Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

سجایای اخلاقی شیخ مرتضی انصاری

شیخ دارای همت بلند، اخلاقی نیکو، زهد و تقوای بی‌نظیر، استادی بی‌بدیل، پدری مهربان، فرزندی وظیفه‌شناس و مربی دلسوز بود.

شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی، همت بلند و زهد در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود. ارتباط شیخ انصاری با سید علی شوشتری عارف و استاد بزرگ اخلاق و استفاده معنوی از او به حدی است که درباره‌اش نوشته‌اند: لم یکن یفارقه فی سفر و لا حضر؛ «جناب شیخ در سفر و حضر از مرحوم سیّد جدا نمی‌شد.» از ملا حسینقلی همدانی نقل شده‌است که سید علی شوشتری در درس شیخ انصاری حضور داشت و شیخ انصاری هر هفته در روز و ساعت خاصی به خانه شوشتری می‌رفت و از مواعظ او استفاده می‌کرد.[1]

میرزا حبیب الله رشتی گفته است : شیخ سه چیز ممتاز داشت، علم، ریاست، تقوا، ریاست را به میرزا محمد حسین شیرازی ، علم را به من و تقوا را با خود به قبر برد.

  1. عزت نفس

شیخ منصور انصاری برادر شیخ در زمان مرجعیت عامه وی، به قصد زیارت راهی مشهد مقدس شد. هنگام حرکت، شیخ انصاری به او گفت: «در این سفر، خواه ناخواه میان تو و شاه و امیران دولت ایران ملاقاتی روی خواهد داد، عزت نفست را از دست مده و از آن‌ها پولی قبول مکن و بدین‌وسیله خود را بنده آنان نساز! وگرنه اگر چیزی از ایشان پذیرفتی، دیگر پیش من نیا و در بازگشت از مشهد، در دزفول بمان».[2]

  1. پرهیز از ریاست

آیت الله‌ العظمی موسی زنجانی می‌فرماید: «با وجود اینکه بسیاری از خواص، شیخ را بر صاحب جواهر مقدم می‌دانسته‌اند، ولی هرچه سراغ شیخ می‌روند که رساله بنویسد، او می‌گوید: صاحب جواهر هست و به خود اجازه نمی‌دهد که در مقابل وی، موجودیتی برای خود قایل شود و رساله بدهد. این مطلب هم بر عقل و هم بر تقوای فوق‌العاده ایشان دلالت دارد».[3]

  1. فروتنی

با توجه به بزرگی شیخ انصاری در دانش و تقوا، بارها پیش می‌آمد که وقتی مسأله‌ای از وی می‌پرسیدند، اگر نمی‌دانست، چند بار «نمی‌دانم» را تکرار می‌کرد تا شاگردانش نیز از وی یاد بگیرند که اگر چیزی را نمی‌دانند، از گفتن «نمی‌دانم» اکراه نداشته باشند.[4]

مطهری نویسنده و مجتهد شیعی (۱۲۹۸- ۱۳۵۸شمسی) در باره شیخ انصاری و جایگاه علمی و تقوایی‌اش می‌گوید: شیخ انصاری از علمای بزرگ است که هم از نظر علمی- که در دو فن فقه و اصول‏ واقعاً از علمای محقّق و طراز اول است- و هم از نظر تقوا…گاهی که از او یک مسئله‌ شرعی می‌پرسیدند، با این‌که مجتهد بود، یادش نبود. هروقت که یادش نبود، بلند می‌گفت: نمی‌دانم، تا شنونده و شاگردان بفهمند که اعتراف به ندانستن ننگ نیست. چیزی را که از او می‌پرسیدند، اگر می‌دانست برای طرف آرام می‌گفت، همین قدر که او خودش بفهمد، و اگر نمی‏‌دانست بلند می‌گفت: ندانم، ندانم، ندانم.[5]

  1. مبارزه با نفس

آقا میرزا محمدتقی اردوبادی از مظفرالدین شاه قاجار و او نیز از عالمی نقل می‌کند: «وقتی در نجف اشرف، محضر شیخ انصاری حاضر می‌شدم، شبی در عالم رؤیا، شیطان را دیدم که چند ریسمان در دست داشت، پرسیدم: اینها را برای چه به دست گرفته‌ای؟ گفت: اینها را به مردم می‌بندم و به سمت خود می‌کشم. در روز گذشته یکی از این‌ها را به گردن شیخ مرتضی انصاری‌ انداختم و از اتاقش تا بیرون کوچه کشیدم، ولی در میان کوچه از قید رها شد و برگشت. وقتی بیدار شدم، خواب خود را نزد شیخ عرض کردم، شیخ فرمود: شیطان راست گفته است. او دیروز می‌خواست به لطایف‌الحیل مرا گول بزند؛ زیرا چیزی در خانه لازم شده بود و من پولی نداشتم، با خود گفتم: یک قِران از سهم امام را که نزد من بی‌مصرف مانده است، به عنوان قرض بر می‌دارم و سپس ادا می‌کنم، وقتی آن پول را برداشتم و به کوچه آمدم، پشیمان شدم و آن را به جای اوّلش برگرداندم.»[6]

  1. ترس از روز جزا

روزی مادر شیخ با اعتراض به او گفت: «با این همه وجوهی که شیعیان نزد شما می‌آورند، چرا برادرت منصور را کم‌تر رعایت می‌کنی و به او مخارج کافی نمی‌دهی؟» شیخ در این هنگام، بی‌درنگ کلید اتاقی که وجوه شرعی را در آن گذاشته بود، به او داد و گفت: «هر قدر صلاح می‌دانی به فرزندت بده، ولی در قیامت هم خودت جواب گو باش».

آن زن صالحه چون خود را در مقابل کاری بزرگ دید، از این کار خودداری ورزید و گفت: «هیچ‌گاه برای رفاه چند روزه فرزندم، خود را در قیامت گرفتار نخواهم کرد».[7]

  1. توجه به اهل علم

شیخ اعظم انصاری؛ برای آن‌که به اهل علم و محصلین شهرستان‌ها توجه بیش‌تری کند و آن‌ها را به حضورشان در شهرستان‌ها تشویق نماید، اجازه نقل سهم امام (علیه‌السّلام) را تجویز نمی‌کرد و مخصوصاً سفارش می‌نمود تا آن را در همان شهر به مصرف محصلین علوم دینی برسانند.[8]

  1. برپایی مجلس روضه‌خوانی

یکی از عادت‌های زیبای شیخ که نشان از محبت ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) می‌باشد، مجلس روضه‌ای بود که هر شب جمعه در منزل خود برگزار می‌گرد و در آخر مجلس به چند نفر عاجز و فقیر اطعام می‌داد.[9]

 

[1]. شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۱، ص ۵۰۱.

[2]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص ۳۹۹.

[3]. شبیری زنجانی، سید موسی، ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶.

[4]. موسوی، سید عبدالرضا، دریای فقاهت، ص ۴۷.

[5]. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۳۳۲؛ ویکی شیعه.

[6]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴.

[7]. سیمای فرزانگان، ص ۴۲۷.

[8]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۳.

[9]. انصاری، مرتضی، زندگی و شخصیت انصاری، ص ۱۰۶.