کپی شد
زن و خطابات قرآن
ویژگی زبان عربی و فرهنگ ادبیات زبان قرآن باعث شده که مخاطب و روی سخن قرآن مردانه به نظر آیند. آیات متعددی از قرآن، بر این تأکید می کند که قرآن عربی است؛ از این رو باید تمامی رفتارهای کلامی آن را با قواعد زبان عرب و فرهنگ عربی تفسیر نمود. در غیر این صورت از “فهم و ذوق عرفی مناسب” بهره مند نشده ایم![1]
از این رو به عنوان نمونه به چند مورد در این رابطه اشاره می کنیم.
1. هرگاه در جمعی، تعداد مردان افزون تر از زنان باشد، در آوردن الفاظ ملاحظه اکثریت و طرف اغلب (غالب تر و فزون تر) را می کنند؛ مثلاً: در آیۀ تطهیر که بیانگر طهارت و پاکی اهل بیت پیامبر (ص) است؛ چون شامل یک زن -حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا (س)- و چهار مرد است، از کلمات و ضمیرهای مذکر استفاده شده تا مراعات فزونی مذکرها شده باشد: “…وَ يُطهِّرَكمْ…”.[2]
2. وجود احکام اختصاصی مردان، چنین می طلبد که فقط از الفاظ مردانه استفاده شود تا اصلاً شامل زنان نگردد؛ مثلاً دستورات ویژۀ مردان در نحوۀ همسرداری[3] و احکام مربوط به طلاق زن توسط مرد[4] و احکام جهاد که خاص مرد است.[5]
3. در بسیاری از آیات، سوژه و شخصیت مورد بحث “مرد” است.[6] البته آن جایی هم که از نقش زن نام آمده از الفاظ زنانه استفاده شده؛ مانند جریانات مربوط به حضرت مریم (س).[7]
مقدار فراوانی از آیات در خصوص پیامبران است و آنان هم از مردان هستند؛ از قبیل: نجم، 4-3؛ صف، 6؛ اسراء، 101؛ سبأ، 10؛ همچنان که غالب سران کفر از مردان اند: فرعون، نمرود، اصحاب فیل و … و یا دربارۀ اشخاص و افرادی به کار رفته و نازل شده که آنان مردند و به جهت حفظ تناسب آیه با شأن نزول خود از الفاظ مذکر استفاده شده؛ مثل: آیۀ ولایت که در ارتباط با بخشیدن انگشتر توسط حضرت امیرالمؤمنین (ع) نازل شده است.[8]
4. در بسیاری از آیات هر چند ضمایر و الفاظ “مذکر” و حتی شاید “مؤنت” باشد، اما روی سخن به مردم است و لفظ، فاقد بار جنسیتی است. درست مثل آن که از خداوند با ضمیر مذکر یاد شده بدون این که عنایتی به مفهوم مذکر بودن ذات مقدس الاهی باشد؛ مثلاً: دستور قرآن آن است که هیچ کس حق ندارد چشم و گوش بسته و بدون علم رهرو اشخاص یا عقایدی باشد چه مرد باشد چه زن! اما در موقع تلفظ از لفظ مذکر استفاده شده بدون آن که جنس مذکر مطرح باشد: “وَ لا تَقْف مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْم…”؛ و چیزی را که به آن علم نداری دنبال نکن.[9]
– نیز در آیاتی که دستور به تأمل در نشانه های خدا شده.[10]
– و در آیاتی که به لزوم اتخاذ مبنای عقیدتی درست و انتخاب وسیله جهت رسیدن به خدا گردیده.[11]
– همچنین در آیاتی که از عذاب جهنمیان سخن آمده کاری به مرد یا زن بودن آنها ندارد.[12]
– و بالاخره در تعداد فراوانی از آیات که از مرگ، حساب رسی اعمال، فرشتگان، نعمت ها، بهشتیان، دوزخیان و… سخن رفته هیچ انحصار جنسیتی در کار نیست. به عبارتی دیگر لفظ مذکر یا مؤنث مفهوم مرد یا زن بودن را از دست داده و شامل هر دو می گردد. (همان که با واژۀ مردم از آن تعبیر می کنیم)؛ مانند آیات: انفطار 12-10؛ انعام 61؛ سجده 11؛ زمر 42؛ نحل 50؛ آل عمران 133؛ طلاق 2.
5. چون مردان حائز مسئولیت های خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و … هستند به آنان خطاب شده؛ مثلاً: “(ای مردان) خودتان و خانواده تان را از جهنم حفظ کنید”.[13]
5. نام آوری مکرر زنان در کنار مردان -در آن جایی که لفظ مذکر شامل هر دو می شود- موجب طولانی شدن کلام و آسیب رسیدن به ابعاد فصاحتی و بلاغتی قرآن می گردد؛ حال اگر قرار بود در جای جای آیات قرآن به تکرار چند بارۀ “زنان – مردان”، “مردان – زنان”، مردان مؤمن – زنان مؤمن و … پرداخته می شد، به جنبه های زیبایی ـ شناسانه کلام و آرایه های سخن آسیب جدی وارد می آمد و این به درازا کشیده شدن کلام (تطویل) راه را برای طعنه زدن به قرآن باز می کرد.
در پایان جالب است بدانیم در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» نیز از عباراتی استفاده شده که در ظاهر فقط شامل مردان می شود و این در حالی است که می دانیم منظور اعم از مردان و زنان است:
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یک دیگر برادرانه رفتار کنند.
همان طور که ملاحظه می شود از عبارت برادرانه استفاده شده است که در ظاهر فقط شامل مردان می شود.
[1]. ر ک: آیات: یوسف، 2؛ فصلت، 3؛ زمر، 28؛ شعرا، 195- 193.
[2]. احزاب، 33.
[3]. نساء، 19.
[4]. نساء، 21-20.
[5]. توبه، 122.
[6]. نمل، 40.
[7]. تحریم، 10.
[8]. مائده، 55، «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ راكِعُونَ».
[9]. اسراء، 36.
[10]. قصص، 71؛ اعراف، 29.
[11]. مائده، 35؛ آل عمران، 85؛ فصلت، 30.
[12]. نساء، 56.
[13]. تحریم، 6.