searchicon

کپی شد

زمینه های تفکر فلسفی در اسلام

مقارن جریان خاموشی مشعل پرفروغ علم و فلسفه در قلمرو امپراطوری روم (قرن ششم میلادی)، در گوشهٔ دیگری از جهان، بزرگ‌ترین حادثهٔ تاریخ به ‌وقوع پیوست و شبه ‌جزیرهٔ عربستان، شاهد ولادت، بعثت و هجرت پیامبر بزرگوار اسلام؛ حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) بود که پیام هدایت الهی را در قالب «قرآن کریم»، از جانب خداوند متعال به گوش هوش جهانیان فروخواند و در نخستین گام، مردم را به فراگیری علم و دانش فراخواند[1] و بالاترین ارج و منزلت را برای خواندن، نوشتن و آموختن قایل گردید و پایهٔ بزرگ‌ترین تمدن‌ها و بالنده‌ترین فرهنگ‌ ها را در جهان پی‌ریزی کرد و پیروان خود را به آموختن علم و حکمت از آغاز تا پایان زندگی (من المهد الی اللحد)[2] و از نزدیک‌ترین تا دورترین نقاط جهان (ولو بالصین)[3] و به هر بها و هزینه‌ای (ولو بسفک المهج وخوض اللجج)[4] تشویق نمود.

بر خلاف دیدگاه کسانى که آغاز مباحث عقلى در اسلام را صرفاً به منابع خارج از قلمرو اسلام نسبت مى دهند،[5] آغاز پیدایش مباحث عقلى در میان مسلمانان، به زمان نزول قرآن بر مى گردد. قرآن کریم در آیات بسیارى، مردم را به تعقل و تفکر دعوت نموده و کسانى را که از عقل خود استفاده نمى کنند و کورکورانه از سنت هاى جامعه تبعیت مى کنند، نکوهش کرده است. در قرآن بیش از پنجاه آیه با واژه عقل و مشتقات آن وجود دارد و بیش از سیصد آیه در قرآن به طور خاص بر اهمیت و ارزش عقل و استدلال تأکید کرده است.[6] در این آیات به مردم توصیه شده که به فطرت انسانى خود بازگشت نموده و از سنت ها و عقاید خرافى در اعتقادات و تدبیر زندگى دورى جویند و همیشه با شنیدن سخنان و استدلال هاى دیگران، بهترین راه را در تدبیر معاش و معاد خود برگزینند. خداوند متعال در سوره زمر مى فرماید: «پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانى که گفتار (قول) را مى شنوند و آن گاه از بهترین اقوال پیروى مى کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینانند که خردمندانند».[7] در قرآن براى اثبات مسائل مربوط به شناخت خدا و سنت هاى الهى در جوامع، در موارد متعددى از استدلال هاى عقلى استفاده شده است.[8]

در مورد تأثیر قرآن در پیدایش مباحث عقلى، «آ. ج. آربرى»[9] مى نویسد: تعالیم مکرر و بدون شبهه قرآن… مدت ها قبل از پیدایش مباحث کلامى، راهى عقلى به حقایق مذهبى گشود و در واقع، [در خصوص] بعضى از مسائل خاص که در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مورد بحث بودند و مخصوصاً تعالیم مربوط به رستاخیز، قرآن خود، شیوه استدلال را تعیین کرد. آربرى در ادامه، به آیاتى چند از قرآن در این مورد، استناد مى کند.[10]

نویسندگان کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلام»؛ «حنا الفاخورى» و «خلیل الجر» مى نویسند: «عرب از اندیشه فلسفى به معناى صحیح آن برخوردار نگردیده، مگر زمانى که قرآن ظهور کرد». [11]

علاوه بر قرآن کریم، سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، کلمات و خطبه های امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه، حاوی عالی ترین مفاهیم و مباحث عقلی و الهیاتی است. همچنین مناظرات و مباحثات با ارباب ادیان و مذاهب دیگر در بین امامان شیعه، به ویژه امام باقر، امام صادق و امام رضا (علیهم السلام)، در زمینه مسائلی؛ چون توحید و صفات خداوند متعال، قضا و قدر، جبر و اختیار، امر رایجی بوده است. این نحوه از تعالیم، همواره مسلمانان و به خصوص شیعیان را به تفکر نظری و فلسفی واداشته است.[12] عبارت ذیل از ابن سینا، اهمیت تفکر عقلی و فلسفی را در منظر پیشوایان اسلامی به روشنی نشان می دهد:

«شريف ترين انسان و عزيزترين انبيا و خاتم رسولان (صلى الله عليه و آله) چنين گفت با مركز حكمت و فلک حقيقت و خزينه عقل؛ اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه يا على: اذا رأيت الناس يتقربون الى خالقهم بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل تسبقهم[13] و اين چنين خطاب جز با چنو (چون او) بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق آن چنان بود كه معقول در ميان محسوس، گفت يا على چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند تو در ادراک معقول رنج بر تا بر همه سبقت‏گيرى. لاجرم چون به ديده بصيرت عقلى مدرک اسرار گشت همه حقايق را دريافت‏».[14]

نهال برومند فرهنگ اسلامی که به‌دست توانای رسول خدا (صلى الله علیه و آله) غرس شده بود، در پرتو اشعهٔ حیات‌بخش وحی الهی، در اندک‌مدتی بر همه فرهنگ ‌های جهان، سایه‌گستر گردید. مسلمانان در سایهٔ تشویق‌ های رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و جانشینان معصومش(علیهم السّلام)، به فراگیری انواع علوم پرداختند و مواریث علمی یونان، روم و ایران را به زبان عربی ترجمه کردند و عناصر مفید آنها را جذب و با تحقیقات خودشان تکمیل نمودند و در بسیاری از رشته‌های علوم؛ مانند جبر، مثلثات، هیئت، مناظر و مرایا، فیزیک و شیمی، به اکتشافات و اختراعاتی نایل گردیدند. [15]

شهید مطهری در این باره می گوید: ]البته[ دوره ترجمه ديرى نپاييد. ترجمه ‏ها به قرون دوم و سوم و چهارم هجرى متعلق است. اوج ترجمه در قرن سوم است. از همان قرن سوم، دوره تأليف و تصنيف و تحقيق به وسيله مسلمانان آغاز شد. اولين فيلسوف اسلامى كه آثار و تأليفات زيادى دارد و ابن النديم در الفهرست به تفصيل از آنها ياد كرده است يعقوب بن اسحاق كِندى‏ (متوفی در 260 ق) است.[16]

عامل مهم دیگری که در راه رشد فرهنگ فلسفه اسلامی به‌ کار آمد، عامل سیاسی بود. دستگاه‌ های ستمگر بنی‌امیه و بنی‌عباس که به‌ناحق، مسند حکومت اسلامی را اشغال کرده بودند، به ‌شدت، به پایگاهی مردمی در میان مسلمانان احساس نیاز می‌کردند، و در حالی که اهل‌بیت پیامبر (صلى الله علیه وآله)؛ یعنی همان اولیای به‌حق مردم، معدن علم و خزانه‌دار وحی الهی بودند، دستگاه‌های حاکم برای جلب افراد، وسیله‌ای جز تهدید و تطمیع در اختیار نداشتند؛ ازاین‌رو کوشیدند تا با تشویق دانشمندان و گرد‌آوری صاحب‌نظران، به دستگاه خویش رونقی بخشند و با استفاده از علوم یونانیان و رومیان و ایرانیان در برابر پیشوایان اهل‌بیت (علیهم السلام)، دکانی بگشایند.

بدین‌ترتیب، افکار مختلف فلسفی و انواع دانش‌ها و فنون با انگیزه‌های گوناگون و به ‌وسیله دوست و دشمن، وارد محیط اسلامی گردید و مسلمانان به کاوش و پژوهش و اقتباس و نقد آنها پرداختند و چهره‌های درخشانی در عالم علم و فلسفه در محیط اسلامی رخ نمودند و هرکدام با تلاش‌های پیگیر خود شاخه‌ای از علوم و معارف را پرورش داده و فرهنگ اسلامی را بارور ساختند؛ از جمله، علمای کلام و عقاید اسلامی با موضع‌گیری‌های مختلف، مسائل فلسفه الهی را مورد نقد و بررسی قرار دادند هر چند بعضی در مقام انتقاد، راه افراط را پیش گرفتند، ولی به هر حال همان انتقادات و خرده‌گیری ‌ها و طرح سؤالات و شبهات، موجب تلاش بیشتر متفکران و فلسفه اسلامی و بارورتر شدن اندیشه فلسفی و تفکرات عقلانی گردید.[17]

[1]. اشاره به نخستین آیاتی است که بر پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) نازل شد؛ یعنی آیات اول سورهٔ علق: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ… الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ.

[2]. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص 218‏.

[3]. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى، ج ‏4، ص 70. ‏

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافى؛ محقق و مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد؛ ج ‏1، ص 35.

[5]. سید جواد طباطبایی در کتاب «زوال اندیشه سیاسى در ایران» می گوید: «…فلسفه؛ یعنى اندیشه عقلانى غیر ملتزم به ادیان و اسطوره ها را نخستین بار، یونانیان تأسیس کردند و در واقع، تاریخ فلسفه اعم از مسیحى، اسلامى و… به معناى دقیق کلمه جز تاریخ بسط فلسفه یونانى در میان اقوام دیگر نبوده است». ر.ک: طباطبایى، سید جواد، زوال اندیشه سیاسى در ایران، ص 15؛ سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ پژوهشکده باقر العلوم.

[6]. به عنوان نمونه: بقره، 44؛ آل عمران، 65؛ مائده، 58.

[7]. زمر، 17 و 18.

[8]. به عنوان نمونه ر.ک: نحل، 17؛ یونس، 35؛ صافات، 149 – 159.

[9]. پروفسور آرتور جون آربری؛ دانشمند انگلیسی و از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی.

[10]. ر.ک: زمینه هاى پیدایش مباحث عقلى در قلمرو سیاست (جهان اسلام)، سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

[11]. ر.ک: همان، به نقل از: الفاخورى، حنا و الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلامى، ترجمه: آیتى، عبدالمحمد، ص 142، انتشارات امیر کبیر، 1373 ش.

[12]. ر.ک: جمعی از نویسندگان زیر نظر دکتر محمد فنایی اشکوری، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج 1، ص 53.

[13]. این حدیث در کتاب وافی این گونه ذکر شده است: ورد عن النبي (صلی الله علیه و آله) يا علي إذا تقرب الناس إلى خالقهم بأنواع البر فتقرب أنت إليه بالعقل حتى تسبقهم. ر.ک: فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج ‏1، ص 102.

[14]. شيخ الرئيس ابن سينا، معراج نامه، به اهتمام: كريمى، بهمن، ص 15.   ‏

[15]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ص 29 و 30.

[16]. مطهرى، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج ‏5، ص21 و 22.

[17]. آموزش فلسفه، ص 29 و 30.