کپی شد
سبب زندانی شدن و شهادت امام کاظم (علیه السلام)
با توجه به این که خلفا نوعاً از یک طرف به جایگاه غصبی خودشان آگاه بوده و از طرفی نیز می دانستند چه کسانی صاحبان واقعی امر خلافت هستند؛ از این رو برای حفظ جایگاه و موقعیتشان، امامان معصوم را که رقیب خود می دانستند تحت نظر داشته و گاهی نیز در زندان افکنده و در نهایت به شهادت می رساندند و در این رابطه بهانه هایی نیز پیدا می کردند که در مورد شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) به دو مورد اشاره میکنیم.
الف) هارون الرشيد از حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) خواست كه حدود فدک را شرح دهد، به اين هدف كه آن را به امام (ع) پس بدهد، امام از بيان حدود فدک ابا كرد تا آن كه هارون الرشيد اصرار نمود فرمود: اگر حدود آن را بگويم به صاحبش ردّ نمىكنى. هارون گفت: «بحقّ جدّك الّا فعلت».
امام فرمود: حدّ اول آن عريش مصر و حدّ دوم دومة الجندل و حدّ سوم تيما (سيف البحر) و حدّ چهارم كوههاى احد از مدينه.
خليفه عباسى با تعجب گفت: همه اينها؟! فرمود: آرى همه اينها، زيرا همه از زمين هائى است كه رسول خدا اسب و شتر بر آن نرانده است مهدى گفت: مقدار زيادى است و در باره آن تأمل مىكنم.
طبق نقل ابن شهرآشوب، هارون رنگش دگرگون شد و دستور داد امام كاظم (علیه السلام) را زندانى كنند، حضرت فرمود: مىدانستم كه اگر حدود فدک را بگويم مرا خواهد كشت.[1]
ب) … محمّد بن اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (علیه السلام)(پسر برادر امام کاظم(علیه السلام)) به عراق به طرف در خانه هارون رفت با همان لباسهاى سفر قبل از آن كه در محلى فرود آيد اجازه ورود خواست. گفت: بگو محمّد بن اسماعيل بن جعفر بر در خانه اجازه مي خواهد. دربان گفت: برو اول لباس هاى سفرت را تغيير بده بيا تا بدون اجازه ترا وارد كنم حالا امير المؤمنين خوابيده است گفت: به امير المؤمنين خواهم گفت كه من آمدم ولى تو اجازه ندادى.
دربان پيش هارون رفت و جريان را گفت. هارون اجازه ورود داد محمّد وارد شد به محض ورود گفت يا امير المؤمنين دو خليفه در روى زمين وجود دارد موسى بن جعفر در مدينه هست كه برايش خراج مىآورند و تو در عراق خراج میگيرى هارون گفت: ترا به خدا قسم راست میگوئى.
گفت: به خدا راست ميگويم دستور داد صد هزار درهم به او بدهند همين كه پول ها را دريافت كرد همان شب دردى بر او مستولى گشت كه نيمه شب از دنيا رفت مال را دو مرتبه به بيت المال برگرداندند.[2]
رشيد در همان سال به حجّ رفت، و چون وارد مدينه شد موسى بن جعفر (علیهما السلام) را دستگير كرد، و در هودجى نشانده او را به بغداد آورد، در نزد سندى بن شاهک زندانى كرد. در اين وقت رشيد در رقّه بود، و از آنجا فرمان قتل آنحضرت را صادر كرد، و موسى بن جعفر (علیهما السلام) پنهانى به قتل رسيد.[3]
[1]. سيد بن طاووس حسنى، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ترجمه الهامى، داوود، ص، 408.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 48، ص 239.
[3]. ابن الطقطقى، محمد بن على بن طباطبا، تاریخ فخری،ترجمه، گلپايگانى محمد وحيد، ص، 268.