Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

روحانیت و ورود به دنیا

از آيات قرآن و روايات استفاده مى شود که دنیا دارای دو جهت است:

1. به عنوان امر حقیقی و واقعی، مانند وجود زمین، کرات آسمانی، وجود انسان، قدرت، علم و حیات او و دیگر موجودات و حقایق نظام عالم مادی. به این لحاظ دنیا نه تنها مذموم و نکوهیده نیست بلکه نیکو و پسندیده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «دنيا مزرعه و كشت زار آخرت است»[1].

2. به عنوان امر اعتباری و غیر واقعی؛ یعنی دنیا را هدف و نهایت آرزو و آمال قرار دادن و همه چیز را برای رسیدن به آن زیر پا قرار دادن. دنیا به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت می شود.

آنـچـه در نـظـر اسلام، منفى است، روحيه استكبارى ناشى از مال اندوزی است، نه خود مال.

مال و ثروت داراى آثار مثبت و منفی است، که برخی از آنها را بررسی می کنیم: مـال و ثروت ، مـانـند مارى است كه هم داراى زهر كشنده و هم داراى پادزهر است؛ يعنى ممكن است انسان به وسيله آن مسموم شود و هم ممكن است دفع مسموميّت نمايد.[2]

در اینجا به برخی فـوايـد مال و انفاق آن که در قرآن و روایات ذکر شده است،اشاره می کنیم:

حضرت صادق (ع) مى فرمايد: آن ثروتی كه تو را از ستم باز دارد، بهتر از فقرى است كه ترا به گناه وا دارد.[3]

قرآن كريم مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آن چه به شما روزى داده ايم، انفاق كنيد. [4]

اين گونه انفاق ها، عـلاوه بـرايـن  كـه بـه رفـاه حـال مـحـرومـان كـمـك مـى كـنـد، خـصـلت نـيـكـو و بـذل و بـخـشـش را در دل مـؤمـن ايـجـاد مـى كـنـد و صـفـت نـاپـسـنـد بخل و حرص را از آن مى زدايد.

اما اگر انـسـان تـوجـّه نداشته باشد، و آن گونه كه دين اسلام دستور داده است، حركت نكند، و ثروت در اختیارش را در مسیر کمال و به درستی به کار نگیرد مشكل آفرين و فساد آور خواهد بود. اگر انسان به بـيـمـارى (مـال دوسـتـى ) و (دنيا طلبى ) گرفتار شود، و ثروت اندوزى را هدف خود قرار دهد، از كمالات روحى و اخلاقى باز مانده و باعث ايجاد رذايل اخلاقى فراوانى در نفس او مى شود كه به چند نمونه اشاره مى كنيم:

الف. غفلت از ياد خدا: فلسـفـه وجـودى انـسـان ، بـنـدگـى خـدا و بـا يـاد او زيـسـتـن اسـت ، ولى مـال دوسـتـى، انـسـان را از يـاد خـدا غـافـل مـى كـنـد، و چـون طـبـيـعـت انـسـان، بـه مـال گـرايـش دارد، در جـمـع و حـفـظ آن مـى كـوشـد. مـشـغـول شـدن ذهـن و دل به جمع آورى و افزودن مال با عبادت و ياد خدا منافات دارد. قرآن كريم مى فرمايد: اى كـسـانـى كـه ايمان آورده ايد! ثروت و فرزندانتان شما را از ياد خدا باز ندارند و كساني كه چنين كنند، زيانكارند.[5]

شخص ثروتمند، قدرت انجام گناهان بيشترى را دارد، چرا كه توانايى مالى و امكانات او بيشتر است، در حـالى كـه انـسـان فـقـيـر از چـنين امكاناتى برخوردار نيست. حضرت على (ع) مى فرمايد: فراوانى مال، پست مى كند و سركش مى نمايد و نابود مى گرداند.[6]

ب. تكبّر: تكـبر، يـكـى از صفات ناپسند اخلاقى است، كه در روايات به پست ترين و پايين ترين درجه برگشت از حقّ، تعبير شده است.[7] يـكـى از مـوجـبـات كـبـر، ثروتمندى است؛ از اين رو، اين صفت زشت، بيشتر در ميان ثروتمندان، رواج دارد. اغـنـيـا نسبت به فقرا تكبّر مى ورزند و دل آنان را با گفتار و رفتار متكبّرانه خود مى آزارند.

قـرآن كـريـم، مـال زياد را باعث طغيانگرى، عيّاشى و گردنكشى در برابر رسولان الهى مى داند و مى فرمايد: مـا هـيـچ بـيـم دهـنـده اى را به قريه اى نفرستاديم، جز آن كه توانگران عيّاش آن قريه گفتند: مابه رسالت شما ايمان نمى آوريم.[8]

در هر صورت اگر چه در طول تاریخ انسان های زیادی نظیر قارون ها و فراعنه مصر به دلیل گرفتار آمدن در حب مال دنیا و اسارت در هواهای نفسانی و تکبر و غرور ناشی از آن جامعه را آلوده و خود نیز به هلاکت ابدی رسیده اند، اما انسان هایی نیز بوده اند که به دلیل دارا بودن کمالات نفسانی با استفاده صحیح از ثروت و دارایی که در اختیار داشتند خدمات بزرگی به جامعه بشری نموده اند از جمله این انسان های کامل می توان به حضرت خدیجه (س) اشاره نمود که با استفاده از ثروتش، خدمات بی شماری به تحقق اهداف مبارک پیامبر مکرم اسلام نمود.

به هر حال وظایف و مسئولیت های روحانیت، به دلیل حساسیت جایگاه ایشان، که نقش ارشاد و تربیت جامعه را بر عهده دارند به مراتب سنگین تر است و این قشر عظیم و تأثیرگذار که در مسیر نگاه تیزبین و کنجکاوانه مردم قرار دارند می بایست، از آلوده شدن به روحیه دنیاطلبی و ثروت اندوزی و خطرات و آسیب های ناشی از آن پرهیز نمایند.

اگر بخواهیم منشوری پر محتوا و کامل در ارتباط با این وظایف و مسؤلیت ها جستجو کنیم، و انتظارات مردم از ایشان را بشناسیم، سیره و روش اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بهترین آنها است: اهـل بيت عصمت و طهارت (ع) نسبت به محرومان و فقراى جامعه، احساس مسئووليت و ابراز همدردى مى كـردنـد و خـودشـان نـيـز چـون پایین ترین آنان زندگى مى كردند، تا احساس حقارت و كمبود در آنها ايجاد نشود. از ديگر خصوصيات بارز معصومين (عليهم السلام) همدردى و شركت عملى در غم مستمندان و محرومان، بوده است.

اميرمؤ منان علی (ع ) كه در دوره خلافتش بيش از هر زمان ديگر زاهدانه زندگى كرد، بارها به فلسفه عميق چنين كارى تصريح كرده، مى فرمود: خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه زندگى خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند، تا رنج فقر، مستمندان و محرومان را ناراحت نكند.[9] هم چنین، پيروان خويش را از كم لطفى نسبت به محرومان، سخت بر حذر داشته و چنين هشدار مى دهد: بـرادران ناتوانتان را تـحقير نكنيد؛ زيرا هر كس مؤمنى را كوچك شمارد خداوند، آن دو را در بهشت جمع نمى كند مگر اين كه توبه كند.[10]

پس بر رهبران دینی و حاکمان و قشر روحانیت است که با تأسی به اهل بیت (ع)، از روی آوردن به تجملات و ثروت اندوزی پرهیز نمایند و از هيچ گونه كمكى نسبت به محرومان دریغ نورزند.


[1]. «الدُّنيا مَزْرَعَةُ الآخِرَة»، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 70، 148 ، باب 124 .

[2]. فيض كاشانى،حقايق، ص 109، دارالكتاب العربى .

[3]. غِنىً يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ، خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الاْثْمِ، کلینی، فروع كافى، ج 5، ص 72.

[4]. يااَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ،  بقره، 254.

[5]. يـا اَيُّهـَاالَّذيـنَ امـَنـُوا لا تـُلْهـِكـُمْ اَمْوالُكُمْ وَلا اَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِاللّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَاُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ، منافقون ، 90.

[6]. ثَرْوَةُ الْمالِ تُرْدى وَتُطْفى وَ تُفْنى، غررالحكم ، ج 3، ص 351.

[7]. بحارالانوار، ج 73، ص 231.

[8]. وَ ما اَرْسَلْنا فِى قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفُوها اِنّا بِما اُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ، سباء، 34.

[9]. اِنَّ اللّهَ فـَرَضَ عـَلى اَئِمَّةِ الْحـَقِّ اَنْ يـَقـَدِّروُا اَنـْفـُسـَهـُمْ بـِضـَعـَفـَةِ النـّاسِ كـَيـْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ، نهج البلاغه ، فيض ، خطبه 200، ص 663.

[10]. لا تُحَقِّرُوا ضُعَفاءَ إِخْوانِكُمْ فَإِنَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ يَجْمَعِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بَيْنَهُما فىِ الْجَنَّةِ إِلاّ اءَنْ يَتُوبَ، بحارالانوار، ج 72، ص 42.