searchicon

کپی شد

سفر ذو القرنین به مشرق

ذوالقرنین مسافرت دوم خود را از مناطق غربی به طرف مشرق زمین شروع کرد و تا دورترین مناطق شرقی پیش رفت و در آخرین صحرای شرقی به مردمی برخورد کرد که از جهت تمدن در سطح بسیار پایینی بودند. قرآن مجید در این رابطه می‌فرماید: «هم‌چنان به راه خود به طرف مشرق ادامه داد تا به صحرایی نزدیک محل طلوع خورشید رسید و در آن جا مشاهده کرد که خورشید بر جمعیتی طلوع می کند که در برابر تابش آن، هیچ گونه پوشش و سایبانی برایشان قرار نداده بودیم».[1]

آن مردم در صحرا و بر روی خاک زندگی می کردند و هنوز به این سطح فکری نرسیده بودند که اهمیت خانه سازی و یا چادر زدن را بفهمند، چه رسد به این که علم ساختمان سازی و خیمه زدن را بدانند یا بیاموزند.

حتی عده ای از مفسران، با برداشت از همین آیه قرآن گفته اند: این جمعیت به صورت عریان و یا با پوشش بسیار کمی زندگی می کرده اند؛ پوششی که بدن آنها را از آفتاب نمی پوشانیده است.[2]

این که ذو القرنین در این منطقه، برای رهایی آنان از این وضع سخت زندگی چه کرد، از آیات قرآن چیزی در این مورد به دست نمی آید.

اما این که گفته می شود: «دورترین مناطق شرقی»، برداشتی است که از کلمات قرآنی «مطلع الشمس»؛ محل طلوع خورشید، شده و احتمال دارد  به یکی از دو معنای زیر  باشد:

1. آن جا آخرین مناطق خشکی بوده و بعد از آن دیگر خشکی ای نبوده است و در حقیقت، منظور انتهای مشرق مناطق خشکی است.

2. منظور آخرین مناطق شرقی است که در آن جا انسان هایی وجود داشتند و بعد از آن دیگر اقوام و محل سکونتی وجود نداشته که ذو القرنین مسافرت شرقی خود را ادامه دهد.[3]