searchicon

کپی شد

زن و مرد

زن و مرد از یک وحدت حقیقی برخاسته و در رابطه با هم به کمال می رسند و از لحاظ فطرت، مجزّای از هم نیستند. از این لحاظ اساساً مقایسه این دو به عنوان دو موجود جدا از هم معنایی ندارد چرا که باطن و ظاهر هم بوده و همچون آینه ای برای یکدیگر اند.

رابطۀ بین زن و مرد از نوع رابطۀ عشق و ولایت است. ولایت ظاهری مرد بر زن امری فطری بوده و در تعالیم دینی هم بسیار مورد تاکید است؛ همچنان که عشق نسبت به زن برای مرد امری فطری و وجودی می باشد. بنابراین ولایت زناشوئی در رابطه ای متقابل و دوطرفه قابل تحقق است و بدون دوست داشتن ولایتی هم نخواهد بود. از این روی در این رابطه برتر بودن یکی بر دیگری معنایی نخواهد داشت.

از طرفی اگر زن و مرد را از لحاظ فطرت در اتحاد با هم تعریف کنیم نه مشابه هم، خود واژۀ تساوی هم واژه دقیقی نخواهد بود چرا که تساوی بین زن و مرد اگر به معنای همسان بودن زن و مرد باشد ناشی از غفلت  و عدم علم نسبت به جایگاه حقیقی و برتر هر دو بوده و در نهایت باعث تباهی هردوی زن و مرد خواهد شد. غفلت از فریبی که در این شعار نهفته است در نهایت باعث می شود که زن و مرد  از شناخت حقیقی خود و درک هویت خاص به خود، بی خبر بمانند.