کپی شد
زهد اسلامى و رهبانيت مسيحى
“رهبانیت” در لغت از ماده “رهب” به معنای خوف و ترس آمیخته با پرهیز و اضطراب است،[1] و مراد از آن خوف و ترس از خدا است و در اصطلاح به معنای کناره گیری از مردم و گوشه گزینی است،[2] و از انواعی برخوردار است:
1. گوشه گیری کامل و همیشگی.
2. گوشه گیری ناقص و مقطعی.
گوشه گیری، قسم اول جایز نمی باشد، اما کناره گیری از مردم در زمان های محدود به منظور مناجات و بندگی ذات حق تعالی، اشکالی ندارد.
هر پیامبر و وصی پیامبری مدت کمی از عمر خود را در دوری از مردم به سر برده اند[3] و به نماز و راز و نیاز و فکر و ذکر پرداخته اند.[4]
منظور ما در این بحث رهبانیت از نوع اول است که در جوامع مسیحی و کلیسایی رایج است. تاريخ برجای مانده از مسيحيت نشان مىدهد كه رهبانيت به صورت فعلى در قرون اول مسيحيت وجود نداشته، و پيدايش آن بعد از قرن سوم ميلادى، هنگام ظهور امپراطورى رومى به نام” ديسيوس” و مبارزه شديد او با پيروان مسيح (ع) بوده است. آنها بر اثر شكست از اين امپراطور (خونخوار) به كوهها و بيابانها پناه بردند”.[5]
“ويل دورانت” مسيحى می گوید: پيوستن” راهبهها” (زنان تارك دنيا) به” راهبان” از قرن چهارم ميلادى شروع شد و روز به روز كار رهبانيت بالا گرفت تا در قرن دهم ميلادى به اوج خود رسيد.”[6]
قرآن کریم نیز در این زمینه می فرماید:”… رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم ….”[7]، به همین دلیل، اسلام به شدت آن را محکوم کرده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: « رهبانیت در اسلام نیست».[8]
از جمله بدعت هاى مسيحيان در زمينه رهبانيت، “تحريم ازدواج” براى مردان و زنان تارك دنيا و ” انزواى اجتماعى” و پشتپا زدن به وظایف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و ديرهاى دور افتاده براى عبادت و زندگى در محيطى دور از اجتماع بود که در پی آن مفاسد زيادى در ديرها و مراكز زندگى رهبان ها به وجود آمد.
در دائرة المعارف قرن بيستم مىخوانيم:” بعضى از رهبان ها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شيطانى مىدانستند كه حاضر نبودند حيوان مادهاى را به خانه ببرند! مبادا روح شيطانى آن به روحانيت آنها صدمه بزند”! اما با اين حال تاريخ فجايع زيادى را از ديرها به خاطر دارد، تا آن جا كه به گفته” ويل دورانت”پاپ انيوسان” سوم يكى از ديرها را به عنوان فاحشه خانه توصيف كرد! و بعضى از آنان مركزى براى اجتماع شكم پرستان و دنياطلبان و خوشگذران ها شده بود تا آن جا كه بهترين شراب ها در ديرها پيدا مىشد.[9]
درست است كه زنان و مردان تارك دنيا (راهب ها و راهبهها) خدمات مثبتى نيز انجام مىدادند، از جمله پرستارى بيماران صعب العلاج و خطرناك، همچون جذاميان، و تبليغ در نقاط بسيار دوردست و در ميان اقوام وحشى و مانند اين ها، و همچنين اجرای برنامههاى مطالعاتى و تحقيقاتى، ولى در مجموع مفاسد آن به مراتب برترى داشت.
رهبانیت رایج در بین مسیحییان خلاف فطرت انسانی است و بدیهی است که مفاسد زیادی را در پی داشته باشد. در ذیل به گوشه ای از این مفاسد اشاره می شود:
1. با روح مدنی بودن آدمی می جنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقب گرد می کشاند.
2. منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عُجب و خودبینی و مانند آن می شود.
3. ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نه فقط کمالی نمی آفریند، بلکه موجب پیدایش عقده ها و بیماری های روانی می گردد.
امام علی (ع) در باره راهبان در ذیل آیه: «بگو به شما خبر دهم که زیانکارترین مردم کیانند؟ آنها هستند که تلاش هایشان در زندگی دنیا کم شده با این حال گمان می کنند کار نیک انجام می دهند».[10] حدیثی زیبا فرموده اند: «یکی از مصادیق بارز آنها رهبانها هستند که خود را در ارتفاعات کوه ها و بیابان ها محبوس داشتند و گمان می کردند کار خوبی انجام می دهند».[11] بنا براین، رهبانیت رایج بین مسیحیان از نظر اسلام مردود است، ولی اسلام برای رشد و تعالی انسان ها زهد اسلامی را ارائه و تأیید نموده است.
[1]مفردات راغب.
[2] نک: التعریفات، سید شریف علی بن محمد جرجانی، باب غین، اصطلاحات الصوفیه، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، باب خاء؛ تفسیر المیزان، ج 19 ص 173.
[3] معراج السعادة، ص 569.
[4] اقتباس ازسؤال 934، گوشه گیری و رهبانیت.
[5] دائرة المعارف قرن بيستم” ماده” رهب”. تفسير نمونه، ج23، ص: 388.
[6] تاريخ” ويل دورانت” جلد 13 صفحه 443.
[7] حدید،27 رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ.
[8] دعائمالإسلام ج 2، ص193ح701 و عن رسول الله ص أنه نهى عن الترهب قال لا رهبانية في الإسلام تزوجوا فإني مكاثر بكم الأمم و نهى عن التبتل و نهى النساء أن يتبتلن و يقطعن أنفسهن من الأزواج – مجمع البحرین ماده رهب.
[9] تفسير نمونه، ج23، ص: 390 به نقل ازتاریخ تمدن ويل دورانت جلد 13 صفحه 443.
[10] قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا؛ کهف، آیه 103 و 104.
[11] هم الرهبان الذین حبسوا انفسهم فی السواری؛ کنزالعمال، ج 2، حدیث 4496.