searchicon

کپی شد

سفر ذو القرنین به مغرب

ذوالقرنین در اولین مسافرت خود به طرف مغرب حرکت کرد و آن‌قدر در خشکی پیش رفت تا به غروب‌گاه خورشید رسید. در آن جا احساس کرد که خورشید در چشمه یا دریایی تیره و گل آلود فرو می رود.[1] ذوالقرنین در این منطقه به طایفه ای برخورد کرد که  قرآن کریم درباره آنان می فرماید: «ما به ذوالقرنین گفتیم: ای ذوالقرنین! بَدانِ ایشان را مجازات می کنی یا روشی نیکو در مورد آنان انتخاب می نمایی».[2]

خداوند طبق این آیه کریمه به ذوالقرنین اختیار داد و فرمود: که (آنان) را یا مجازات كن، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نما.

ذوالقرنین برنامه خود را چنین بیان کرد: مردم این منطقه از جهت صلاح و فساد به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: یک عده ظالمان و فاسدان که در مقابل روند زندگی و حیات انسانی اخلال ایجاد می کنند و عده دیگر، صالحان و کسانی که در جهت مصالح حیات و زندگی بشر حرکت می کنند.

این دو گروه، با دو گونه برخورد، روبه رو خواهند شد؛ چنان که در آیات می خوانیم: «هر کس ظلم و فساد کند، او را مجازات می کنیم و خداوند نیز او را بعد از مرگ عذاب خواهد کرد».[3] «و هرکس ایمان بیاورد و رفتارهایی نیکو داشته باشد، پاداشی نیکوتر از استحقاقش خواهد داشت و ما به فرمان خود، او را به کاری آسان وا خواهیم داشت»؛[4] یعنی از امنیت، رفاه و امکانات اجتماعی این دنیا و پاداش آخرت برخوردار خواهد شد و ما نیز قوانین سهل و آسانی برایش وضع خواهیم کرد.

ذوالقرنین بعد از مجازات ستمگران آن قوم غربی و برقراری امنیت و احتمالا وضع یک سری قوانین برای مردم آن منطقه، سفر خود را به مغرب زمین پایان داد و به طرف مشرق حرکت کرد.[5]


[1]. احتمالا منظور این است که او به ساحل دریایی رسید که دیگر ماورای آن امید خشکی نمی رفت و چنین به نظرش می رسید که آفتاب در دریا غروب می کند؛ چون انتهای افق به دریا چسبیده بود.

[2]. کهف، 86.

[3]. همان، 87.

[4]. همان، 88.