searchicon

کپی شد

زبان وحی

هر نویسنده یا گوینده ای برای بیان مطالب خود شیوه ای بر می گزیند و ویژگی های خاصی را به کار می گیرد که در اصطلاح «سبک سخن» نامیده می شود. سبک سخن وحی الهی چیست؟ شیوه بیانی وحی آسمانی چیست؟

بی تردید، زبان وحی آن گاه اثری درخور می یابد که با زبان مخاطبان نخستین خود هماهنگ باشد؛ از این رو، به گواهی تاریخ، پیامبر هر ملتی به زبان خود آنان سخن می گفته است. افزون بر این، مقتضیات زمانی و مکانی نزول وحی به حکم ضرورت، رنگ و بویی به ویژه به زبان آن می بخشد، به گونه ای که گاه رویدادها و پدیده های عصری را منعکس می سازد؛ برای مثال، قرآن کریم مخاطبان خود را -که غالبا برای بیابان گردی از «شتر» بهره می بردند- به تأمل در چگونگی آفرینش این حیوان فرا می خواند و نیز در بیان نعمت های الهی از میوه هایی که برای اعراب ناشناخته است، نام نمی برد.[1]

علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ؛[2] ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم تا (حقايق را) براى آنها آشكار سازد»، می فرماید:

مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده‏ايم هر يک از اهل همان زبانى بوده كه مأمور به ارشاد اهل آن شده‏اند، حال چه اين كه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آن كه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد،… بنا بر اين، معناى آیه شریفه این است كه خداى تعالى، مسئله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس معجزه و يک امر غير عادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است، بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى‏كنند و مقاصد خود را به ديگران مى‏فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.[3]

زبان قرآن کریم

شیوه بیانی قرآن کریم چگونه است؟ آیا قرآن کریم در همه موارد برای خود زبان مخصوصی دارد که با زبان روزمره مردم متفاوت می باشد؟ یا به عکس، تمامی قرآن از زبانی ساده و عرفی برخوردار است؟ و یا در آن شاهد آمیزه ای از سبک ها و بیان ها هستیم که همگی برای رسیدن به هدفی خاص مورد استفاده قرار گرفته اند؟.

بی شک، قرآن کریم در مجموع، زبان خاص خود را دارد و نمی توان آن را با زبان رایج در یک واحد بشری مقایسه کرد. چنین هماهنگی الفاظ و معانی، استقلال و پیوستگی مطالب، سازگاری تام مجموعه سخنان، استفاده از سبک های گوناگون و دربرداشتن مطالب و رازهای شگفت در عین سادگی زبان و وضوح بیان –درست همانند فصاحت و بلاغت آن- معجزه آسا و فوق قدرت بشر است. این کتاب مجموعه ای از دانش ها و معارف را به صورت شگفت آوری در خود جای داده است، ولی عجیب تر آن که با زبانی روشن و یکنواخت نازل شده و شیوه های گوناگون بیانی را به طرز معجزه آسایی در هم آمیخته است و با روشی سخن گفته که همگان از آن بهره می برند. مباحث عمیق فلسفی، عرفانی، اخلاقی، تربیتی، فقهی، تاریخی و … در سراسر قرآن موج می زند و هر صنفی خوشه ای از آن می چیند که دیگران از آن غافل یا عاجزند، ولی در عین حال همه آیات برای همگان به نحوی قابل استفاده و بهره برداری است. بنابراین نمی توان زبان قرآن را با هیچ زبانی مقایسه کرد و مثلا آن را صرفا زبانی معمولی و عرفی یا زبانی ویژه، همانند زبان فیلسوفان یا عارفان دانست. قرآن اگر چه زبان خاص خود را دارد، ولی آشکار و همگانی، و از هر گونه پیچیدگی به دور است. این نکته مهم، دلیلی روشن بر این واقعیت است که قرآن برای بیان احکام فرعی و پیام های مربوط به تکلیف و عمل بندگان، زبان عرفی را به کار گرفته است و در معارف بلند عقلی و حقایق والای فلسفی و عرفانی گاه از تمثیل و استعاره استفاده کرده است. در پاره ای موارد نیز تعابیری دارد که محتمل است رمزی میان خداوند متعال و فرستاده او باشد.[4]

[1]. یوسفیان، حسن، کلام جدید، ص 195 و 196.

[2]. ابراهیم، 4.

[3]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان في تفسير القرآن، ج ‏12، ص 15 و 16.

[4]. هادوی تهرانی،‌ مهدی، مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص 298 و 299.