کپی شد

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد الحرام

قريش از مكه به سوی قله کوه‌ها بيرون رفتند و شهر را خالى كردند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) شتران قربانى را پيش از خود روانه داشت و فرمود تا آن‌ها را در ذى طوى نگه دارند و سوار بر ناقه خود به نام قصواء شده و به راه افتاد و مسلمانان كه جز شمشير سلاح دیگری نداشتند آن حضرت را در ميان گرفته بودند و تلبيه‌گويان از گردنه‏ايى مشرف بر حجون داخل مكّه شدند…. طواف نمودند تا آن‌گاه كه با چوب‌دستى خود، سواره حجر الاسود را استلام كرد و مسلمانان پياده همراه آن‌حضرت طواف مى‏كردند.[1]

پیامبر در حالی که سوار بر شتر بود، کعبه را طواف کرد.[2] هم‌چنین حجر الاسود را با عصای خود استلام نمود.[3]

پس آن‌گاه پيامبر (صلی الله علیه و آله) هم‌‍چنان سوار بر ناقه ميان صفا و مروه سعى كرد و چون دور هفتم سعى آن حضرت در مروه به پايان رسید، شتران قربانى را كنار مروه نگه داشته‌بودند. فرمود: اين‌جا و كنار هريک از درّه‏هاى مكه قربان‌گاه باشد. و رسول خدا شتران را كنار مروه قربانى كرد و سر تراشيد و مسلمانان نيز چنان كردند. آن‌‌گاه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به گروهى از مسلمانان فرمود به بطن يأجج به نگاهبانى سلاح‌ها بروند تا آنان كه آن‌‍جا هستند به انجام مناسک خود بيايند، و چنان كردند.[4]

و عبدالله بن رواحه که لگام شتر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را در دست داشت چنین مى‌‌خواند:

خلوا بنى الکفّار عن سبیله انّى شهدت انّه رسوله             حقاً و کل الخیر فى سبیله نحن قتلناکم على تأویله‌

کما ضربناکم على تنزیله ضرباً یزیل الهام عن مقیله.[5]

«اى فرزندان كفار از راه او كنار برويد، كنار برويد كه تمام خير و نيكى با رسول خداست، ما بر سر تأويل قرآن با شما ستيزه داريم هم‌چنان كه براى [اثبات‏] نزول آن شما را فرو كوفتيم. ضربتى مى‏زنيم كه سر را از گردن جدا سازد».

عمر گفت: اى پسر رواحه آرام باش. پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اى عمر، من خود مى‏شنوم. و عمر سكوت كرد. و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عبد الله بن رواحه نيز فرمود: آرام باش و بگو: لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده «خدايى جز خداى يگانه نيست، یگانه یگانه که به وعده‌اش عمل نمود، به بنده خود نصرت بخشید و تنهایی احزاب را به هزيمت راند». پس عبد الله بن رواحه چنين گفت و مردم نيز چنين مى‏گفتند. [6]

پس آن‌گاه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به درون كعبه شد و تا ظهر در كعبه مشرف بود و بلال را فرمود تا بر فراز كعبه اذان گويد.[7]

 

[1]. كاتب واقدى، محمد بن سعد، طبقات کبرى، ترجمه: مهدوى دامغانى، محمود، ج ۲، ص ۱۲۳؛ صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۲۹۲؛ ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۷۱؛ حضرت فرمود: خداوند رحمت کند کسى را که از خود قوت نشان دهد.

[2].  کاتب واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۷۳۶.

[3]. همان، ص۷۳۵؛ ویکی شیعه.

[4]. طبقات کبری، ج ‏2، ص 119 120.

[5]. همان، ص ۱۲۳؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۲۹۲؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۳۷۱.

[6]. طبقات کبری، ج ‏2،ص 119 120.

[7]. همان.