searchicon

کپی شد

زندگی نامه خواجه نصیر الدین طوسی

ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن جهرودی طوسیمکی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی؛یکی از بزرگ ترین و سرشناسترین شخصیت های علمیِ اسلام، در قرن هفتم ا‌ست. وی فیلسوف، متکلم، فقیه، ریاضیدان و منجمی ایرانی است.[1]

ایام كودكی و نوجوانیآن چهره درخشنده حكمت و رياضی، در شهر طوس سپری شد. وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی؛ معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت.مادرش نیز وی را در خواندن قرآن و متون فارسی كمک می‌كرد. پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» كه از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت.

عطش علمی محمد در نزد داییاش چندان برطرف نشد، به همین سبب، با راهنمایی پدر در محضر «کمال الدین محمد حاسب» كه از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت، اما هنوز چند ماهی نگذشته بود كه استاد قصد سفر كرد و آوردهاند كه وی به پدر او چنین گفت: من آنچه می‌دانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اكنون سؤالهایی میكند كه گاه پاسخش را نمی‌دانم!

پس از چندی آن نوجوان سعادتمند که از فیض وجود استاد بیبهره شده بود، دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» كه تبحر ویژه ای در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به طوس آمد و محمد كه هر لحظه، عطش علمیاش افزون می شد، نزد او به كسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونه ای كه به او توصیه كرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر، به نیشابور مهاجرت كند.

در آخرین روزهایی كه نصیرالدین جوان برای سفر به نیشابور آماده می‌شد، غم از دست دادن پدر بر وجودش سایه افكند، اما تقدیر چنین بود و او میبایست با تحمل آن اندوه جانكاه به تحصیل ادامه دهد. در حالی كه یک سال از فوت پدرش میگذشت به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر، به مدرسه سراجیه رفت و مدت یک سال نزد «سراج الدین قمری» كه از استادان بزرگ فقه و اصول در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد «فریدالدین داماد نیشابوری»؛ از شاگردان «امام فخر رازی»، كتاب «اشارات ابن سینا» را فرا گرفت.

پس از مباحثات علمی متعدد، فرید الدین، علاقه و استعداد فوق العاده خواجه نسبت به دانش اندوزیرا دریافت و او را به یكی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی كرد. بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست كتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطب الدین مصری شافعی»به خوبی بیاموزد. وی علاوه بر اساتید فوق، از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷) نیز بهره‌مند شد.

خواجه كه در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال كسب علوم و فنون بیشتر بود، پس از خوشه چینی فراوان از خرمن پربار دانشمندان نیشابور، به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام «برهان الدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی» آشنا شد. او سپس قصد سفر به اصفهان كرد، امّا در بین راه، پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس «خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی» به شهر قم رفت.

محقق طوسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه» را از محضر «معین الدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان «ابن ادریس حلی» و «ابن زهره حلبی») فرا گرفت. و در سال ۶۱۹ هجری قمری از استاد خود اجازه نقل روایت دریافت كرد. براساس آنچه نوشتهاند: خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه، و علامه نیز در مقابل، درس حکمت نزد خواجه آموخته است.

«کمال الدین موصلی» ساكن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود كه علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت.بدین ترتیب محقق طوسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به خراسان كرد.[2]

او پس از چند ماه سكونت در قائن، به دعوت «ناصر الدین عبدالرحیم بن ابی منصور» كه حاكم قلعه قهستان بود و مردی فاضل و دوستدار فلاسفه نیز بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و مدتی آزادانه و با احترام ویژه در آنجا زندگی كرد. او در مدت اقامت خود، كتاب «طهاره الاعراق» تألیف ابن مسکویه را به درخواست میزبانش به زبان عربی ترجمه كرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد. وی در همین ایّام «رساله معینیه» در موضوع علم هیئت را، به زبان فارسی نگاشت.

ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم، وی را بر آن داشت تا برای كمک گرفتن، نامهای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد.در این میان حاكم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی گردید.پس از چندی، خواجه به «قلعه اَلَموت» منتقل شد، ولی حاكم قلعه كه از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا كرده بود، با او رفتاری مناسب در پیش گرفت.

وی حدود ۲۶ سال در قلعههای اسماعیلیه به سر برد، امّا در این دوران لحظهای از تلاش علمی باز ننشست و كتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات ابن سینا»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و چند كتاب و رساله دیگر را تألیف كرد.

خواجه در پایانكتاب شرح اشارات مینویسد:«بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشتهام كه سخت ‌تر از آن ممكن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فكر، نگاشتم كه هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و زمانی بر من نگذشت كه از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشاننباشد و وقتی پیش نمیآمد كه دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود …».[3]

برگرفته از سایت اندیشه قم.

[1]. وی شخصیتی غیر از محمد بن حسن طوسی؛ (شیخ الطائفه طوسی) و خواجه نظام الملک است.

[2]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات (زندگانی مشاهیر دانشمندان اسلامی از صدر اسلام تا زمان مؤلف)، ترجمه: ساعدی خراسانی، محمدباقر، ج ۶، ص ۵۸۲ا؛ تنكابنی، ميرزا محمد، قصص العلماء (زندگی دانشمندان)، تحقيق: حاج شريفی خوانسارى، محمدرضا، ص ۳۸۱؛ شوشتری، قاضی نور الله، مجالس المومنین، ج ۲، ص ۲۰۳؛ نعمة، شیخ عبدالله، ترجمه: غضبان، جعفر، ص ۲۸۲.

[3]. طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبيهات مع المحاكمات، ج ۲، ص 420.‏