searchicon

کپی شد

زنا با دختر باکره و ازدواج با او

زنا که عبارت است از عمل جنسی با غیر همسر شرعی (دائم یا موقت)، از نظر قرآن گناه بزرگى است كه خداوند در بارۀ آن مى‏فرماید: “نزديك زنا نشويد چرا كه عمل بسيار زشتى است و راه و روش بدى است”.[1]

اما اگر (نعوذ بالله) کسی قبل از عقد و ازدواج با دختری زنا کند این مسئله از دو نظر باید مورد بررسی قرار گیرد:

1. فقهی، 2. اخلاقی و روحی،

أ- از نظر فقهی

در بیان حکم فقهی مسئله، باید دو مطلب را متذکر شویم:

1. از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، حتی در حد گفت و شنودهای عاشقانه، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد، یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد.[2]،[3]

2. ازدواج با چنین زنی حرام نیست در رابطه با ازدواج با چنین زنی امام خمینی (ره) فرموده اند: “اگر با زن بى شوهرى كه در عدّه نيست زنا كند، بعداً مى‏تواند آن زن را براى خود عقد نمايد، ولى احتياط مستحبّ آن است كه صبر كند، تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد، (بلكه احتياط مزبور حتى الامكان نبايد ترك شود و همچنين است اگر ديگرى بخواهد آن زن را عقد كند”.[4]

از نظر اخلاقی

آن چه را که از نظر اخلاقی باید بدان توجه نمود، این است که گناه از هر نوع که باشد؛ مانند غذای مضر برای بدن است. همان گونه که غذای مضر رسوباتی در رگ های بدن ایجاد می کنند و مانع رسیدن خون و مواد لازم به سلول ها می شوند، گناه نیز مانع تعالی روح و موجب هلاک و بدبختی آن می شود و به تعبیر قرآن کریم فهم قلبی و بصیرت درونی را از دست می دهد. چنان که قرآن در این زمینه می فرماید: “… آنها دل ها [عقل ها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بينند و گوش هايى كه با آن نمى‏شنوند … )![5]

از آن جا که تکرار گناه موجب تبدیل این حالت به عادت می شود و در آن صورت درمان آن مشکل تر خواهد بود، بنابراین، تنها درمان آن توبۀ فوری و تصمیم جدی بر ترک آن است.

برای اطلاع بیشتر مراجعه نمایید به نمایۀ: ارتباط با نامحرم قبل از ازدواج، سؤال 1407 (سایت اسلام کوئست: 1427) و نمایه: توبه از گناه، سؤال شماره 370 (سایت: 379).


[1]. اسراء، 32. وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا؛ در بارۀ حرمت زنا، نک: فرقان، 68و 69؛ اعراف، 33؛ انعام، 151؛ کلینی، یعقوب، اصول کافی، مصطفوی، سید جواد، ج 3، ص 391، انتشارات وفا، 1382؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 28، کتاب الحدود؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج 41، ص260- 258؛ دار احیاء التراث العربی لبنان، 1981.

[2]. ظهور این عبارات در آن است که این هم شرط تکلیفی است و هم شرط وضعی؛ یعنی هم عقد دختر باکره بدون اذن پدر حرام  و هم باطل است.

[3]. برگرفته از پاسخ سؤال 1407 (سایت اسلام کوئست 1427).

[4]. توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 470، مسئلۀ 2399.

[5]. اعراف، 179. “لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها”.