کپی شد
سیاست متعالیه صدرائی
می دانیم که ملاصدرا بنیان گذار مکتب حکمت متعالیه در فلسفه اسلامی است. بنابر قانون وجودی صدرا، حركت از قوه به فعل، از حدوث جسمانی به سوی بقای روحانی، ناگزیر باید در تعامل با كثرات، تحقق یابد. بدون توجه به رعایت بعد بدنی وجود انسان و بدون تعاملات اجتماعی كمال حقیقی در حكمت صدرایی، امری غیر ممكن است.
ملاصدرا میگوید: “غایت هستی انسان باشنده و در حركت، معرفت الله و صعود به سوی او است. به حیثی كه لمعهای از لمعات نور پروردگار، و مستهلك در او شود و این مقصود، حاصل نمیشود، مگر در حیات دنیا؛ زیرا كه نفس در اوّل تكوّنش، ناقص و بالقوه است، و ارتقا از حال نقص به حال کمال، تمام نمیتواند بود، مگر به حركت و زمان و مادّه قابله، و وجود این اشیا از خصایص این نشئه حسیه است”.[1]
در فلسفه سیاسی صدرا، انسان با اختیار خویش میبایست با ایستادن بر لبه مرز مادی و معنوی، جنبه روحانی و جسمانی، دست به انتخاب زند. انسان، همواره میان كثرت مادی و وحدت روحانی، ناچار به ایجاد تعادل است و از میان امكانهای مادی، باید آن امكاناتی را برگزیند كه مانع از توجه به ساحت روحانی و مناقض با توجه به حضور در وحدت او نباشد. در مقام انتخاب همانند نسبت نفس و قوای متكثره نفس، انسان همواره در مقام «وحدت در كثرت» و «كثرت در وحدت» است. کامل ترین نمونه این جمع، شخص والای نبی اكرم است.[2] كه در عین توجه به كثرات (اعم از امور جسمانی و سیاسی- اجتماعی) توجه تام به مقام وحدت داشت. انسان به عنوان سالك سفر روحانی در طول حیات خود با انتخاب صحیح در میان كششهای جسمانی و كشمكشهای سیاسی- اجتماعی دائماً در حال انتخاب است.[3]
[1] . صدرالدين شيرازي، مبدأ و معاد، احمدبن محمد اردكاني، به كوشش عبدالله نوراني، ص 573-572.
[2] . ملاصدرا، تفسيرالقرآن، ج 6، ص 279-277
[3] . طوسی، سید خلیل الرحمان، فلسفه سیاسی ملاصدرا و مارتین هایدگر، فصلنامه علوم سیاسی، ش43.