کپی شد
روابط حاکمان آلبویه با خلفای عباسی
خلافت عباسی از دوران معتصم عباسی؛ بهدلیل غلبه ترکان بر دستگاه خلافت، رو بهضعف و زوال نهاد. پریشانی اوضاع آنها، بهویژه در عصر متوکل و کشته شدن او بهدست سپاهیان ترک، در مجموع سبب تضعیف مقام خلافت در برابر حاکمان و امیران سیاسی شد. کاهش قدرت سیاسی خلفا موجب شد تا امیران ترک، عملا قدرت را بهدست گرفته، خلیفه را بهمیل خود تغییر دهند؛ از اینرو پیش از اینکه دیلمیان (احمد معزالدوله) بر عراق دست یابند و نفوذ خود را بر خلیفه تحمیل نمایند، خلیفه ابزار دست نظامیان ترک خود بود، اما اقدامهای آلبویه بهجهت تمایلات مذهبی شیعه که از نظر مذهبی بهخلیفه اعتقاد نداشتند و وی را بازیچه دست خود کرده بودند، سبب شد تا خلافت بهجز قدرت سیاسی، قدرت معنوی خود که همانا موجب مشروعیت حکومتها در خلافت اسلامی میگشت، بیش از پیش از دست دهد.
معزالدوله احمد بویه پس از دستیابی بر بغداد، ابتدا قصد داشت تا خلیفه عباسی را براندازد و فردی علوی را جایگزین او کند، اما پس از مدتی بهاین نتیجه رسید که یک خلیفه ضعیف و مطیع برای قدرت آلبویه بسیار مناسبتر از یک امامی علوی است. پس از این زمان علاوهبر ضعف مادی و سیاسی خلافت، مقام معنوی خلیفه نیز بهجهت چیرگی آلبویه شیعه آسیب دید و تا زمان قدرتگیری خلیفه الناصر ادامه یافت.
آلبویه پس از تسلط بر بغداد سعی کردند تا سنتهای تشیع را در بغداد و نواحی تحت فرمان خود احیا کنند. این مسئله با سیاست مذهبی خلافت عباسی در تعارض بود، اما از طرف دیگر خلفای عباسی، جرأت مخالفت با آنها را نداشتند. این اقدامها سبب شد تا پس از درگیری نسل دوم آلبویه با یکدیگر، خلفا برای کمکردن قدرت آنها، بهصورت پنهانی بهرقبای آلبویه متوسل شوند و حتی از سلجوقیان برای درهم شکستن آنها کمک بخواهند.[1]
[1]. پناهی، عباس، روابط مذهبی آلبویه با خلافت عباسی، نشریه فقه و تاريخ تمدن، شماره 27، ص 105 و 106.