کپی شد
رزق طالب و مطلوب
در روايات، رزق دو نوع است: رزقى كه به سراغش مىرويم و رزقى كه به سراغمان مىآيد. رزقى كه به سراغمان مىآيد “رزق طالب” و رزقى كه به سراغش مىرويم “رزق مطلوب” ناميده شده است.[1] روزى طالب و حتمى همان روزى وجود و هستى و عمر، امكانات، محيط، خانواده و استعداد و… است كه از ناحيۀ اين قسم روزى، توان و نيروى لازم و دقت و هوشيارى براى تلاش و انجام كار پديد مىآيد و در سايۀ اين امور، دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مىگردد.
براى دريافت روزى مطلوب، هر كس به شكلى بايد دست نياز – همراه با جديّت و تلاش – به سوى حضرت حق بلند نمايد؛ حتى طفل شيرخوار كه تلاشش همان گريه و ناله و فرياد او است، در پس اين گونه افعال به روزى مطلوبش (شير مادر) دست پيدا مىكند. اما همين طفل چون رشد كرد و به مقطعى بالاتر رسيد، تلاش و جديّت او شكلى ديگر پيدا مىكند و به صورت تفكر و انديشه و فعل و حركت اعضاء و جوارح ظاهر مىشود و كميت و كيفيت روزى نيز تغيير مىكند.
“رزق طالب” (كه به سراغ ما مىآيد) رزقى است كه همواره ما را تعقيب مىكند حتى اگر از آن فرار كنيم. ما را رها نمىسازد چنان كه رهايى از چنگال مرگ ممكن نيست. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: ” يَا أَبَا ذَرٍّ لَوْ أَنَّ ابْنَ آدَمَ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ- لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَمَا يُدْرِكُهُ الْمَوْت “؛ ای اباذر اگر فرزند آدم از رزق خود فرار کند، همان طور که از مرگ فرار می کند، به طور حتم رزقش به او خواهد رسید همان گونه که مرگ او را در می یابد.[2] اين گونه رزق، ريشه در قضاى الهى دارد و هيچ گونه تغيير و تحوّلى در آن صورت نمىگيرد. نه حرص انسان حريص آنها به جريان مىاندازد و نه افسردگى انسان بى ميل آن را باز مىدارد.[3]
در اين زمينه مرحوم علامه طباطبايى مىفرمايد: روزى و روزى خوار متلازم يک ديگرند و معنا ندارد كه روزى خوار در مسير زندگى طالب بقا باشد، اما رزقى براى او نباشد، نيز ممكن نيست رزقى تحقق پيدا كرده باشد و روزى خوارى در بين نباشد و نيز رزق از ما يحتاج روزى خوار افزون باشد و از اين روى رزق بخشى از قضاى الاهى است.[4]
“رزق مطلوب” (كه به سراغش مىرويم) رزقى است كه براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آن را طلب نماييم و شروط و علل لازم وصول به آن را مراعات نماييم، چنين رزقى را به دست مىآوريم. و در واقع تلاش ما در جهت رسيدن به اين روزى، “جزء العلة” است و اگر در كنار ديگر علتهاى آماده شدۀ از عالم غيب قرار گيرد، مسلماً دست يابى به آن حتمى است. در اين باره مولا اميرالمؤمنين على (ع) مىفرمايد: “روزى را كه براى طالب آن ضمانت شده است، طلب نماييد”.[5]
همان گونه كه طلب بدون ضمانت بى معنا است، تضمين رزق نيز بدون طلب (در روزى مطلوب) ناممكن است. و به همين جهت از دو قسم روزى كه از ناحيه خداى بزرگ براى بندگان معين گشته است، قسمى بدون قيد و شرط (رزق طالب) و قسمى ديگر مشروط است (روزى مطلوب). روزى بى قيد و شرط در هر شرايطى انسان را طلب مىنمايد و تا پيمانۀ قابليت انسان از اين گونه رزق پُر نگردد، اجل و مرگ وى فرا نمىرسد. به فرمودۀ رسول مكرم اسلام (ٌص): “هيچ كس نمىميرد تا آن كه رزقش كامل شود”.[6] ولى روزى مطلوب و مشروط، حتميّت و ضرورتش مشروط به انجام برخى امور و در نظر گرفتن بعضى مسايل است كه بدون ترتيب و انجام شرايط محقق نمىگردد.[7] براى نمونه حُسن نيّت و دوام بر طهارت از جمله امورى است كه روزى مطلوب را افزايش مىدهد.
نتيجه اين كه: در پى روزى محتوم و طالب و بى قيد و شرط، تلاش و انديشه و كار و فعاليت آفريده مىشود و به دنبال تلاش و فعاليت و طلب، روزى مطلوب و مشروط پديدار مىگردد.
.[1] سيد رضى، نهج البلاغة، ص 404و552، نامۀ31و حکمت 431، هجرت، چاپ اول، قم، 1414 ق.
.[2] علامه مجلسى، بحار الأنوار ، ج 74، ص 89، اسلاميه، تهران.
.[3] همان، ج 74، ص 70، ح 7، مؤسسة الوفاء، بیروت.
.[4] طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن،ج 18، ص376و377، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسين، قم، 1417 ق.
.[5]بحار الأنوار ، ج 74، ص 423، «وَ قَالَ (ع) اطْلُبُوا الرِّزْقَ فَإِنَّهُ مَضْمُونٌ لِطَالِبِه».
.[6] پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)، ص 326، دنياى دانش، چاپ چهارم، تهران، 1382 ش،« إنّ روح القدس نفث في روعي أن نفسا لن تموت حتّى تستكمل أجلها و تستوعب رزقها».