searchicon

کپی شد

زبان عربى و عبادت

به اعتراف اهل فن زبان عربى يكى از وسيع‏ترين و جامع‏ترين زبان‏هاى دنياست، و در آن  قابليت های زیادی وجود دارد كه معانى عميق و دقيق را با رساترين لغات و قوى‏ترين ادبيات، بازگو كند.[1]خداوند براى سخن گفتن با بشر و بيان حقايق هستى و در نتيجه هدايت انسان‏ها از زبان عربى استفاده نموده است،

از آن جا که اسلام يك دين جهانى است[2] و تشكيل امت واحد در دستور كار چنين دينى قرار دارد، همان طور كه پيامبر (ص) نيز در بدو تشكيل حكومت در مدينه، بين مسلمانان عقد اخوت بست و آنها را به وحدت فرا خواند. اين اصل، در بسيارى از عبادت‏هاى اسلامى خود را نشان داده و تجلى پيدا كرده است.

خواندن نماز و ساير عبادت‏ها به زبان عربى نيز نشانه‏اى از جهانى بودن دين اسلام است؛ زيرا جمعيتى كه در يك جبهه و صف واحد قرار مى‏گيرند، ناگزيرند زبان واحدى داشته باشند تا به وسيله‏ آن با هم تفاهم كنند؛ يعنى بايد علاوه بر زبان مادرى و محلى، يك زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند؛ چراكه يقيناً وحدت چنين جمعيتى بدون يك زبان واحد، كامل نيست.[3]

امروزه، عده‏اى از متفكران معتقدند: تا دنيا به صورت يك كشور در نيايد، مردم جهان روى سعادت را نخواهند ديد و بدين منظور نقشه‏هايى طرح كرده‏اند و يكى از موارد برنامه‏ آنها به وجود آوردن يك زبان بين المللى و جهانى است.

آيا در زمان پيامبر (ص) با توجه به مخاطبان اوليهى اسلام و فرهنگ آن روز دنيا ولزوم و ضرورت هدايت انسان‏ها در طول تاريخ و رسيدن به وحدت و يك پارچگى، راهى غير از اين وجود داشت كه كاملترين زبان به عنوان زبان قرآن و عبادات انتخاب گردد تا هم بيانگر معانى عميق و حقايق لطيف باشد و هم در پرتو آن، انسان‏ها به همبستگى و حسن تفاهم اسلامى برسند؟ حال تصور كنيد كه اگر مثلاً در نماز جماعت مسجد الحرام در ايام حج، هر كس موظف مى‏بود اذكار نماز را به زبان محلى خودش بخواند آيا اين هرج ومرج بوجود آمده، زشت و مستهجن نبود؟!

البته واحد بودن زبان نماز گرچه مربوط به شكل و ظاهر نماز است، اما موجب مى‏شود باطن و روح عبادت هم محفوظ بماند يعنى اگر بنا بود كه هر كس با زبان خودش نماز بخواند، احتمال تحريف و آميخته شدن آن به خرافات و مطالب بى‏اساس كه بر اثر ترجمه‏هاى غلطِ افراد غير وارد رخ مى‏داد، منتفى نبود و خواندن قرآن به صورت معين و زبان به خصوص، روح نماز را از مبتلا شدن به چنين خطرى نگاه مى‏دارد.

براى تكميل بحث لازم است دو نكته يادآورى گردد:

1. لازم نيست حتماً دعاها به عربى خوانده شوند؛ حتى دعا در نماز به زبان فارسى جايز است، اگرچه بهتر است دعاهايى كه از ائمه‏ (ع) صادر شده‏اند با عنايت و توجه به معانى آنها، به زبان عربى باشند. مطلب زير دليل اين امر را براى ما واضح مى‏سازد:

خداوند از طريق قرآن نازل با بشر سخن گفته است و بشر براى پاسخ به كلام خداوند بايد آن را بفهمد. ائمه‏عليهم السلام از آنجا كه به طور كامل قرآن را درك كرده‏اند و خود حقايق قرآنند، بهترين پاسخ رادر قالب دعاها به خداوند داده‏اند. به بيان ديگر سخن خداوند، قرآن نازل است و دعاهاى ائمه‏ (ع)، قرآن صاعد؛ قرآن سخن خداوند با بشر است و دعا سخن بشر با خداوند. از اين روى دعاها همچون قرآن، مشتمل بر حقايق و معارف عميقى هستند كه زبان عربى بهترين زبان براى بازگو كردن آنهاست.

2. آنچه گفته شد به معناى بى توجهى مسلمانان به معانى اذكار در نماز و… نيست؛ بلكه بر هر مسلمان لازم است كه با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه مى‏گويد، و در اين صورت است كه اعمال او خشك و بى‏روح تلقى نخواهند شد و سكوى پرواز او به سوى ابديت خواهند گشت.

 


[1] الميزان، ج 4، ص 160 ؛ تفسير نمونه، ج9، ص 300 و ج 13، ص 311 و ج 21، ص 8 ؛ پاسخ به پرسش‏هاى مذهبى آيت الله مكارم شيرازى و آيت الله سبحانى، ص 293.

[2] اعراف، 158 – انعام، 19 – انبياء، 107 – احزاب، 40 – سجده، 42 – ر.ك: الميزان، ج4، ص 159 – 161.

[3] ر.ك: پرسش‏هاى مذهبى آيت الله مكارم شيرازى و جعفر سبحانى، ص 293.