کپی شد
راه کار اسلام برای آزادی بردگان
برنامه اسلام مواد زيادى برای آزادی بردگان دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست وار در اين جا مطرح مى شود.
ماده اول. بستن سرچشمه هاى بردگى
بردگى در طول تاريخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسيران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده در مى آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده دارى بود، اما اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، و تنها در یک مورد اجازه برده گيرى داد و آن در مورد اسيران جنگى بود. از آن جایی که زندان هایی وجود نداشت که حجم بالایی از اسیران را در خود جای ندهد، به ناچار اسرا برای نگهداری، به عنوان برده بین مردم تقسیم می شدند که در نهایت با یک برنامه حساب شده از طرف اسلام، این بردگان آزاد می شدند.
ماده دوم. گشودن دريچه آزادى
اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مى كردند در مدتى نه چندان زياد همه بردگان تدريجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى شدند.
رؤس اين برنامه چنين است:
1. يكى از مصارف هشت گانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است[1] و به اين ترتيب یک بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان ادامه خواهد داشت.
2. مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالک خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان مكاتبه آمده است).
3. آزاد كردن بردگان يكى از مهم ترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مسئله پيش قدم بودند، تا آن جا كه در حالات على (ع) نوشته اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند![2]
4. پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اى آزاد مى كردند تا سرمشقى براى ديگران باشد، تا آن جا كه يكى از بردگان امام باقر (ع) كار نيكى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم.[3]
در حالات امام سجاد على بن الحسين (ع) آمده است: خدمتكارش آب بر سر حضرت مى ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام (ع) سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: و الكاظمين الغيظ حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض كرد: و العافين عن الناس فرمود : خدا تو را ببخشد عرض كرد: و الله يحب المحسنين فرمود: برو براى خدا آزادى.
5. در بعضى از روايات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنان كه از امام صادق (ع) مى خوانيم: كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود، صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نيست.[4]
در همين باب حديثى از پيامبر گرامى اسلام (ص) فرمود: پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مىكرد تا آن جا كه گمان كردم به زودى ضرب الاجلى براى آنها مى شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند.[5]
6. كسى كه برده مشتركى را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند.
7. هر گاه بخشى از برده اى را كه مالک تمام آن است آزاد كند، اين آزادى سرايت كرده و خود به خود همه آزاد خواهد شد!
8. هر گاه كسى پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دائى يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهر زاده خود را مالک شود فورا آزاد مى شوند.
9. هر گاه مالک از كنيز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
اين امر وسيله آزادى بسيارى از بردگان مى شد؛ زيرا بسيارى از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
10. كفاره بسيارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده (كفاره قتل خطا – كفاره ترک عمدى روزه – و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اين جا مى توان نام برد).
11. آزادی برده به واسطه پاره اى از مجازات هاى سخت كه صاحب برده نسبت به او انجام می داد.
قبل از اسلام صاحبان بردگان خود را به انجام هر گونه تنبیه و مجازات شکنجه ای در مورد بردگان مجاز می دانستند و بدون هیچ مانعی هرگونه جنایتی را آزادانه در حق آنان روا می داشتند، اما اسلام پاره ای از مجازات ها (مثل بریدن گوش، زبان، بینی و …) را ممنوع کرد، و اعلام نمود برده ای که چنین جنایتی از طرف صاحب او در حق او صورت گیرد آزاد خواهد شد.[6]
ماده سوم. احياى شخصيت بردگان
در دورانی كه بردگان مسير خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى پيمايند، اسلام براى احياى حقوق آنان نیز اقدامات وسيعى كرده است، و شخصيت انسانى آنان را احيا نموده، تا آن جا كه از نظر شخصيت انسانى هيچ تفاوتى ميان بردگان و افراد آزاد نمى گذارد و معيار ارزش را همان تقوا قرار مىدهد، لذا به بردگان اجازه مى دهد همه گونه پست هاى مهم اجتماعى را عهده دار شوند، تا آن جا كه بردگان مى توانند مقام مهم قضاوت را عهده دار شوند. در عصر پيامبر (ص) نيز مقامات برجسته اى از فرماندهى لشكر گرفته تا پست هاى حساس ديگر به بردگان يا بردگان آزاد شده سپرده شد.
بسيارى از ياران بزرگ پيامبر (ص) بردگان بودند و يا بردگان آزاد شده، و در حقيقت بسيارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظيفه مى كردند. سلمان و بلال و عمار ياسر و قنبر را در اين گروه مى توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پيامبر (ص) با يكى از كنيزان آزاد شده اين قبيله ازدواج كرد و همين امر بهانه آزادى تمام اسراى قبيله شد.
[1]. توبه، 60.
[2]. کلینی، كافی، ج 5، ص 74، اعتق الفا من كد يده.
[3]. من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 27، اذهب فانت حر فانى اكره ان استخدم رجلا من اهل الجنة.
[4]. كافی، ج 6، ص 196، من كان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنين، اعتقه صاحبه ام لم يعتقه، و لا يحل خدمة من كان مؤمنا بعد سبعة سنين.
[5]. صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 52؛ وسائلالشيعة، ج 2، ص 7؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 379، ما زال جبرئيل يوصينى بالمملوك حتى ظننت انه سيضرب له اجلا يعتق فيه.
[6]. شرح اللمعة الدمشقیة، ج 6، ص280.