کپی شد
سرّ نابرابری شهادت زن و مرد
1. در بسیاری از حقوق و جزائیات اسلام، مرد و زن با هم تفاوت هایی دارند. مثلاً اگر مردی مرتد شود با شرایطی حكم او قتل است ولی اگر زنی مرتد شود حكم او قتل نیست یا اسلام وظایفی را بر دوش مرد قرار داده که بر عهده زن قرار نداده است، و یا وظایفی برای زنان مقرر شده است که بر مردان مقرر نشده است. دلیل این تفاوت ها، متفاوت بودن مكانیسم خلقی زن و مرد است، زیرا روحیات و اخلاق زن و مرد یك جور نیست. بر این اساس توقعی كه خداوند از زن دارد با توقعی كه از مرد دارد یكی نیست. خداوند زن را برای امری خلق كرده و مرد را برای هدف دیگری آفریده است. این دو گرچه از یك جنس اند ولی هرگز با هم مساوی نیستند. بنا بر این عدالت اقتضا می کند که وظایف و تکالیف آنان هم یکسان نباشد، چرا که اگر یکسان باشد خلاف عدالت پروردگار است.
2. از نظر اسلام بحث ادای شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز به منزلۀ یک امتیاز نیست، بلکه یک وظیفه و تکلیف و مسئوولیت است. یعنی برای این كه حقوق دیگران پایمال نگردد، اسلام این وظیفه را بر عهدۀ انسان هایی که از موارد اختلاف بین افراد اطلاع دقیق دارند، قرار داده است تا در حضور قاضی واقعیت را بیان کنند و به آن شهادت بدهند. به همین جهت قرآن كتمان شهادت را حرام اعلام نموده است.[1]
پس اگر شهادت کسی در دادگاه پذیرفته نشود، یا كمتر پذیرفته شود، گویای سهلتر بودن تكلیف و مسئوولیت او است، نه تضییع حق وی.
3. مسلما تکلیف ادای شهادت با خلقت و روحیات و نقش مرد و زن، ارتباط مستقیم دارد گرچه ربطی به نقص یكی و كمال دیگری ندارد. زیرا در بعضی موارد كه شهادت مربوط به مسائل خاص زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون اساسا مرد در آن موارد نمی تواند شاهد باشد. همانطوری که زنان را از شهادت در برخی امور دیگر معاف دانسته و آن را در انحصار مردان قرار داده، و در برخی امور شهادت دو زن را برابر با شهادت یك مرد قرار داده و پذیرفته است.
همه این قوانین بر پایه حكمت و هماهنگی بین نظام تشریع[2] با نظام تكوینی[3] بنا نهاده شده است . و البته نظام تشریع، اگر برگرفته، منطبق و هماهنگ با نظام تكوینی نباشد، فاقد ارزش است. ارزش و توانمندی نظام تشریع به میزان انطباق آن با ظرفیتهای وجودی موجود در نظام تكوینی است.
توضیح این که:
در نظام تكوین بین زن و مرد از چند جهت تفاوتهای زیادی وجود دارد:
1. از جهت اعضا و جوارح: دو جنس زن و مرد در تمامی اعضا و جوارح با یكدیگر اختلاف دارند، چه اعضا و جوارحی كه به عضو جنسی و تولید مثل مربوط است و چه غیر آن. رویش مو در بدن زن و مرد، چربی زیر پوست، بافتها، ظرافت و ضخامت پوست، شكل و وزن حجمی استخوانها، مقدار مواد آلی و كانی در استخوانها، درشتی عضلات، زور بازو، شكل هندسی و حجم و وزن مغز، وزن قلب، ضربان نبض، فشار خون، حرارت بدن، میزان و تعداد تنفس در دقیقه، قد، وزن، ارتعاشات صوتی، ترشحات بدن، میزان گلبولهای سفید و قرمز در خون، گنجایش و حجم ریه، و الگوی رشد جسمانی در آغاز از دو جنس نرینه و مادینه. خلاصه این كه همه چیز در زن و مرد حتی در یك تار مو متفاوت است.[4]
2. از نظر احساسات، عواطف، تمایلات و اخلاق: طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالی، رفتار عاطفی و حمایت كننده، از ویژگیهای زنانه است. در برابر این امور، پرخاشگری، استقلال، رقابت، سلطه و حاكمیت را از ویژگیهای مردان بر شمردهاند.[5]
وقتی كه در حوزه تكوین این ویژگیها وجود دارد، در حوزه تشریع برای محكم كاری (به ویژه در اموری كه مربوط به حقّ النّاس است) میبایست چارهای اندیشیده شود، تا حقوق مردم در شهادتها ضایع نگردد. در این جا سه صورت متصوّر است:
الف. به جهت غلبه عاطفه، عفت و هیجانات در زنان كه زمینه ساز فراموشی در برخی امور هیجانی است و هم چنین به این جهت كه گفته شده زنان زودتر به حالت اطمینان در یك مسئله دست مییابند و زود باورند و راحتتر تحت تأثیر قرار میگیرند، بگوییم شهادت زنان فاقد ارزش است، تا حقوق از طریق شهادت زنان تضییع نگردد.
این سخن ممكن است از جهت دیگر موجب تضییع حقوق دیگران شود و آن شهادت در مواردی است كه آگاهی و اطلاع از آن در انحصار زنان است.
ب. بگوییم در تمام موارد شهادت زنان همانند شهادت مردان است و به همان اندازه اعتبار دارد. این سخن موجب میشود كه به جهت موارد مذكور از اعتبار قضا كاسته شود و به نوعی حقوق مردم تضییع گردد.
ج. راه حل معتدل: خداوندی كه انسانها را آفرید و به همه اسرار نهفته آگاه است، فرموده در اموری كه مربوط به حقوق مردم است (حق النّاس، نه حقّ اللَّه) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده شود، لیكن به جهت محكم كاری دو شاهد زن در اموری كه یك شاهد مرد لازم است، یا چهار شاهد زن در اموری كه دو شاهد مرد لازم است، با شرایطی، ارزش و اعتبار دارد.
این راه حل و نظریه سوم که عین عدل و منطبق با نظام تكوین است،مورد قبول اسلام واقع شده است.
[1] بقره، 283.
[2] نظام تشریع، یعنی قوانینی كه به حوزه فعالیتهای اختیاری بشر مربوط است.
[3] نظام تكوینی، یعنی قوانین، وظایف و مسئوولیت هایی كه از سوی خلقت بر آدمی فرمانروایی میكند و ربطی به حوزه اختیاری بشر ندارد. در این حوزه برای هر یك از دو جنس نرینه و مادینه وظیفه خاص و هماهنگ با امكاناتی كه دارند، در نظر گرفته شده است، به گونهای كه انكار آن از هیچ فردی پذیرفتنی نیست.
[4] پاك نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبران، ج 19، ص 280 – 293.
[5] روانشناسی رشد، ج اوّل، ص 330، از انتشارات سمت.