searchicon

کپی شد

زبان دین

یکی از بحث ‌هایی که از دیر زمان توجه پژوهشگران در مسائل الهیات و دین‌پژوهی را به خود جلب کرده است، بحث درباره «زبان دین» است. این مسئله در دوران جدید اهمیت فزاینده‌ای یافته است و از مسائل مهم فلسفه دین و کلام جدید به شمار می‌رود. موضوع بحث در این مسئله آن است که آیا دین در بیان مقاصد خود زبان ویژه‌ای دارد، یا این که از زبان رایج در محاوره‌های عمومی استفاده می‌کند؟ زبان دین با زبان‌های ویژه علمی، فلسفی، اخلاقی و هنری چه نسبتی دارد؟[1]

دین پژوهان، پرسش های مربوط به زبان دین را به صورت های زیر بسط می دهند:

آیا گزاره های دینی را می توان با روش های تجربی آزمود؟ اگر پاسخ منفی باشد، آیا می توان آنها را معنادار دانست؟ فرهنگ زمانه چه تأثیری بر زبان وحی به جا می گذارد؟ مجاز و کنایه در این عرصه چه جایگاهی دارند؟ آیا زبان وحی سمبولیک و نمادین است؟ آیا گزاره های وحیانی نیازمند تأویل اند؟ صفاتی؛ چون دانایی (علم) و توانایی (قدرت) که در وصف خالق و مخلوق به کار گرفته می شوند، مشترک لفظی اند، یا معنوی، و یا هیچکدام؟ با خدا چگونه راز بگوییم (بنده وار یا عاشقانه)؟ و نیاز خود را چه سان از او بخواهیم؟.

دین پژوهان غربی پرسش هایی از این دست را در مقوله ای به نام «زبان دینی» می گنجانند و گاه تعابیری چون «زبان دین» را نیز به کار می گیرند. برخی از این پرسش ها از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان بوده است و پاره ای دیگر زاییده چالش های عصر جدید است.[2]

متکلمان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، به پنج دلیل عمده، بحث زبان دینی را به کانون بحث های خود آورده اند: نخست آن که کشف معانی گزاره های دینی و الفاظ راجع به خداوند متعال بسیار اهمیت دارد؛ دوم این که در متون دینی، صفات خبریه؛ مانند ید، وجه، و علو ذکر شده است و کشف معانی آنها، جهت پرهیز از تشبیه و تعطیل ضرورت دارد. سومین دلیل، کشف معانی صفات مشترک بین انسان و خداوند؛ مانند علم و قدرت است؛ دلیل چهارم، تعارض علم و دین است که پاره ای از فیلسوفان جهت حل این تعارض، مسئله زبان دینی را مطرح ساخته اند؛ آخرین دلیل هم تحلیل و ارزیابی اعتقادات و گزاره های دینی است.[3]

[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 115.

[2]. یوسفیان، حسن، کلام جدید، ص 193 – 195.

[3]. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید با رویکرد اسلامی، ص 353.