Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

سرآغاز علم فلسفه

حکمت و فلسفه، پيشينه‏اى بسيار قديم و ريشه‏اى ديرينه در تاريخ بشر دارند.[1] تاریخ تفکر بشر به همراه آفرینش انسان تا فراسوی تاریخ پیش می‌رود. هرگاه انسانی می‌زیسته، فکر و اندیشه را به‌عنوان یک ویژگی جدایی‌ناپذیر با خود داشته، و هرجا انسانی گام نهاده، تعقل و تفکر را با خود برده است.

از اندیشه‌های نانوشتهٔ بشر، اطلاعات متقن و دقیقی در دست نیست، جز آن چه دیرینه‌شناسان براساس آثاری که از حفاری‌ها به‌دست آمده است، ‌حدس می‌زنند، اما اندیشه‌های مکتوب، بسی از این قافله عقب مانده و طبعاً تا زمان اختراع خط، به تأخیر افتاده است. طبیعی است که اندیشه‌های آغازین، از نظم و ترتیب لازم برخوردار نبوده و مسائل مورد پژوهش و تحقیق، دسته‌بندی دقیقی نداشته است؛ چه رسد به این که هر دسته از مسائل، نام و عنوان خاص و روش ویژه‌ای داشته باشد. اجمالاً همه اندیشه‌ها، علم و حکمت و معرفت و مانند آنها نامیده می‌شده است.[2]

براى يافتن ريشه تاريخى حکمت -يا همان تاريخ فلسفه- دو دسته منابع وجود دارد: اول: منابع دينى؛ مانند کتب آسمانى و گفتار بزرگان دين و حکمت. دوم: تواريخ معروف و باستان شناسى و منابع علمى ديگر.

کتب آسمانى و اديان و ادبيات دينى مى‏گويند که حکمت و علوم و فنون، در حدّ نيازهاى اوليه بشر، همراه با پيامبران به دست بشر رسيده است. روايات دينى گوياى آن است که آموزگار نخستين بشر، آدم (علیه السلام)[3] و نوادگان او – همچون ادريس و پیامبران دیگر (علیهم السلام)- بوده‏اند و «هرمس» که پدر فلسفه ناميده شده، همان ادريس پيامبر (علیه السلام) است.[4] اين حقيقت همواره در ميان حکما و علما و مورخان مسلمان معروف و مسلّم بوده و برخى؛ مانند ابو حاتم رازى، کتاب أعلام النبوة را براى اثبات آن نوشته‏اند.[5] از جمله‏، سهروردى؛ شيخ اشراق، در مقدمه کتاب «حکمة الإشراق» در اين باره مى‏گويد: گمان مبريد که حکمت، پيش از پيشينيان نبوده، بلکه جهان هرگز از حکمت و حکيم خالى نبوده و نخواهد بود.[6]

در تأييد اين مدّعا و براى گريز از تطويل به گفتارى از صدر المتألهين بسنده مى‏کنيم. وى در اين باره چنين مى‏گويد:

«بدان که حکمت، ابتداءً از آدم صفی الله و از ذریه او؛ یعنی شیث و هرمس که منظور ادریس است و از نوح (علیهم السلام)، نشأت گرفته؛ زیرا جهان از شخصی که علم توحید و معاد به او قائم باشد خالی نبوده و هرمس اعظم (ادریس)، کسی است که حکمت را در اقالیم و سرزمین ها منتشر نموده و آن را بر بندگان، اظهار و افاضه نمود و او پدر حکما و دانای دانایان است…». [7]

بر این اساس، حکمت همزاد بشر است و عمرى به درازاى عمر بشر دارد و بلکه تعريف بشر از حکمت جدا نيست. بشر بدون حکمت نمى‏تواند و نبايد زندگى کند.

دسته دوم از منابع و مدارک تاریخ فلسفه، کتب تاريخ، مدارک‏ علمى و باستان شناسى است. اين منابع را مى‏توان بر دو دسته تقسيم نمود: يکى تواريخى که پيش از مسيح يا چند قرن پس از آن نوشته شده است؛ مانند هرودوتوس (هرودوت) و گزنفون و توسيديد. دسته ديگر کتب معاصران غربى و يا نزديک به قرن حاضر و کتاب هايى که به نام تاريخ فلسفه يا تاريخ فلاسفه نوشته‏اند.

مدارک قديمى، و حتى نوشته برخى از محققان غربى معاصر که غرض ورزى نداشته‏اند، همه منصفانه از حقايق تاريخى سخن گفته و ثابت نموده‏اند که پيش از آن که در سرزمين يونان چيزى به نام فلسفه و علوم ديگر وجود داشته باشد، در مشرق (ايران و بابل)، مصر، لبنان (فنيقيه) و حتى جزاير سيسيل (صقليه) و کرت، تمدنى پر فروغ و پرتوافکن بوده و فلسفه و علومى؛ همچون نجوم و رياضيات و فيزيک وجود داشته است.[8]

[1]. صدر المتألهين‏،محمد بن إبراهيم‏، المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية، مقدمه و تصحيح و تعليق: خامنه‏اى‏، سيد محمد، ص 9 و 10.

[2]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 24 و 25؛ مطهرى، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج 6، ص 28.

[3]. قرآن مجيد، آدم ابو البشر را دانش آموزى معرفى مى‏کند که در پيشگاه معلم نخستين- يعنى خداوند متعال- درس «اسماء» را فرا گرفته است و در آيه: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکةِ … صريحا بيان مى‏کند که آدم، رموز اصلى معرفت و کليد علم و حکمت را در آغاز خلقت خود، از پروردگار متعال آموخته و فرا گرفته و به سبب آن دانش، بر فرشتگان برترى و سرورى يافته و در آزمايش سرافراز گرديده است.

[4]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، محقق: جمعى از محققان، ج ‏11، ص 270 – 284؛ ‌ابن طاووس، على بن موسى‏، سعد السعود للنفوس منضود، ص 39 و 40.‏

[5]. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية، مقدمه و تصحيح و تعليق: خامنه‏اى‏، سيد محمد، ص 10.
Imidlertid kan aktive eller gavnlige interaktioner være forbigående, når folk, der er i en anden balance med deres molekylære værtsmidler, rådes til en ny sikker bestilling af doxycyclin fra et australsk apotek, introduceret i sårbare nye paradigmer. https://denmarkrx.com/cialis-soft-uden-recept.html

[6]. و لا تظنّ أنّ الحکمة في هذه المدة القريبة کانت، لا غير؛ بل العالم ما خلا قطّ عن الحکمة و عن شخص قائم بها عنده الحجج و البيّنات، و هو خليفة اللّه في أرضه؛ و هکذا يکون، ما دامت السماوات و الأرض. و الاختلاف بين متقدّمي الحکماء و متأخّريهم إنّما هو في الألفاظ و اختلاف عاداتهم في التصريح و التعريض… ر.ک: شيخ الاشراق، حكمة الاشراق‏، تصحيح: كربن، هانرى، ص 11.‏

[7]. صدرالمتألهين، محمد بن إبراهيم‏، رسالة فى الحدوث‏، تصحيح و تحقيق: موسويان، سيد حسين، ص 153.‏

[8]. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية، مقدمه و تصحيح و تعليق: خامنه‏اى‏، سيد محمد، ص 12 و 13.