کپی شد
ذو القرنین، پیامبر، فرشته یا بنده صالح خدا
میان تاریخنگاران و مفسران درباره این که ذوالقرنین پیامبر بوده یا پادشاهی عادل و مردی صالح که بر زمین حکمرانی داشته یا این که یکی از فرشتگان بوده است، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از بزرگان با تکیه به روایات و شواهد تاریخی گفته اند: ایشان پیامبر نبوده، بلکه بنده ای از بندگان صالح خدا بوده که بر زمین حکومت می کرده است. در مقابل، گروه دیگری از اندیشمندان، قائل به پیامبری ایشان شده اند و عده کمی بر این نظر هستند که او یکی از فرشتگان بوده است. در این جا اشاره مختصری به این دیدگاه ها خواهد شد:
الف. ذوالقرنین، بنده صالح خدا:
در كتاب كمال الدين از اصبغ بن نباته روايت شده كه گفت: ابن الكواء در محضر على (علیه السلام) هنگامى كه آن جناب بر فراز منبر بود، برخاست و عرض کرد:يا امير المؤمنين، ما را از داستان ذو القرنين خبر بده، آيا پيامبر بوده و يا فرشته؟ و مرا از دو قرن او خبر بده آيا از طلا بوده يا از نقره؟ حضرت فرمود: نه پيغمبر بود و نه ملک. دو قرنش نیز نه از طلا بود و نه از نقره. او مردى بود كه خداى را دوست مىداشت و خدا هم او را دوست داشت … .[1]
ابو بصير از امام باقر (علیه السلام) روايت می كند كه فرمود: ذو القرنين پيامبر نبود، ولى او بنده شايستهاى بود كه خدا را دوست داشت و خداوند نيز او را دوست داشت … .[2]
ب. ذوالقرنین، پیامبر خدا:
فخر رازی می گوید: گروهی قائل به پیامبری ایشان هستند و براى سخن خود دلايلى ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. سخن خداى تعالى كه فرمود: «إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ»؛[3] شايسته است تمكين را به معناى مكنت در دين بدانيم و تمكين كامل در دين، همان مقام نبوّت است.
2. سخن خداى متعال كه فرمود: «وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً»؛[4] اين گفتار دلالت مىكند كه خداى متعال از امر نبوّت نيز به او سببى عنايت كرده باشد.
3. سخن خداوند متعال كه فرمود: «يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً»؛[5] اين گونه سخن گفتن از جانب خداوند با او، دلالت بر نبوّت او مىكند.[6]
4. روایتی مرسل[7] از امام باقر (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: خداوند، پيامبران را در زمين، پادشاه، قرار نداد مگر چهار نفر را كه پس از نوح (علیه السلام) آمدند: ذو القرنين كه نام او عيّاش بود، داود، سليمان و يوسف. عيّاش ميان شرق و غرب پادشاهى كرد، داود (علیه السلام) ميان شامات تا بلاد استخر حکومت کرد، پادشاهى سليمان (علیه السلام) هم در همان منطقه داود بود، و يوسف (علیه السلام) در مصر و صحراهاى آن پادشاهى كرد و از آن فراتر نرفت.[8]
ج. ذوالقرنین، فرشته خدا:
در مورد این که ذوالقرنين فرشته بوده یا خیر؟ باید گفت: بعضی از متون، با استناد به برخی از احاديث ضعیف که موجود است، ذوالقرنين را فرشته دانسته و يا به اين مطلب پرداخته اند؛ از جمله ناقلان این مطالب، می توان به سيوطی اشاره کرد که به نقل از ابن ابی حاتم از جبير بن نضير روايت می کند که: «ان ذا القرنين ملک من الملائکة اهبطه الله إلى الأرض و آتاه مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبا …؛ ذوالقرنين فرشته ای از فرشتگان بود که خداوند او را به زمين فرستاد و هرگونه وسيله ای در اختيارش نهاد» و ادامه می دهد که علمای يهود از پيامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره ذوالقرنين پرسيدند، حضرت فرمود: «ملک مَسَحَ الارض بالاسباب؛ فرشته ای بود که زمين را با اسباب و وسايلی پيمود».[9]
[1]. صدوق، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 394.
[2]. عياشى، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، تحقيق: رسولى محلاتی، سيد هاشم، ج 2، ص 341.
[3]. کهف، 84.
[4]. همان.
[5]. همان، 86.
[6]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب (تفسیر کبیر)، ج 21، ص 495.
[7]. مرسل از ریشه «ارسل الدابه» به معنای برداشتن قید و بند از چهارپا آمده است، گویا در حدیث مرسل با حذف سند قید ربط حدیث برداشته شده است. مرسل در اصطلاح و به معنای عام؛ هر حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند. مقباس الهدایه، ج 1، ص 338 – 341، به نقل از، نصیری، علی، آشنائی با علوم حدیث، ص 187.
[8]. صدوق، محمد بن على، خصال، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ص 248.
[9]. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فى تفسیر المأثور، ج 4، ص 241.