کپی شد
زهد شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری انسانی زاهد، و پرهیزکاری بود که زندگی بسیار سادهای داشت و وجوهات شرعی که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای وی میفرستادند تا دویست هزار تومان میرسید، اما او ثروتش را در امور عامالمنفعه مصرف میکرد.[1] حتی اموالی را که به عنوان هدیه به وی میدادند، میان طلاب و نیازمندان تقسیم میکرد.[2] گفته شده او از خود مالی به ارث نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از ثروتمندان آن زمان هزینه مجلس ختم او را به عهده گرفت.[3]
در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
الف) زهد و عبادت شیخ آنچنان شایع و معروف بوده که اهل سنت نیز در شأن وی سخنها گفتهاند؛ مثلاً سلطان عثمانی چون از والی عراق که از اهل سنت بود احوال شیخ را پرسید: وی در پاسخ گفت: «والله هو الفاروق الاعظم» به خدا سوگند! او فاروق اعظم است.[4]
ب) بالیوز، نماینده سیاسی انگلستان در بغداد که دو سال در پی شرفیابی به خدمت شیخ بود و موفق نشدهبود، سرانجام در بیابان، وقتی که شیخ برای زیارت حضرت سلمان میرفت، او را دید. او در توصیف شیخ مینویسد: «به خدا سوگند! وی عیسی بن مریم یا نایب خاص او است». [5]
ج) همچنین در زهد شیخ نقل شدهاست که روزی همسر شیخ انصاری از او خواست تا چادرشبی برای پوشانیدن رختخوابهای منزل خریداری کند. شیخ به دلیل تقوا و پارساییاش، بدینکار تن در نداد. همسر شیخ که از نمایان بودن رختخوابها در گوشه اتاق ناراحت بود، پس از ناامید شدن از جلب موافقت شیخ، در خرید گوشت صرفهجویی کرد. وی به جای سه سیر گوشت، تا مدتی دو سیر و نیم میخرید و با مبلغ باقیمانده که پسانداز میشد، توانست یک چادر شب بخرد.
وقتی شیخ، آن چادر را دید، چگونگی خرید آن را دانست، با ناراحتی گفت: «افسوس که تا به حال، مقداری از وجوه بیتالمال بیجهت مصرف شدهاست. من گمان میکردم سه سیر گوشت، حداقلی است که ما میتوانیم با آن زندگی کنیم و اکنون به نادرستی این پندار پی بردم. آنگاه دستور داد تا آن چادرشب را پس دهند و از آن روز به بعد، به جای سه سیر گوشت، دو سیر و نیم بخرند.[6]
[1]. اعتماد السلطنه، محمد حسن، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه (جلد اول المآثر و الآثار)، ص ۱۸۶؛ سبط الشیخ، ضیاءالدین، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۶۰–۱۶۹
[2]. عراقی میثمی، محمود، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۰؛ عقیقی بخشایشی، صدر، فقهای نامدار، ص ۳۲۷.
[3]. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۲؛ ویکی شیعه.
[4]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۹.
[5]. همان، ص ۱۰۹.
[6]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، چ ۸، ص 430.