگران از وی فقه آموختند.
- ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان مشهور به شیخ مفید (متوفی 413 قمری)، از دانشمندان كممانند عالم اسلام.[28]
فرازهای زندگی سید رضی
حیات هر فردی، با توجه به موقعیت مکان و زمانی که در آن زندگی میکند، مملو از فراز و نشیبها است. ممکن است شخص، درسها، تجربهها، سختیها، راحتیها، دلشکستگیها، غمها، شادیها، پیروزیها و شکستهای زیادی را تجربه کند. باید دانست راه زندگی همیشه هموار نیست و انسان در طول سفر زندگی با چالشها و دستاندازها و موفقیتهای متعددی مواجه میشود.
سید رضی از شخصیتهایی است که در زندگی پربرکت خود، تلاشهای بسیاری کرده و خدمات فراوانی به اسلام و مسلمانان، بهویژه شیعه اثنیعشری نمودهاست. یسد رضی با توجه به اینکه در زمانی میزیست که یک حکومت شیعی (آل بویه)[29] بر جامعه حاکم بود، از موقعیت فراهم شده بسیار عالی استفاده کرد و در جهت هدایت مسلمانان و اجرای دستورات و قوانین اسلام فعالیتهای فراوانی نمود.
سید رضی کتابهای ارزشمندی به رشته تحریر در آورد و آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشتهاست. وی با اینکه دارای توان مالی خوبی هم نبوده، موفق شدهاست کتابخانه و مدرسهای فراهم نموده و در اختیار طالبان علم و دانش قرار دهد. از دیگر فرازهای ارزشمند دوران زندگی پربرکت سید رضی، تربیت شاگردان عالیقدر و دانشمند است که هر کدام یکی از ارکان علمی زمان خود بوده و خدمات زیادی به جامعه بشری کردهاند.
وفات سید رضی
سید رضی در ۶ محرم ۴۰۶ قمری درگذشت.[30] وی را در منزلش در محله کرخ بغداد دفن کردند. درباره مکان دفن وی اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خرابشدن خانهاش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در حرم کاظمین دفن کرد. طبق قولی دیگر که عبدالحسین حلی آن را قول درست میداند،[31] او را به کربلا برده، در کنار قبر پدرش دفن کردند. در کتاب عمدة الطالب،[32] الدرجات الرفیعة و لؤلؤة البحرین به این نکته تصریح شده است.[33] ابن میثم (متوفای ۶۷۹ق) نیز گفته است: سید رضی بههمراه برادرش سید مرتضی در کنار جدش امام حسین (علیه السلام) دفن شدند.[34]
عبدالرزاق محیالدین نیز مینویسد: «تواریخ قدیم و جدید شیعه، تصریح میكنند كه سید رضی و سید مرتضی پس از دفن در خانه خود، به كربلا انتقال یافته و در مقبره ابراهیم مجاب بهخاک سپرده شدهاند. این مقبره در كنار ضریح امام حسین (علیه السلام) است».[35]
عدهای معتقدند كه مدفن سید رضی و سید مرتضی در كاظمین و در كنار قبر حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) است و دو ضریح نیز وجود دارد كه گفته میشود: قبر سید رضی و سید مرتضی است. عدهای از مردم برای تبرک جستن و خواندن فاتحه و زیارت به آنجا میروند.[36]
در کاظمین بارگاهی منسوب به سید رضی وجود دارد، ولی در کربلا نام و نشانی از قبری منسوب بهوی مشاهده نمیشود.[37]
داغ وی بر برادرش (سید مرتضی) چنان سخت بود که نتوانست بر تابوت وی نگاه کند[38] و بر بدنش نماز بخواند؛[39] لذا به کاظمین رفت و هنگام غروب بازگشت.[40] در غیاب ایشان ابو عبداللّه بن مهلوس علوی وزیر فخرالملک بر جنازه سید رضی نماز خواند.[41]
سید مرتضی در سوگ او اینگونه مرثیه خواند:
«یا للرجال لفجعه جذمت یدی وددتها ذهبت علی برأسی
ما زلت أحذر وردها حتی أتت فحسوتها فی بعض ما أنا حاس
رادیتها فلقیت منها صخرة صماء من جبل أشم رأس…»؛[42]
ای یاران! داد از این فاجعه ناگوار که بازوی مرا شکست، کاش جان مرا هم میگرفت. پیوسته از این رخداد بیمناک و برحذر بودم، تا اینکه در رسید و شرنگ مصیبت در کام من ریخت. چندی التماس کردم و مهلت خواستم، آخر هجوم آورد و بهحال زارم ننگریست.
ویژگیهای شخصیتی سید رضی
یکی از بزرگترین شخصیتهای جهان اسلام و از برجستهترین چهرههای درخشان علم و دانش در قرن چهارم و پنجم، سید رضی یا شریف رضی است.
برخی از ویژگیهای او بدین قرار است:
- یکی از ویژگیهای وی داشتن حسب و نسب والای او است. سید رضی برادر سید مرتضی از نظر نسبی از هر دو جانب پدر و مادر با چند واسطه به دو امام معصوم (امام سجاد و امام کاظم (علیهما السلام)) میرسد به عبارتی ایشان علاوه بر دارا بودن مقام فقاهت و جایگاه علمی والا، یکی از امام زادگان واجب التعظیم نیز می باشند و از نظر حسب هم دارای منصب مهم نقابت و رسیدگی به كار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا، كه از منصبهای مهم آن روزگار بوده را، بهعهده داشتهاست.[43]
- ویژگی دیگر سید رضی جریان آغاز تحصیل او و برادرش سید مرتضی است. در همین جریان است كه شیخ مفید – که خود یکی از بزرگان شیعه بود – شبی در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) همراه باکودکانش حسن و حسین (علیهما السلام) بر ایشان وارد شد و فرمود: «علّمهما الفقه»؛(به آن دو فقه بیاموز). بعد از آنکه شیخ مفید از خواب بیدار شد، به مسجد رفت و مدتی نگذشت که فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی(رحمهم الله)، آن دو را نزد شیخ آورد. شیخ به جهت احترام او از جای برخاست و سلام کرد. مادر این دو سیّد از شیخ مفید خواست تا به دو فرزندش فقه بیاموزد (علّمهما الفقه). وقتی شیخ مفید این کلام را از آن مادر شنید، (به جهت تناسب آن با رؤیایش) به گریه افتاد.[44]
- سید رضى در عزت نفس، وفادارى، سخاوت و سایر ملکات فاضله در عصر خود، مانند نداشت. او نسبت به امور دینى و رعایت جهات شرعى سخت پابند بود و از تملق و چاپلوسى بىنهایت احتراز مىجست.
در قصائدى که در مدح خلفاى عباسى و سلاطین آل بویه و وزراى آنها و سایر دانشمندان مىسرود، برخلاف عادت شعراء هیچگاه از مرز حقیقت تجاوز نمىکرد، صله و جوائز و بخشش را از هیچکس نمىپذیرفت. چند بار بخشش بهاءالدوله دیلمى را رد کرد، حتى وقتى که پدرش بهپاس قصیده نغزى که سروده بود، صلهاى بهوى داد، گفت چون بهعنوان صله شعر و بخشش است، نمىپذیرم! ولى در عوض، خود بسیار نظربلند و دست و دل باز بود.
- با همه گرفتارى که داشت، مدرسهاى تأسیس کرد و به تعلیم و تربیت اهل فضل همت گماشت و تمام هزینه مدرسه و دانشوران آنرا از کیسه فتوت خود مىپرداخت.[45]
سید رضی و أنس با قرآن
سید رضی در دوران جوانی به تفسیر و توضیح آیات الهی روی آورد. عشق و علاقه وی به قرآن از همان اوایل كودكی آغاز شدهبود. چنانكه بعد از یادگیری، اُنس دایم و رابطه همیشگی با قرآن برقرار كرد و در سی سالگی در مدت كوتاهی قرآن را حفظ كرد. او همواره با زمزمه كلام الهی آینه دل را جلا میبخشید. بعد از گذراندن علوم مختلف قرآنی علاوه بر شیرینی قرائت دوران كودكی، خود را با دنیایی از زیباییهای روحبخش همراه مییافت كه وسعتش بیانتها و غایتش بیمنتها بود. سید رضی محو در جمال تابناک آیات الهی دست به قلم برد تا قطرهای از دریای بیكران تعالیمش را بر صفحه روزگار جاری سازد. ثمره این تلاش با اخلاص سه گنجینه گرانسنگ است كه برای نسلهای آینده به یادگار گذاشت.
- تلخیص البیان عن مجازات القرآن.
- حقایق التأویل فی متشابه التنزیل.
- معانی القرآن.[46]
اخلاق و صفات سید رضی
سید رضی مردی خودساخته و پیراسته بود. او شخصیت و عظمت افراد را در ارزشهای والای انسانی و معنویات میدید؛ از اینرو در تمام عمرش همواره میانهروی را پیشه خود ساخت؛ چرا كه با روح قناعت در غنای حقیقی بهسر میبرد. وی هیچگاه دست طمع بهسوی دیگران دراز نكرد. بههمین سبب، علو همّت و مناعت طبع شریف رضی، زبانزد عام و خاص گشتهبود. در مورد خصوصیات اخلاقی سید رضی، قضایای زیادی نقل شده كه بهبیان یكی از آنها اكتفا میشود:
از ابی محمد مهلبی، وزیر بهاءالدّوله نقل كردهاند كه میگفت: روزی بهمن خبر رسید خداوند پسری به سید رضی عنایت كردهاست. فرصت را غنیمت شمردم و خواستم بهبهانه این مولود صلهای به سید رضی بدهم. به غلامان دستور دادم طبقی حاضر كردند و دو هزار دینار در طبق گذاشتم و بهرسم چشمروشنی و هدیه برایش فرستادم.
سید قبول نكرد و پیغام دادهبود: لابد وزیر میدانند و اگر مطلع نیستند، بدانند كه من از كسی صله قبول نمیكنم.
به امید اینكه اصرارم ثمر بخشد، دوباره طبق پر سیم و زر را فرستادم و گفتم: این هدیه ناچیز را قبول بفرمایید و به قابلهها بدهید.
او آنها را دوباره پس فرستاد و جواب داد: قابلهها غریبه نیستند و رسم ما بر این نیست كه بیگانگان بهخانه ما رفتوآمد داشتهباشند، آنها از بستگان خودمان میباشند و چیزی هم نمیپذیرند.
برای بار سوم طبق را فرستادم و گفتم: حال كه خود قبول نمیكنید، بین طلبههایی كه پیش شما درس میخوانند، تقسیم كنید. چون طبق را بردند استاد در حضور طلبهها فرمود: طلبهها خودشان حاضرند! بعد رو كرد به شاگردان و گفت: هر كس به این پولها محتاج است بردارد.
در این هنگام یكی از آنان برخاست دیناری (طلا) برداشت و قسمتی از آن را قیچی كرد و بقیه را سرجایش گذاشت. دیگر طلبهها هم چیزی برنداشتند.
شریف رضی از آن طلبه پرسید: برای چه این مقدار برداشتنی؟!
وی گفت: شب گذشته هنگام مطالعه روغن چراغ تمام شد، خادم نبود كه از انبار مدرسه روغن بدهد، از فلان بقال مقداری روغن چراغ نسیه كردهام. حالا این قطعه طلا را برداشتم تا قرض خود را اداء كنم!
سید رضی تا این سخن بشنید دستور داد به تعداد طلاّب كلید ساختند تا هر كس چیزی لازم داشت، كلید انبار را همراه داشته باشد.[47]
آثار و اقدامات تاریخی سید رضی
بندگان پاک و صالح خدا، وظیفه خود میدانند در هر موقعیت زمانی و مکانی، رسالت خود را برای حفاظت و نگهبانی از اعتقادات دینی ایفا کنند. سید رضی بهعنوان یک عالم بزرگ دینی، با شناخت و درک موقعیت زمان خویش، برای اعتلای جایگاه اسلام و تشیع، تلاش و کوشش فراوان نمود.
از جمله اقدامات و آثار او كه نزديک بهعصر ائمه (عليهم السلام) بود، نقل روايات اهل بيت (عليهم السلام) و تأليف كتابهاى نفيس و با ارزش است، که خود خدمت ارزنده و كمنظيرى به اسلام و تشيع میباشد.
در زمان سید رضی شهر بغداد در مدتی كوتاه شاهد گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شیفتگان دانش و معرفت از دورترین نقاط جهان به آنجا میرفتند تا از محضر استادانی؛ چون او، توشهای گرفته، بهدیار خود بازگردند و مردم را ارشاد نمایند. در ظاهر هیچ مشكلی برای تحصیل علوم و معارف انسانی و اسلامی فرا روی آنان دیده نمیشد، جز فقر و تنگدستی – بهویژه در سالهایی كه قحطی شدید در شهر بغداد رخ نمود – که مردم از جمله دانشپژوهان را در تنگنا و سختی قرار داد. در آن سالها طلاب علوم دینی بیش از دیگران برای تأمین زندگی و نیازمندیهای تحصیلی خود در زحمت بودند، در این شرایط سید رضی اقداماتی انجام داد که در ادامه به آن پرداختهمیشود.
تأسیس مدرسه دار العلم توسط سید رضی
سید رضی برای گروهی از طلاب و شاگردانش خانهای تهیه کرد و آنرا بهصورت مدرسهای درآورد و نام آنرا دارالعلم نهاد. او برای دارالعلم، کتابخانه و خزانهای با همه وسایل فراهم کرد و مایحتاج طلاب را در خزانه دارالعلم جمع کرد.[48] او خزانهداری دارالعلم را به عبدالسلام بن حسین بصری سپرده بود[49] و کلیدهایی به تعدادی از طلاب نیز داد تا هر وقت چیزی خواستند، خودشان بردارند.[50]
البته بیشتر مورخان و شرححالنویسان، خواجه نظام الملک طوسی (درگذشته ۴۸۵ قمری) (وزیر دو تن از شاهان دوره سلجوقی) مؤسس مدرسه نظامیه بغداد را اولین کسی دانستهاند که در اسلام مدرسه، جهت تعلیم علوم دینی تأسیس کرد[51] که با توجه به مطالبی که مستند بیان شد، روشن میشود که سخن درستی نیست.
آثار علمی سید رضی
سید رضی دارای تأليفات متعددی در علوم مختلف است كه هر كدام نشانگر وسعت علم، تبحر و گسترش كرانه دانش و فضيلت او بودهاست. وی علاوه بر مقام بلند علمی، ذوق و طبع شاعری هم داشت[52] و اشعار زیادی از وی به یادگار مانده است.
با وجود اینکه بخشی از آثار سید رضی در مسیر حرکتش بهسمت فارس دزدیده شد،[53] اما وی توانست آثار بسیاری از خود بهجای بگذارد؛ مانند:
- تفسیر.[54]
- المتشابه فی القرآن.
- مجازات الآثار النبویة.
- تلخیص البیان عن مجازات القرآن.
- الخصائص.
- سیرة والده الطاهر.
- انتخاب شعر ابن الحجاج.
- الحسن من شعر الحسین.
- اخبار قضاة بغداد.
- رسائل.
- دیوان شعر.[55]
- حقایق التأویل فی متشابه التنزیل.
- مجاز القرآن.
- خصائص الأئمة (علیهمالسلام).
- الزیادات فی شعر أبی تمام.
- تعلیق خلاف الفقهاء.
- تعلیقة فی الإیضاح لأبی علی.
- الجید من شعر ابن الحجاج.
- الزیادات فی شعر ابن الحجاج.
- مختار شعر أبی إسحاق الصابی.[56]
- نهج البلاغة.[57]
- معانی القرآن.
- كتاب «مادار بینه و بین ابی اسحق من الرسائل».[58]
اوج هنرمندی سید رضی را میتوان در گردآوری کتاب نهج البلاغه یافت که مجموعه گزیدهای از: خطبهها، کلامها، نامهها، وصیتنامهها، بخشنامهها، پیماننامه، دعاها و کلمات قصار و حکمتآمیز امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است. وی در ماه رجب سال 400 قمری تألیف این کتاب را کامل نمود.[59]
نهج البلاغه میراث سید رضی
هر روز كه سپری میشد برگِ زرّینی بهدست توانای سید رضی بر تاریخ تابناک اسلام افزوده میگشت. او با قلمی روان و علمی فراوان، خدمات ارزندهای به اسلام و مسلمانان ارائه كرد. برای كتاب وحی، تفسیر نوشت، احكام فقهی تدوین كرد، با اشعار نغز و قصیدههای بلند خود سیل معارف روان ساخت و مسؤولیتهای طاقتفرسای دینی، سیاسی، اجتماعی را بهعهده گرفت و … . وی با همه اینها، كار خود را ناقص و ناتمام میدید و احساس خلأ و كمبود میكرد؛ گویی برای رسالتی دیگر آفریده شدهاست، رسالتی بس بزرگ.
وی میبایست از فضای آزاد بهوجود آمده كمال استفاده را میبرد و با شناساندن اصالت شیعه، اسلام واقعی را به جهانیان معرفی میكرد. سید رضی بهخوبی میدانست كه رسالت بدون امامت ناقص است و شهر علم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بدون وجود علی (علیه السّلام) شهری بیدروازه میماند و بدون معصوم، قرآن بدون مفسّر خواهدبود. میبایست قدم بهمیدان میگذاشت و اقدامی میكرد و كاری را كه انجام آن برای گذشتگان میسّر نگشتهاست، بهسر منزل مقصود میرساند.
شریف رضی با این تفكّر الهی كار بزرگی را آغاز نمود. همان كاری كه ثمره شیرینش در كلام بلند مولا علی (علیه السّلام) بهبار نشست و كتاب همیشه جاوید «نهج البلاغه» را به ارمغان آورد، که نام و یاد سید رضی را برای همیشه زنده نگه داشت.[60]
اشعار سید رضی
سید رضى گذشته از مقام فقاهت و تبحرى که در تفسیر قرآن و سایر علوم دینى داشته، پیش از آنکه بیستمین بهار عمر را پشت سر بگذارد، استاد مسلّم عصر در ادبیات عرب بود و در نظم و نثر، نظیر و مانند نداشت.
وی در ده سالگى شروع به گفتن شعر کرد، قصائدى که در آن سن سروده هم اکنون در دیوانش موجود و بهتنهائى نماینده فکر مواج و قریحه سیال و ذوق خداداد او است. او و برادرش سید مرتضی هر دو از ذوق شعرى سرشارى برخوردار بودند. دیوان هر کدام چندین جلد است و شعر هر دو نیز در ردیف بهترین اشعار نغز عربى است، با این فرق که شعر سید رضى را از سید مرتضى لطیفتر و جالبتر دانستهاند.
ثعالبى و خطیب بغدادى که از دانشمندان معاصر او مىباشند، او را سرآمد شعراى دودمان ابوطالب دانستهاند، با اینکه در میان آنها ادباى نامى و شعراى سخنسنج و نکتهپرداز بسیار بودهاند. با اینکه بر اثر تشویق پادشاهان آلبویه ادباء، شعراء، دانشمندان بسیارى در آن عصر مىزیستند، معهذا هیچکس را تواناى برابرى، با نظم و نثر سیدرضى نبود!
صاحب بن عباد وزیر دانشمند و سخنگستر آلبویه که بارها بر اشعار «متنبى» شاعر زبردست عرب خورده مىگرفت، چنان شیفته اشعار سید رضى و مقام بلند ادبى او بود، که شخصى را به بغداد فرستاد تا اشعار او را استنساخ نموده براى او ببرد، در آن موقع سید رضى فقط بیست و شش سال داشت!
در بیست و نه سالگى قصیدهاى در مرثیه ابوطاهر ناصرالدوله ساخت که از بس داراى الفاظ زیبا و معانى بلند بود، استادش ابن جنى کتاب نفیسى در شرح ابیات آن نوشت و بدینگونه نبوغ و استعداد شاگرد نابغهاش را مورد ستایش قرار داد! نظیر این اقدام، از کمتر استادى نسبت به شاگردش دیده شده است.[61]
شاگردان سید رضی
سید رضی به سبک جالب و بینظیر حوزههای علمیه، در حین فراگیری و قبل از فارغ التحصیلی، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت كرد. وی در بوستان معرفتش به پرورش شاگردانی پرداخت كه خود به آنان افتخار میورزید. به طوریكه هریک از آنان مانند قمری در فلک علم و فرهنگ میدرخشند. نام برخی از آن وارستگان به قرار زیر است:
- سید عبدالله جرجانی، مشهور به ابوزید كیابكی.
- شیخ محمد حلوانی.
- شیخ جعفر دوریستی (م حدود 473 قمری).
- شیخ طوسی (م 460 قمری).
- احمد بن علی بن قدامه مشهور به ابن قدامه (م 486 قمری).
- ابوالحسن هاشمی.
- مفید نیشابوری (م 445 قمری).
- ابوبكر نیشابوری خزاعی (م حدود 480 قمری).
- قاضی ابوبكر عكبری (م 472 قمری).
10 مهیار دیلمی.[62]
فعالیت اجتماعی سید رضی
شریف رضی جوانمردی درد آشنا بود. او نیش حسادت و شماتت را بر عزلت و رهبانیت ترجیح میداد و در میدانهای خدمت، كمر همّت میبست و یک تنه مسؤولیتهای سنگین و دشوار اجتماعی را بر عهده میگرفت.
روزگار سید رضی با دورههایی از خلافت عباسیان همزمان بود و آل بویه بر عراق فرمانروایی میکردند[63] سید رضی با سیاستمداران، دولتمردان، بزرگان دین و ارکان قضا پیوندی نزدیک داشت.[64]
عضدالدوله در سال ۳۶۷ قمری پس از تسلط بر بغداد، برای کاستن از درگیری بین شیعه و سنی، ابواحمد (پدر سید رضی) و چند تن از دیگر بزرگان شیعه را در سال ۳۶۹ قمری دستگیر و آنان را به قلعه اصطخر (در فارس) فرستاد و زندانی نمود.[65] در سال ۳۷۹ قمری حاکم وقت، همه مناصب ابواحمد را به او باز گرداند، اما او بر اثر پیری، در سال ۳۸۰ قمری آنها را به فرزندش سید رضی واگذار کرد.[66] سید رضی در ۲۱ سالگی نقیب علویان در بغداد شد.[67]
سید بزرگوار در كنار كارهای بس سنگین نقابت و دیوان مظالم و …، همواره به فكر تحصیل طلاب بود؛ از اینرو در پس طرحی نو، بهمنظور بالا بردن سطح معلومات شاگردان، افتاد كه نتیجه اندیشهاش؛ ایجاد دانشگاه شبانهروزی شد كه تا آن زمان سابقه نداشت. «او با اینكه از تمكّن مالی كمبهره بود، مع الوصف وقتی دید گروهی از طالبان علم و شاگردانش پیوسته در ملازمت او هستند، خانهای تهیه كرد و آنرا بهصورت مدرسه جهت شاگردان خود درآورد و نامش را «دارالعلم» نهاد و تمامی نیازمندیهای طلاب را برای آنها فراهم كرد. سید رضی برای دارالعلم، كتابخانه و خزانهای با كلیّه وسایل و لوازم فراهم كرد».[68]
باید دانست كه تأسیس دارالعلم سید رضی، دهها سال پیش از تأسیس مدرسه نظامیه بغداد و با بودجه هنگفت دولتی از سوی خواجه نظام الملک طوسی (سال 457 قمری) صورت گرفتهاست. او تقریباً حدود هشتاد سال بعد از سید رضی به این كار اقدام ورزیده است.[69]
مناصب سید رضی
جایگاه علمی و اجتماعی جناب شریف رضی مورد اعتماد حکومت عباسی و آل بویه بود؛ بر همین اساس، موقعیتهایی به ایشان واگذار شد که عبارتند از:
- نقابت:
بعد از تغییر رویکرد عباسیان در مواجهه با علویان، نقبایى از علویان برگزیده شده و در دربار، حضور مىیافتند. فعالیت این نقیبان – به گفته ماوردى که اجزاى مختلف سیستم حکومتى عباسیان و اختیارات هریک را برمىشمارد – در جهاتى؛ مانند رفع نزاع بین علویان، ولایت بر اموال ایتام و بىسرپرستان سادات علوى، اجراى احکام شرعى در رابطه با متخلفین آنها و ساماندهى افراد بىسرپرست علوى شکل مىگرفت. قبل از سید رضى، هر شهرى، نقیبى جداگانه داشت و سید رضى، در سال 380 قمری، در 21 سالگى با حکم بهاء الدوله بویهاى این منصب مهم را عهدهدار شد. او در 16 محرم سال 403 قمری، به سرپرستى و نقابت علویان تمام قلمرو اسلامى، منصوب شد و لقب «نقیب النقبایى» بر وى اطلاق گردید.
- امارت حج:
سمت مهم دیگرى که سید رضى بدان دست یافت، منصب امیر الحاجى بود. امیر الحاج که نماینده شخص خلیفه در مراسم حج بود، باید داراى قابلیتهایى چون علم و فقاهت، شجاعت و کاردانى، شرافت و مورد احترام همگان بودن، آگاه بودن از نیازهاى حجاج قلمرو حکومتى و …، مىبود. سید رضى در 21 سالگى و به سفارش پدر و تأیید خلیفه عباسى و امیر بویهاى، این منصب را در اختیار گرفت. اگر به ترکیب مذهبى و اختلاف قومیتها در کاروانهاى حج سراسر قلمرو عباسى در قرن چهارم بنگریم، سختى کار امیر الحاج مشخص خواهد شد. وى همچنین نمایندگى علویان حرمین شریفین را نیز بهعهده گرفت. بعد از سید رضى، کسى به این سمت مهم، دست نیافت و نقابت شهرها از هم تفکیک شد.
- دیوان مظالم:
دیوان مظالم در حقیقت، بالاترین مرجع قضایى آن دوران بهشمار مىآمد و با اینکه هر شهرى، چندین قاضى و گاهى قاضىالقضات خاص خود را داشت، در مواقعى که مرافعات از کانالهاى عادى حل نمىشد، شخص خلیفه به داورى مىپرداخت. برخى از خلفا، این منصب را به اشخاصى توانمند و لایق مىسپردند. شخصیت سید رضى، خلیفه عباسى را مجاب کرد که این سمت را نیز در اختیار این عالم برجسته شیعى بگذارد.[70]
سید رضی از دیدگاه دانشمندان اهل تسنّن
سید رضی از نظر مقامات بلند علمی و فضیلتهای ارزشمند اخلاقی، خود را به مرحلهای رساند كه گوی سبقت از دیگران ربود تا بدان حدّ كه خاص و عام، دوست و دشمن و عالم و عامی به دیده احترامش مینگریستند و زبان به تعریف و تمجیدش میگشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنّت درباره عظمت همیشه درخشان سید رضی سخنان جالب توجهی دارند. كه در ذیل به پارهای از آنها اشاره میشود.
عبدالملك ثعالبی، شاعر معاصر سید رضی در كتاب تحقیقی و ادبی خویش «یتیمه الدهر» در وصف سید مینویسد: «تازه وارد ده سالگی شدهبود كه به سرودن شعر پرداخت. او امروز سرآمد شعرای عصر ما، نجیبترین سروران عراق، دارای شرافت نسب و افتخار حسب، ادبی ظاهر، فضلی باهر و خود دارای همه خوبیهاست».[71]
خطیب بغدادی در كتابش موسوم به «تاریخ بغداد» میگوید: « … رضی كتابهایی در معانی قرآن نگاشته است كه مانند آن كمتر یافت میشود».[72]
جمال الدین ابی المحاسن یوسف بن تَغری بردی اتابكی در كتاب «النجوم الزاهره فی ملوك مصر و القاهره» مینویسد: «سید رضی موسوی، عارف به لغت، احكام، فقه، نحو و شاعری فصیح بود. او همّتی عالی داشت و دیندار بود. او، پدرش و برادرش پیشوای شیعیان بودند».[73]
کتابنامه مقاله سید رضی
- قرآن کریم.
- نهج البلاغة.
- ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله؛ شرح نهج البلاغة؛ محقق: مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل؛ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، قم، 1404 ق.
- ابن خلکان، احمد بن محمد؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان؛ محقق: عباس، احسان؛ دار الفکر، چاپ اول، بیروت، بیتا.
- ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی؛ عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب؛ انصاریان، قم، 1417 ق.
- امین عاملی، سید محسن؛ اعیان الشیعة؛ دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق.
- امینی، عبد الحسین؛ الغدير في الكتاب و السنة و الأدب؛ دار الکتب الاسلامیه، قم، بیتا.
- پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).
- آقابزرگ تهرانی، محمد محسن؛ طبقات اعلام الشیعة؛ دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۳۰ ق.
- آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة؛ اسماعیلیان، قم، 1408 ق.
- جعفری، سید محمدمهدی؛ سید رضی؛ طرح نو، تهران، ۱۳۷۵ ش.
- حر عاملی، محمد بن حسن؛ أمل الآمل فی علماء جبل عامل؛ محقق: حسینی اشکوری، احمد؛ مکتبة الأندلس، چاپ اول، بغداد، بیتا.
- حلی، حسن بن یوسف؛ رجال العلامة الحلی؛ دار الذخائر، چاپ دوم، نجف اشرف، 1411 ق.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ دار الکتب العلمیه، چاپ اول، بیروت، 1417 ق.
- خوانساری، محمد باقر؛ روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات؛ محقق: اسماعیلیان، اسد الله؛ دهاقانی (اسماعیلیان)، چاپ اول، قم، 1390 ق.
- دوانی، علی؛ سید رضی مؤلف نهج البلاغه؛ بنیاد نهج البلاغه، تهران ، ۱۳۵۹ ش.
- دوانی، علی؛ مفاخر اسلام؛ انتشارات امیر کبیر، بیجا، 1363 ش.
- سایت اسلام پدیا.
- سایت اندیشه قم.
- سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
- سایت دانشنامه اسلامی.
- سایت مجمع جهانی شیعهشناسی.
- سایت مرکز تحقیقات کامپیوتر علوم اسلامی.
- سایت مرکز تخصصی شیعهشناسی.
- سایت ویکی فقه.
- سید رضی؛ محمد بن حسین،شرح نهج البلاغة؛ بحرانی، ابن میثم؛ مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۳۶۲ ش.
- سیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر؛ طبقات المفسرین العشرین؛ مکتبة وهبة، چاپ اول، قاهره، 1396 ق.
- صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک؛ الوافی بالوفیات؛ دار إحیاء التراث، بیروت، 1420 ق.
- عبدالرزاق، محی الدين؛ شخصيت ادبي سيد مرتضی؛ ترجمه: محدثي، جواد؛ اميركبير، تهران، 1373 ش.
- قزوینی، مهدی؛ کتاب المزار؛ تحقیق: قزوینی، جودت؛ دار الرافدین، بیروت، ۱۴۲۶ ق.
- قفطی، علی بن یوسف؛ إنباه الرواة علی أنباه النحاة؛ محقق: ابراهیم، محمد ابوالفضل؛ مکتبة العصریة، چاپ اول، بیروت، 1424 ق.
- قمی، عباس؛ وقايع الايام؛ صبح پيروزی، چاپ اول، قم، 1385 ش.
- مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403 ق.
- مفيد، محمّد بن محمد؛ أحكام النساء؛ كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، چاپ اول، قم، ايران، 1413 ق.
- نجاشی، احمد بن علی؛ فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)؛ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، قم، 1365ش.
[1]. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 9، ص 216.
[2]. همان.
[3].ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، محقق، عباس، احسان، ج 3، ص 313.
[4]. همان، ج 4، ص 415.
[5]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 216.
[6]. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 164.
[7]. وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 4، ص 415.
[8]. همان.
[9]. سید مرتضی در مقدمه کتاب المسائل الناصریات میگوید: «و أنا بتشييد علوم هذا الفاضل البارع (كرم الله وجهه) أحق و أولى، لأنه جدي من جهة والدتي، لأنها فاطمة بنت أبي محمد الحسن بن أحمد أبي الحسين، صاحب جيش أبيه الناصر الكبير أبي محمد الحسن بن علي بن الحسن بن علي بن عمر بن علي السجاد زين العابدين بن الحسين السبط الشهيد ابن أمير المؤمنين صلوات الله عليه، و الطاهرين من عقبه عليهم السلام و الرحمة»؛ سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص 62؛ ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، ص 32؛ برگرفته از اسلام پدیا.
[10]. اهری، سید عباس، پیرامون نهج البلاغه، ص 20؛ مفيد، محمّد بن محمد بن نعمان، أحكام النساء، ص 13؛ دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 3، ص 264.
[11]. رجال العلامة الحلی، ص 164.
[12]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمدصادق، ص 307؛ سید رضی، شرح نهج البلاغة، بحرانی، ابن میثم، ج ۱، ص ۸۹.
[13]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، ص 188.
[14]. همان.
[15]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص 398.
[16]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 188.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. طهرانی، آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، ج ۲، ص ۱۶۴.
[20]. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 164.
[21]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 188.
[22]. همان.
[23]. «والذین یقولون رَبَنَا هَبْ لَنَا مِنْ اَزْوَاجِنَا وَ ذُرِيَتِنَا قُرَةَ اَعْيُن وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَقِينَ إِمَامًا»؛ «و کسانی که میگویند: پروردگارا، به ما زنان و فرزندانی مرحمت فرما كه مايه چشم روشنی ما باشند و ما را پيشوای اهل تقوا قرار ده»؛ فرقان، 74.
[24]. جعفری، سید محمدمهدی، سید رضی، ص ۳۳.
[26]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 41.
[27]. صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، ج 2، ص 375.
[29]. آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساكن منطقه دیلمان ایران بودند كه جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی میرسد. ابوشجاع سه پسر به نامهای علی، حسن و احمد داشت كه همراه پدر در دورۀ تسلط حاكمان آل زیار بر طبرستان به خدمت آنها درآمدند و در دورۀ ضعف خلافت عباسی ادعای استقلال كرده و بغداد را تصرف كردند. آنان با نگهداشتن ظاهری از خلافت عباسی از سال 322 تا 447 قمری به حكومت بر قلمرو خلافت در سه شعبه دست یافتند؛ ر ک: سایت اسلام پدیا.
[30]. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، طبقات اعلام الشیعة، ج ۲، ص ۱۶۴.
[31]. جعفری، سید محمدمهدی، سید رضی، ص ۱۵۰.
[32]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب، ص ۲۰۰.
[33]. سیدرضی، ص ۱۵۰ و ۱۴۹.
[34]. سید رضی، محمد بن حسین، شرح نهج البلاغة، شارح: بحرانی، ابن میثم، ج ۱، ص ۸۹.
[35]. عبدالرزاق، محی الدين، شخصيت ادبي سيد مرتضی، ترجمه: محدثي، جواد، ص 61؛ اقتباس از پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).
[36]. قمی، عباس، وقايع الايام، ص 287.
[37]. قزوینی، مهدی، کتاب المزار، تحقیق: قزوینی، جودت، ص ۲۵۴.
[38]. صفدی، خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، ج 2، ص 378.
[39]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 191.
[40]. الوافی بالوفیات، ج 2، ص 378.
[41]. همان.
[42]. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الآمل فی علماء جبل عامل، ج 2، ص 265.
[43]. امینی، عبد الحسین، الغدير في الكتاب و السنة و الأدب، ج ۴، ص 205.
[44]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 41.
[46]. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص 283.
[47]. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 9، ص 217.
[48]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب، ص ۱۷۱؛ به نقل از: دوانی، علی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص ۹۳ و ۹۴.
[49]. سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص ۹۴.
[50]. همان.
[51]. همان.
[52]. قفطی، علی بن یوسف، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، محقق: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 3، ص 115؛ صفدی، خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، ج 2، ص 374.
[53]. إنباه الرواة علی أنباه النحاة، ج 3، ص 114.
[54]. سیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر، طبقات المفسرین العشرین، ص 364.
[55]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 189.
[56]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص 398.
[57]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 189.
[58]. فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص 283.
[59]. آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 24، ص 413.
[60]. مجمع جهانی شیعهشناسی؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
[61]. سایت دانشنامه اسلامی.
[62]. خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، محقق: اسماعیلیان، اسد الله، ج 6، ص 190.
[63]. جعفری، سید محمدمهدی، سید رضی، ص ۱۱.
[64]. همان، ص۲۱.
[65]. همان، ص۲۴.
[66] . همان، ص۲۲.
[67]. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، طبقات اعلام الشیعه، ج ۲، ص ۱۶۴.
[68]. دوانی، علی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص 161.
[69]. همان. ص 162.
[70]. مرکز تحقیقات کامپیوتر علوم اسلامی.
[72]. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 246.