کپی شد
زید النار از نگاه امام رضا (علیه السلام)
اساس و محور اصلی رفتارهای فردی و اجتماعی امامان معصوم (علیهم السلام) را خدا و خشنودی او تشکیل داده و میدهد؛ از این رو، تمام ارتباطها و برخوردهای ایشان، بر این مبنای استوار، تنظیم و پیریزی میشد.
آن بزرگواران در امور شخصی خود، بزرگترین گذشتها و عالیترین ایثارها را نسبت به دیگران داشتند، امّا در جایی که پای مکتب در میان بود، کوچکترین اغماض و انعطافی از خود نشان نمیدادند؛ هر چند فرد مخالف از بستگان نزدیک آنان باشد. امام رضا (علیه السلام) که یکی از امامان معصوم هستند، وقتی در یکی از بستگان خود، خلاف و انحرافی در مسائل اعتقادی یا سیاسی میدیدند، تذکر میدادند، انتقاد میکردند و موضع میگرفتند؛ از این رو، بستگان آنحضرت هرگز نمیتوانستند از خویشاوندی با او، سوء استفاده کنند.
درباره رابطه زید با امام رضا (علیه السلام) در مدینه، گزارشی در کتب تاریخی دیده نمیشود که مورد بحث و بررسی قرار گیرد، اما وقتی امام (در ظاهر) در مرو ولیعهد مأمون بودند و در آن جا اقامت داشتند، زید در بصره از طرف ابن طباطبا قیام نمود که او را دستگیر کرده و به مرو نزد مأمون فرستادند. در زمینه برخورد و دیدگاه آن حضرت نسبت به زید، روایتها و نقلهای متعددی در کتاب عیون اخبار الرضا (علیه السلام) مرحوم صدوق و مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام) مرحوم ابن شهر آشوب مازندرانی وارد شده که به آنها اشاره میشود:
- محمّد بن احمد سنانی از حسن بن موسی الوشّاء بغدادی روایت میکند: من در خراسان در مجلس علی بن موسی الرّضا (علیهما السلام) بودم و زید بن موسی هم در آنجا حاضر بود و به جماعت حاضر، فخر میفروخت که ما چنین و چنانی هستیم.
امام رضا (علیه السلام) که با دیگران مشغول گفتوگو بودند، سخنان زید را شنیدند، رو به او کرده فرمودند: «ای زید! آیا حرفهای نقّالان کوفه تو را مغرور کرده و فریب خوردهای که روایت میکنند: فاطمه (سلام الله علیها) عفّت خود را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه او حرام نمود؟ به خدا سوگند این امر جز برای حسن و حسین و فرزندان بلا واسطه آن حضرت نیست، اما اینکه پدرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) اطاعت خدا کند، روزها را روزه بگیرد و شب ها را به نماز و عبادت پردازد و تو معصیت و نافرمانی خدا کنی، سپس در روز رستاخیز هر دو در عمل مساوی باشید و جزای هر دو بهشت باشد، پس بدون تردید تو عزیزتر از او در نزد خدا میباشی! (چون او با طاعات خود مستحقّ بهشت شده و تو بیطاعت و با معصیت همان پاداش را گرفتهای)! آری علی بن الحسین (علیهما السلام) فرموده است: برای نیکوکار ما دو چندان پاداش و اجر و برای بدکار ما دو چندان عذاب و جریمه است.
حسن وشّاء میگوید: آنگاه امام رو به من کرده فرمودند: ای حسن این آیه را چگونه میخوانید: «ای نوح به درستی که او از اهل تو نیست؛ زیرا عمل او نادرست است».[1] عرض کردم: پارهای از مردم «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ» میخوانند به طریق وصفی؛ یعنی او عملی نادرست است و بعضی «عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ» میخوانند؛ یعنی بدکاری کرده و هر کس «عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ» بخواند او را از نوح نفی کرده و کسی غیر او را پدر وی میداند. امام فرمودند: نه، هرگز این طور نیست، بلکه او پسر واقعی نوح بود و لیکن چون خداوند عزّ و جلّ را نافرمانی کرد، خداوند او را از پدرش نفی نمود. ما اهل بیت نیز این چنین هستیم، هر کس از ما نافرمانی خدا کند، از ما نیست و تو ای حسن! اگر خداوند را اطاعت کنی از ما اهل بیت خواهی بود.[2]
- ابو علی بیهقی از ابی عبدون روایت میکند: هنگامی که زید بن موسی برادر حضرت رضا (علیه السلام) که در سال 199 قمری در بصره شورش کرده بود و خانههای بنی عبّاس را آتش زده و خراب کرده بود و بدین سبب او را زید النار میخواندند، دستگیر شد، او را نزد مأمون آوردند. مأمون به او گفت: ای زید در بصره خروج میکنی و بهجای اینکه از خانههای دشمنانمان؛ (بنی امیه، ثقیف، غنی، باهلة و آل زیاد) آغاز کنی، (خانه های آنان را آتش بزنی) از خانههای پسر عموهایت؛ اولاد عبّاس شروع مینمایی و آنها را به آتش میکشی؟! زید که قریحهای شوخ داشت، گفت: یا امیر المؤمنین از هر جهت اشتباه کردم، اگر بازگردم، این بار به آنها میپردازم. مأمون خندید و او را نزد برادرش حضرت رضا (علیه السلام) روانه کرده و پیام فرستاد که او را بهخاطر شما بخشیدم.
وقتی او را نزد حضرت آوردند، وی را ملامت و سرزنش نموده، فرمودند: تو آزادی هر کجا که خواهی برو و سوگند یاد نمودند که تا زنده هستند با او سخن نگویند.[3]
- محمد بن علی ماجیلویه، محمد بن موسی بن متوکل و احمدبن زیاد همدانی از علی بن ابراهیم نقل میکنند که یاسر خادم گفت: «زید بن موسی برادر حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه خروج نمود و خانههایی را به آتش کشید و مردمی را کشت؛ از این رو او را «زیدالنار» لقب دادند. مأمون سپاهی را فرستاد او را دستگیر کرده، نزد مأمون آوردند. وی دستور داد تا زید را نزد برادرش ابوالحسن الرضا (علیه السلام) ببرند. چون زید بر آن حضرت وارد شد، آن جناب به او فرمودند: «ای زید! آیا تو را سخنان مردمان نادان کوفه مغرور نموده که روایت میکنند: «فاطمه عفت خود را نگه داشت، پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام نمود؟». این فقط مخصوص حسن و حسین (علیهما السلام) است. اگر میپنداری که تو معصیت خداوند عزوجل را مرتکب شوی و به بهشت روی و پدرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که اطاعت خدا کند، نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو نزد خداوند گرامیتر خواهی بود! به خداوند سوگند هیچ کس جز از راه اطاعت به آن چه نزد خدا است، نخواهد رسید و تو میپنداری با معصیت بدان برسی، پس گمان تو بدگمانی است.
زید گفت: «من برادر شما و پسر پدرت هستم. حضرت در پاسخش فرمودند: تو برادر منی هنگامی که خداوند عزّوجّل را اطاعت کنی؛ چون نوح (علیه السلام) گفت: «پروردگارا، پسر من از اهل من است و وعده تو حق است و حکم تو بهترین حکمها است». خداوند در پاسخش فرمود: «ای نوح او از اهل تو نیست، او عمل غیرصالح است».[4] پس خداوند او را چون معصیتکار و نافرمان بود، از نوح ندانست.[5]
- علی بن احمد بن عمران دقّاق از حسن بن جهم روایت میکند: «نزد حضرت رضا (علیه السلام) بودم و زید بن موسی، برادرش در آنجا بود. امام به او میفرمود: «ای زید! از خدا پروا کن و بدان که ما این موقعیت را نزد خدا و خلق بهدست نیاوردیم، مگر از راه تقوی و پرهیزکاری و هر کس تقوی نداشته باشد و فرمان خدا را رعایت نکند، هرگز از ما نخواهد بود و ما نیز از او نیستیم. ای زید! مبادا آن کس از شیعیان ما که به او تسلّط یافتی او را کوچک و پست شماری و زورگوئی کنی که این، سبب از میان بردن موقعیت و سیادت تو است. ای زید! مردم این روزگار برای محبّت و عقیدهای که شیعیان به ولایت ما دارند، آن ها را دشمن داشته و با آنان کینهتوزی میکنند و ریختن خون و بردن اموالشان را حلال میدانند. اگر تو هم مانند مردم با آنان بدی کنی، به خود ستم کردهای و حقّ خود را ضایع ساختهای.
حسن بن جهم میگوید: سپس علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) رو به من کرده فرمودند: ای پسر جهم! هر کس با دین خدا مخالفت کند، از او بیزاری بجوی، هر کس و از هر قبیلهای که باشد و هر کس با خدا دشمنی کند، با او دوستی و موالات مکن، هر کس و از هر قبیلهای که باشد. عرض کردم: یابن رسول اللّه! چه کسی با خدا دشمنی میکند؟ فرمودند: هر کس که خدا را معصیت و نافرمانی میکند».[6]
- ابراهیم بن عباس میگوید: زید بن موسی، برادر امام رضا (علیه السلام) بر مأمون وارد شد. خلیفه او را احترام کرد در حالیکه امام هم نزد مأمون بودند. زید بر آن حضرت هم سلام داد، اما امام جوابش را ندادند. زید گفت: من پسر پدرت هستم، جواب سلامم را نمیدهی؟ فرمود: «تو تا وقتی که در اطاعت خدا باشی برادر من هستی، وقتی خدا را معصیت کنی، بین من و تو برادری نیست».[7]
- ابن ابى عبدون از پدرش چنين نقل مىكند: «زمانى كه زيد بن موسى بن جعفر (علیهما السلام) را كه در بصره خروج كرده و خانههاى بنى العبّاس را آتش زده بود، نزد مأمون بردند، مأمون جرم او را به احترام برادرش علىّ بن موسى الرضا (عليهما السّلام) بخشيد و خطاب به حضرت رضا (عليه السّلام) گفت: اگر برادرت قيام كرده و چنين و چنان كرده، در گذشته نيز زيد بن علىّ قيام كرد و كشته شد و اگر در رابطه با من مقام و موقعيّت فعلى را نداشتيد، او را مىكشتم؛ زيرا كارهاى او كوچک نبوده است. حضرت رضا (عليه السّلام) فرمودند: يا امير المؤمنين برادرم زيد را با زيد بن علىّ مقايسه نكن؛ زيرا او از علماى آل محمّد (علیهم السلام) بود. او بهخاطر خداوند عزّ و جلّ غضب نمود و با دشمنان او جنگيد تا در راه خدا كشته شد. پدرم موسى بن جعفر (عليهما السّلام) برايم نقل كرد كه از پدرش جعفر بن محمّد بن علىّ (عليهم السّلام) چنين شنيد: خداوند عمويم زيد را رحمت كند؛ زيرا او مردم را به رضا (شخص پسنديده) از آل محمّد (عليهم السّلام) دعوت مىكرد و اگر پيروز مىشد، به آنچه مردم را بدان دعوت مىكرد، وفا مىنمود …».
… مأمون گفت: «ای اباالحسن مگر دربارۀ کسی که بهغیر حق ادّعای إمامت کند، این مطالب نیامده است؟! یعنی زید بن علی ادّعای إمامت کرد «بِغَیرِ حَقِّهَا» و آنچه از رسول خدا دربارۀ این افراد رسیده است، شامل حال زید بن علی هم خواهد شد. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ مأمون فرمودند: «زید بن علی آن چیزی را که حقّ نباشد، برای خود ادّعا نکرد و میترسید چیزی را به غیر حقّ برای خود ادّعا کند. او میگفت: من شما را به رضای آل محمّد (علیهم السلام) دعوت میکنم. من قیام میکنم، سپس حکومت را به دست آن کسی که از آل محمّد مرضی و پسندیدۀ برای حکومت است، میدهم، امّا آن اخباری که از پیامبر (صلی الله علیه و آٔله) وارد شده، در بارۀ آن کسی است که ادّعای إمامت کند و بگوید: من امام هستم، بعد هم مردم را به غیر دین خدا بخواند و از روی جهالت و نادانی مردم را از طریق خدا گمراه کند. به خدا قسم، زید از جمله أفرادی بود که مخاطب این آیه شدهاند: آنطور که باید و شاید در راه خدا مجاهده کنید؛ زیرا که او شما را اجتباء و اختیار کرده است[8]».[9]
[1]. هود، 46.
[2]. صدوق، محمد بن على، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 232.
[3]. همان، ج 2، ص 233.
[4]. هود، 45 و 46.
[5]. عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج 2، ص 234.
[6]. عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج 2، ص 235.
[7]. ابن شهر آشوب، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 4، ص 361.
[8]. حج، 78.
[9]. عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ج 1، ص 249.