کپی شد
روش و شیوه نهج البلاغه
برخى از روشهای نهج البلاغه بدين شرح است.
- اسناد يقينى:
نهج البلاغه، در بُعد تاريخ؛ مانند ديگر ابعادش متّكى بر «وحى» و «علم يقينى» است و مانند كتابهاى تاريخى و مورّخان معمولى نياز به اسناد و مدارک تاريخى و ارجاع به افراد و شاهدان عينى ندارد و خودش سند معتبر و قطعى است؛ چرا كه گوينده آن؛ يعنى حضرت علی (علیه السلام)، ولی خدا و قرآن ناطق است؛ چنانکه آنحضرت (علیه السلام) میفرمايد: «آيا در آثار گذشتگان براى شما جلوگيرى از ارتكاب فساد نيست! و آيا در سرگذشت نياكانتان اگر تعقّل كنيد، عامل بينایى و عبرت براى شما وجود ندارد! آيا نمیبينيد كه گذشتگانتان برنمیگردند و جانشينانى كه از آنان ماندهاند، بقایى ندارند».[1]
- الگوسازى:
از آنجا كه وجود الگو از نظر تعليم و تربيت تأثير زيادى بر افراد و جامعه دارد، نهج البلاغه براى درسآموز بودن تاريخ و تجربه و تربيت، به «سمبل» و «اسوه» قرار گرفتن چهرههاى شايسته، توصيه و تصريح میكند.
حضرت على (علیه السلام) در خطبهاى از دو گروه (حق و باطل) سخن گفته و با استعانت از تاريخ، سيماى هر يک از اقوام حق و باطل را مجسم میسازد و میفرمايد: «برادران ما كه در صفّين خونشان ريخته شد، از اينكه امروز در دنيا نيستند چه زيانى بردند؟ نيستند تا لقمه گلوگير بخورند و آب تيره ناگوار بنوشند. بهخدا سوگند! حق را ملاقات كردند و خداوند هم اجرشان را كامل و تمام عنايت فرمود و آنان را از پس بيم در جايگاه امن جاى داد. كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند و بر اساس حق از دنيا گذشتند؟ عمّار، ابن تيهان و ذو الشهادتين كجا هستند؟ و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد؟!».[2]
در خصوص افراد باطل كه براى آيندگان میتوانند مايه عبرت باشند، میفرمايد: «بى شک تاريخ قرون گذشته، براى شما بسى عبرتآور است: كجايند «عمالقه» و فرزندانشان؟ كجايند فرعون و فرعونيان؟ كجايند دار و دسته شهرهاى «رس»؟ همانها كه پيامبران را كشتند، سنتهاى رسولان را خاموش كردند و به جايشان سنتهاى جباران را احيا كردند. كجايند آن زورمداران كه ارتشهاى عظيمى را بسيج میكردند، رقباى خود را هزارهزار درهم میشكستند، لشگرها آرايش میدادند و شهرها پى مینهادند».[3]
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 145.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 182.
[3]. همان.