کپی شد
سخنان و مواعظ امام علی النقی الهادی (علیه السلام)
امیر مؤمنان (ع) دربارۀ فصاحت و بلاغت خود و دیگر امامان (ع) می فرماید:
«همانا ما امیران سخنیم، درخت سخن در ما ریشه دوانده، و شاخههاى آن بر ما سایه افکنده است».[1] سخنان نورانى هر یک از پیشوایان معصوم (ع) راهگشاى زندگى و کلید کامیابى و بهروزى است و آشنایى با این سخنان و به کار بستن آنها مىتواند مایه رشد و تکامل حقیقى انسان گردد. امام رضا (ع) می فرماید: «اگر مردم زیبایی های سخنان ما را بدانند، بىگمان از ما پیروى مىکنند».[2]
از امام هادى (ع) مجموعه اى از کلمات وزین نقل شده است که از زیباترین جلوه هاى اندیشه اسلامى به شمار مى رود. این کلمات قصار به مسائل گوناگون اعتقادی، تربیتى، اخلاقى و روانى پرداخته و به عنوان میراثى گرانقدر به دست ما رسیده است که به بخشى از آنها اشاره مى شود:
1. هر کس از خدا بترسد، از او بترسند، و چون خدا را فرمان برد، از او فرمان برند، و هر کس که از خالق اطاعت کند، دیگر هیچ باکى از غضب و خشم مخلوق نداشته باشد، و هر کس که خدا را به خشم آرد، مسلّماً بداند که دچار خشم مخلوقین خواهد گردید.[3]
2. خداوند متعال، نه وصف گردد و نه تعریف، جز بدان چه خود، خویش را وصف نموده، و چگونه وصف شود آن خدایى که حواسّ از درکش ناتوان، و تصوّرات از دستیابی اش درمانده، و افکار از محدود ساختنش عاجز است و در دیده نگنجد، آن خدایى که نزدیکى او دورى است و دوری اش نزدیکى، او خود، کیفیت را آفریده بى آن که گویند او چگونه است، و مکان را خود، پدید آورده بى آن که گویند کجا است، و ساحتش برکنار از کیفیت و مکان است، او یکتا و یگانه است، عظمت و جلالش با شکوه، و نام هایش پاک و منزّه است.[4]
3. حسن بن مسعود می گوید: خدمت امام هادى (ع) رسیدم در حالى که انگشتم خراش خورده و شانهام در اثر برخورد با راکبى صدمه دیده بود، و نیز در اثر ورود به ازدحام مردم برخى از لباس هایم پاره شده بود، گفتم: اى روز، خدا مرا از شرّ تو نجات دهد، چقدر تو شوم بودى! پس آن حضرت (ع) به من فرمود: اى حسن، تو هم با این که با ما آمد و شد دارى، گناهت را به گردن بىگناهان مىاندازى؟! حسن گفت: [با شنیدن این سخن] حواسم جمع شد و عقلم باز آمد و به خطایم پى بردم، عرض کردم: مولاى من! از خدا آمرزش مىطلبم، امام فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند که چون جزاى کردار خود را مىبینید، آنها را شوم پنداشته و بد مىگویید؟! حسن گفت: اى فرزند رسول خدا (ص) تا آخر عمر استغفار خواهم کرد، آیا آن توبهام به حساب مىآید؟ فرمود: به خدا سوگند آن (بدگویی ها)، شما را سودى نبخشد، بلکه خداوند شما را به مذمّت کردن بىگناهان مجازات مىکند. اى حسن، مگر نمی دانى آن کس که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند تنها خدا است؟ گفتم: این گونه است مولاى من، فرمود: دیگر تکرار مکن، و براى روزها هیچ تأثیرى در فرمان و حکم خدا قائل مشو! حسن گفت: به روى چشم، آقاى من.[5]
4. هر کس خود را از مکر و مؤاخذه سخت خدا ایمن بداند، مغرور گشته، تا آنجا که قضا و حکم حتمى خدا بر او جارى شود؛ (مرگ گریبانش را بگیرد)، و هر کس که پروردگارش را بشناسد و به او آگاه باشد، مصیبت دنیا برایش سبک شود، هر چند با قیچى بریده شود و با ارّه قطعه قطعه گردد.[6]
5. داود صرمى می گوید: آقایم (امام هادى) (ع) مطالبى ضرورى را به من فرمود، سپس به من گفت: بگو ببینم آنها را چگونه مىگویى؟ من آن گونه که فرموده بود به خاطر نداشتم، پس آن حضرت (ع) قلم به مرکب دان فرو برد و نوشت: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، به خواست خدا آن را به خاطر خواهم آورد، و هر کارى به دست خدا است»، من [با دیدن این صحنه] خندیدم، فرمود: تو را چه شد؟ گفتم: خیر است، فرمود: به من بگو، گفتم: قربانت گردم، به یاد حدیثى افتادم که یکى از اصحاب از جدّ شما حضرت رضا (ع) برایم نقل کرده بود، آن حضرت هر گاه دستور به کارى مىداد، مىنوشت: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، به خواست خدا آن را به خاطر خواهم آورد»، بدین خاطر لبخند زدم، آنگاه امام هادى (ع) به من فرمود: «اى داود، اگر بگویم ترککننده «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» همچون تارک نماز است، در گفتهام صادق و راستگو هستم».[7]
6. هر كه خود را سبک شمارد و قدر خویش نداند، از شرّ او در امان مباش.[8]
7. سید بن طاوس در «فلاح السائل» از امام هادى (ع) روایت می کند که آن حضرت فرمود: «ما أهل بیت (ع) موقع خوابیدن ده چیز را رعایت می کنیم: طهارت داشتن، صورت بر کف دست راست نهادن، سى و سه مرتبه «سبحان اللَّه»، سى و سه مرتبه «الحمد للَّه» و سى و چهار مرتبه «اللَّه اکبر» گفتن، صورت رو به قبله کردن، فاتحة الکتاب، آیة الکرسى، و آیه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» را تا آخر خواندن، پس هر کس به آنها عمل کند بهرۀ خود را از شب گرفته است».[9]
[1]. سید رضی، نهج البلاغة، دشتى، محمد، خ 233، ص 471، مشهور، چاپ اول، قم، 1379ش.
[2]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج1، ص 307، نشر جهان، چاپ اول، تهران، 1378 ق، «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا».
[3]. حرانى، حسن بن شعبه، تحف العقول، جعفرى، بهراد، ص 455، اسلاميه، چاپ اول، تهران، 1380 ش.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 455 و456.
[6]. همان، ص 456.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 457.
[9]. سید بن طاووس (ره) در ذیل این روایت می فرماید: «حديث فوق به همين صورت به دست ما آمده كه راوى ابتدا ده خصلت را ذكر نموده، ولى در تفصيل، نه خصلت را بر شمرده است. گويا در اجمال و يا تفصيل سهو نموده است و ظاهرا اشتباه در تفصيل است؛ زيرا اعمال ائمّه (ع) در وقت خوابيدن، همان گونه كه روايت نموديم، بيشتر از نه خصلت است، و شايد سهو كرده و قرائت سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و إِنَّا أَنْزَلْناهُ را ذكر ننموده است»، ر.ک: سید بن طاوس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 280، بوستان كتاب، چاپ اول، قم، بی تا.