کپی شد
راهکارهای عملی برای هدایت گناه کار (نهی ازمنکر)
مهم ترین منشأ گناه و نافرمانی خداوند غفلت و جهل انسان است. اگر شيطان بتواند كسى را از مقام خود، عظمت، علم، حکمت و لطف خداوند، نعمت های بی شمار او، مضرات و عواقب گناه و… غافل كند، او را به آسانی به وادی گناه و نافرمانی می کشاند. همچنین جهل و نادانى به ارزشهاى وجودى انسان، جهل به آثار ارزندۀ پاكدامنى و عفت، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به اوامر و نواهى الاهى باعث ارتکاب بسیاری از گناهان است.[1]
بهترین راه برای نجات از گناه از بین بردن جهل و غفلت است. اگر ما همواره به عظمت خدا و نعمت های بی شماری که به ما و دیگر بندگانش بخشیده است توجه داشته باشیم در صدد شکرگزاری و جبران نعمت های او خواهیم بود نه به دنبال عصیان و سرکشی و اگر به علم و حکمت و لطف خداوند در قانون گذاری و حرام و حلال کردن کارها و اشیاء توجه و اطمینان داشته باشیم درمی یابیم که هر آنچه را خداوند بر ما حلال کرده قطعاً خیر و صلاح و منفعت ما در آن است و هر آنچه را خداوند بر ما حرام کرده قطعاً به ضرر ما بوده است و این جا است که هیچ گاه صلاح و منفعت خویش را رها نخواهیم کرد و به دنبال شر و ضرر نخواهیم رفت.
و اگر انسان به ارزش و مقام والای خود در بین دیگر مخلوقات توجه کند و این که گناه، این ارزش و مقام را از بین خواهد برد، حاضر نخواهد شد تا این ارزش بزرگ را برای لذت آنی و بی ارزش و زود گذر از دست بدهد.
بنابراین شما باید با بیانی شیرین تؤام با دلسوزی، او را متوجه ارزش مقام خود و وظیفه اش در برابر عظمت پروردگار متعال نمائید.
راه کار عملی برای نجات افراد مبتلا به گناه:
قبل از هر چیز این مطلب باید بررسی گردد که فرد آلودۀ به گناه در چه مرحله ای قرار دارد، تا بر آن اساس تصمیم مناسب اتخاذ شود؛ پس اگر در مراحل ابتدایی است با تذکر مطالب کلی که در بالا بیان شده با بیان شیرین و نیز جایگزین کردن لذّت های حلال به جای لذت های حرام می توان او را از مسیر گناه بر گرداند. ولی اگر در مرحله ای است که گناه با او عجین شده و فکر و دل او را تسخیر نموده است؛ در این صورت نجات او نیاز به تلاش و توانمندی بیشتری دارد؛ یعنی فرد توانمندی ابتدا با طرح دوستی بتواند با طرح اشکالات قوی پایه های افکار و اعتقادات باطل او را به چالش بکشاند، سپس با دلایل محکم و قوی عقاید و افکار درست را جایگزین کند و با آرامی او را از منجلاب گناه به گلستان طاعت الاهی بکشاند.
[1]. جوادى آملى، عبداللَّه، تسنيم، ج 3، ص 397.