کپی شد
روایات اهل سنت درباره بداء
گرچه نوعاً علمای اهل سنت بداء را نپذیرفتند، امّا احادیث بسیاری در منابع آنها وجود دارد که دلالت بر حقیقت بداء دارد که در این بخش به برخی از آنها اشاره میشود:
- سيوطی، قرطبی، ابن سعد و ابن کثیر روايتى نفل کردهاند كه خلاصه آن چنين است: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند نسل آدم (عليه السّلام) را به او نشان داد. آدم در ميان آنان مردى را با چهرهاى نورانی ديد. عرض كرد: خدايا! اين كيست؟ فرمود: اين فرزند تو داود است! عرض كرد: خدايا عمر او چقدر است؟ فرمود: شصت سال! عرضه داشت: خدايا عمر او را بيفزاى! فرمود: نمىشود، مگر آنكه از عمر خودت به او بيفزائى! عرض كرد: عمر من چقدر است؟ فرمود: هزار سال! آدم گفت: من چهل سال از عمرم را به او بخشيدم، … هنگامی که وفات او فرا رسيد و فرشتگان قبض روح به بالينش آمدند، گفت: هنوز چهل سال از عمر من باقى است! گفتند: تو خودت آن را به داود بخشيدى![1]
- طبرى و قرطبى و ابن كثير در تفسير آيه؛ « خداوند هر چه را بخواهد محو، و هرچه را بخواهد اثبات مىكند و «امّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد اوست»،[2] روايتى آوردهاند که متن آن از قرطبی چنين است: «خليفه دوم عمر بن خطاب در حال گریه پيرامون خانه خدا طواف مىكرد و مىگفت: «خدايا! اگر مرا در زمره سعادتمندان قرار دادهاى، در بين آنان استوارم دار و اگر در زمره شقاوتمندانم نوشتهاى، از ميان اشقيايم محو و در بين سعادتمندان جاىگزينم فرما؛ زيرا تو هرچه را بخواهى محو يا برقرار مىدارى، و كتاب اصلى نزد تو است».[3]
- از قول «ابى وائل» آوردهاند كه بارها مىگفت: خدايا! اگر ما را در زمره بدبختان قرار دادهاى، از بين آنان محو و در زمره نيکبختان قرار ده و اگر در زمره نيکبختان قرارمان دادهاى در آن استوارمان دار؛ زيرا تو هر چه را بخواهى محو يا برقرار مىدارى و كتاب اصلى نزد تو است».[4]
- از ابن عباس نقل شده در جواب كسى كه از او پرسيد: چگونه به عمر و اجل اضافه مىشود؟ گفت: خداى عزّ و جلّ میفرماید: «او كسى است كه شما را از گل آفريد، سپس مدتى مقرر داشت و اجل حتمى نزد او است».[5]
ابن عباس گفت: اجل اول در آيه، اجل بنده از تولد تا مرگ است و اجل دوم؛ – يعنى آنچه نزد خدا است – از زمان مرگ تا قيامت است كه در برزخ به سر مىبرد و كسى جز خدا آن را نمىداند. پس اگر بندهاى از خدا بترسد و «صله رحم» بهجا آورد، خداوند هرچه را بخواهد از عمر برزخى او كاسته و به عمر اولش مىافزايد و اگر نافرمانى كند و «قطع رحم» نمايد، خداوند هرچه بخواهد از عمر دنيائىاش كاسته و به عمر برزخىاش مىافزايد … .[6]
- ابن كثير از احمد، نسائى و ابن ماجه نقل میکند كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: انسان گاهى به خاطر گناه از روزى محروم مىگردد و چيزى جز دعا بلا و سرنوشت را بازنمىگرداند و چيزى جز نيكى عمر را نمىافزايد».[7]
ابن حجر عسقلانى و بدر الدین عینى در این باره مىگویند: «اینکه در روایت آمده است: «برای خدا بداء حاصل شد»؛ معناى آن این است که خداوند از اول میدانسته، سپس آن را اظهار نموده است؛ نه آنکه چیزى بر خداوند مخفی بوده، سپس آن را آشکار نموده باشد؛ زیرا در حق خداوند محال است».[8]
نتیجه این که بر اساس روایاتی که در متن بالا ذکر شد، روشن میشود، گرچه اهل سنت در نوشتارشان با بداء مخالفت میکنند، امّا بسیاری از دنشمندانشان در عمل به بداء پایبند میباشند.
[1]. ر ک: سيوطی، جلال الدين، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج 3، ص 14؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، ج 7، ص 315؛ ابن سعد،محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 24 و 25؛ ابن كثير، اسماعیل بن عمر، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 454.
[2] . رعد، 39.
[3] . الجامع لأحكام القرآن، ج 10، ص 330.
[4] . همان.
[5]. انعام، 2.
[6]. الجامع لأحكام القرآن، ج 9، ص 330 و 331.
[7]. ابن ماجه، محمد بن یزید، مقدمه سنن ابن ماجه، باب 10، ص ؟، ح 90.
[8] . ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، تحقیق: خطیب، محب الدین، ج ۶، ص ۵۰۲؛ عینی غیتابی حنفی، محمود بن أحمد، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج ۱۶، ص ۴۸.