Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

سرنوشت خیبر بعد از پیروزی

مردان الهى و جوان‌مردان بزرگ جهان، به هنگام فتح و پیروزى، با دشمن ناتوان و رنجور، با کمال لطف و محبت معامله مى نمایند. اغماض و گذشت آنان بر سر دشمن، سایه مى افکند و از لحظه اى که دشمن تسلیم مى شود، از در عطوفت وارد شده و حسّ انتقام جوئى و کینه توزى را کنار مى گذارند.

پیشواى بزرگ مسلمانان پس از فتح خیبر، بال‌هاى عطوفت خود را بر سر مردم خیبر گشود، (مردمى که با صرف هزینه هاى زیاد، اعراب بت پرست را بر ضد او و اصحاب و دینش شورانیده و مدینه را مورد تهاجم و در آستانه سقوط قرار داده بودند) و تقاضاى یهودیان خیبر را، مبنى بر این‌که آنان در سرزمین خیبر سکنى گزینند، و اراضى و نخل هاى خیبر در اختیار آنها باشد و نیمى از درآمد را به مسلمانان بپردازند، پذیرفت.[1]  حتى به نقل ابن هشام،[2] مطلب یاد شده را خود پیامبر (ص) پیشنهاد کرد، و دست یهود را در امور کشاورزى و غرس نهال و پرورش درختان باز گذارد. پیامبر (ص) مى توانست خون همه آنها را بریزد و یا آنان را از سرزمین خیبر براند، و یا مجبورشان سازد که آئین اسلام را بپذیرند، امّا بر خلاف پندار خاورشناسان، که تصور مى کنند؛ آیین اسلام، آیین زور و شمشیر است، و مسلمانان به زور سر نیزه ملل مغلوب را وادار کردند که آیین اسلام را بپذیرند، هرگز چنین کارى نکرد، بلکه آنان را در اقامه شعائر دینى خود و اصول و فروع مذهب خویش آزاد گذاشت.

نبرد پیامبر (ص) با یهود خیبر از این نظر بود که؛ خیبر و ساکنان آن، کانون خطرى براى اسلام و آیین توحید بودند، و پیوسته با مشرکان در براندازى حکومت نوبنیاد اسلام همکارى مى کردند؛ از این روى، پیامبر (ص) ناچار بود با آنها نبرد کند و همه آنها را خلع سلاح نماید، تا تحت نظر حکومت اسلامى، با کمال آزادى به امور کشاورزى و اقامه شعائر مذهبى خود بپردازند. در غیر این صورت، زندگى براى مسلمانان مشکل بود، و پیشرفت آیین اسلام متوقف مى گردید.

فلسفه گرفتن جزیه  از یهودیان این بود که آنان از امنیت حکومت اسلامى بهره مند بودند و حفظ جان و مال آنها بر مسلمانان لازم بود. و طبق محاسبات دقیق، مقدار موظفى‌های مالی‌ای که هر مسلمان نسبت به حکومت اسلامى داشت، بیشتر از جزیه اى بود که دولت اسلام از ملت هاى یهود و نصارى مى گرفت. مسلمانان باید خمس و زکات بدهند و گاهى از اصل اموال خود نیازمندی‌هاى دولت اسلامى را برطرف سازند و در برابر آن یهود و مسیحیانى که زیر لواى اسلام  زندگى مى کنند، و از حقوق فردى و اجتماعى بهره مند مى شوند، باید در برابر این حقوق مانند سائر مسلمانان مبلغى تحت عنوان جزیه بپردازند، و حساب «جزیه‏» اسلامى از «باج گرفتن‏» جدا است.

نماینده اى که هر سال از طرف پیامبر براى ارزیابى محصول خیبر و تنصیف آن معین مى شد، فردى ارزنده و دادگر بود، که عدالت و دادگسترى او مورد اعجاب یهود قرار مى گرفت. این شخص، «عبد الله بن رواحه‏» بود که بعدها در جنگ «موته‏» کشته شد. او سهمیه مسلمانان را از محصول خیبر تخمین مى زد. و گاهى یهود تصور مى کردند که او در حدس خود اشتباه کرده و زیاد تخمین زده است. او در پاسخ آنها مى گفت: من حاضرم قیمت تعیین شده را به شما بپردازم، و باقیمانده، مال مسلمانان باشد.

یهود در برابر این دادگرى مى گفتند: در سایه این گونه عدل و داد، آسمان ها و زمین استوار گردیده است.[3]

در اثناء گردآورى غنائم جنگ، قطعه اى از تورات به دست مسلمانان افتاد. یهودیان از پیامبر (ص) درخواست نمودند که آن قطعه را به خود آنها بازگرداند. پیامبر (ص) به مسئول بیت المال دستور داد که آن را ردّ کند.



[1]. ابن هشام، ابو محمد، سيره ابن هشام، ج 1، ص 337.

[2]. همان، ج 1، ص 356.

[3]. همان، ج 2، ص 354، «بهذا قامت السموات و الارض».