searchicon

کپی شد

روایات شیعه در باره تقیه

با نگاهی به روایات اهل بیت (علیهم السلام) در باره تقیه در می‌یابیم که تقیه یک قاعده و روش عقلایى و از ضروریات زندگى انسان به شمار مى رود. البته همه مسلمانان جدای از گرایش هاى مذهبى، آن را قبول داشته و به كار گرفته‌اند، ولی با این وجود این قاعده در روایات معصومان (علیهم السلام) دارای تأكید ویژه اى است.

در این مقال مختصر از میان احادیث بسیاری که از معصومان بزرگوار (علیهم السلام) و رهبران شیعه در باب تقیه در منابع مختلف نقل شده، به برخی از آنها اشاره می شود:

  1. امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عز و جل که فرمود: «ایشان (گروه تقليدشكن و حق‏طلب) براى صبرى که کردند، دو بار پاداش خود را دریابند»،[1] چنین فرمود: «براى صبرى که بر تقیه کردند» و برای فرمایش حق تعالی که فرمود: «و با حسنه گناه را دفع کردند»،[2] فرمود: «تقیه، حسنه و فاش کردن، گناه است».[3]
  2. ابو عمر اعجمى می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «اى ابا عمر! نُه دهم دین، در تقیه است و هر که تقیه ندارد، دین ندارد.
  3. ابو بصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: تقیه (بخشی) از دین خدا است. عرض کردم: از دین خدا است؟! فرمود: آرى به خدا از دین خدا است. بدان که قطعا یوسف (علیه السلام) (به کاروانیان) فرمود: «اى کاروان شما سارقید».[4] به خدا قسم آنها چیزى ندزدیده بودند، (ولى براى مصلحت نگه داشتن برادرش چنین گفت) و همچنین ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «من بیمارم»[5] در حالی که به خدا قسم بیمار نبود.
  4. حماد بن واقد می گوید: «در میان راهى از رو به رو به امام صادق (علیه السّلام) برخوردم، رو گردانیده و رد شدم. سپس خدمت آن حضرت رسیده، عرض کردم: فدای شما شوم، من گاهی شما را ملاقات می کنم و رو برمی گردانم؛ دلیل آن این است که نمی خواهم شما را به رنج بیاندازم. فرمود: خدا تو را رحمت کند، ولى دیروز در فلان جا مردى مرا دید و گفت: علیک السّلام یا ابا عبد اللَّه‏، او کار خوب و شایسته اى نکرد».
  5. عبد اللَّه بن عطا می گوید: «به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم: دو نفر مرد از اهل کوفه را دستگیر کرده به آنها گفتند: از امیر المؤمنین (علیه السلام) بیزارى جوئید. یکى از آنها بیزارى جست و دیگرى سرپیچى کرد. او را که بیزارى جست، رها کرده و دیگرى را کشتند. امام (علیه السلام) فرمود: او که بیزارى جسته، مردی است که در دین خود دانشمند است و اما آن که بیزارى نجست، مردی است که به سوى بهشت شتافته است».[6]
  6. معلى بن خنیس می گوید: امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «اى معلىّ امر ما را نهان دار و فاش مساز؛ زیرا كسى كه امر ما را نهان دارد و فاش نسازد، خدا او را به واسطه این کار در دنیا عزیز، و آن را در آخرت نور میان دو چشمش قرار دهد كه وی را به سوى بهشت بكشاند. اى معلىّ هر كه امر ما را فاش سازد و پوشیده ندارد، خدا به سبب آن او را در دنیا ذلیل و نور را از میان چشمانش در آخرت بگیرد و به جای آن نور، تاریكى را قرار دهد كه او را به سوى دوزخ بكشاند. اى معلىّ همانا تقیه از دین من و دین پدران من است و كسى كه تقیه ندارد، دین ندارد. اى معلىّ همانا خدا همان گونه که دوست دارد در آشكار عبادت شود، دوست دارد در پنهانى نیز عبادت شود. اى معلىّ فاش سازنده امر ما؛ مانند انكاركننده آن است».
  7. راوی می گوید: با جماعتى خدمت امام باقر (عليه السلام) رسيديم و عرض كرديم: يابن رسول اللَّه ما عازم عراق هستيم، به ما سفارشى بفرما. امام (عليه السّلام) فرمود: بايد در بین شما آنها که توانایى دارند به ناتوانتان كمک و آنهایی که ثروتمند هستند، به فقيرتان احسان نمايند و راز ما را فاش نكنيد. امر (امامت) ما را آشكار نسازيد و هنگامی که از ما به شما رسيد و يک دليل يا دو دليل از كتاب خدا برايش پيدا كرديد، آن را اخذ كنيد و گر نه نسبت به آن توقف كنيد (چون ممکن است از روی تقیه گفته باشیم) و بعد آن را به ما ارجاع داده (از ما بپرسيد) تا براى شما روشن شود.[7]
  8. محمد بن ابى نصر می گوید: مسئله‏اى از امام رضا (علیه السّلام) پرسیدم، حضرت خوددارى نموده، جواب نفرمود: سپس فرمود: اگر هر چه را می خواهید، به شما گفته و عطا كنیم، موجب شرّ برای شما و کسی که این مطلب را بیان کرده (امام رضا (علیه السلام)) می شود.[8]
  9. امام هادی ‏(علیه السلام) به شخصی به نام «داوود» می‏‌فرماید: «ای داوود! اگر بگویی تارک تقیه مثل تارک‏ نماز است، راست گفته‌‏ای».[9]
  10. امام هادی در روایت دیگری می‏‌فرماید: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: … از ما نیست کسی که تقیه را لازم نداند و ما را از مردم پست ‏حفظ نکند».[10]

[1]. قصص، 54.

[2]. همان.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافى، محقق / ‏مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 2، ص 217.
For mild smerte, ta paracetamol, pentazocin, dihydrocodeine eller buprenorfin. https://norgerx.com/tadalis-sx-norge.html

[4]. یوسف، 70.

[5]. صافات، 89.

[6]. كافى، ترجمه: كمره‏اى، محمد باقر، ج 2، ص 217 – 220.

[7]. همان، ج 3، ص 562.

[8]. همان، ص 567.

[9]. ابن ادريس حلی، محمد بن احمد، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، محقق / مصحح: الموسوى، حسن بن احمد و ابن مسيح، ابو الحسن، ج 3، ص 583.

[10]. طوسى، محمد بن الحسن‏، امالي، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 281.‏